در نشست رونمایی از «سینمای پساپاپ» و «فیلم مردمنگارانه» مطرح شد:
روش هایدر بر پایه شناخت ابژکتیو است/توجه سینمای پساپاپ به خردهروایتهای زندگی
محمد تهامینژاد در مراسم رونمایی از دو کتاب سینمایی درباره روش هایدر مردمشناس گفت: : روش هایدر بر پایه شناخت ابژکتیو است. روششناسی هایدر بسیار مهم است و او کسی است که انسانشناسی را از جامعهشناسی مجزا میکند.
در ابتدای جلسه مهرداد عربستانی مترجم کتاب «فیلم مردمنگارانه» درباره این کتاب گفت: نویسنده این کتاب سابقه ساخت چندین فیلم مستند از نوع اتنوگرافیک را در کارنامه خود دارد. این کتاب تعاملی بین هنر، زیباییشناسی و علم است که از دید یک انسانشناس روایت میشود. این کتاب را ده سال پیش با حمیدرضا رفیعی ترجمه کردیم که در ویراست جدید نکات و مطالبی به آن افزوده شد و ما هم این مطالب را به ترجمه خود اضافه کردیم. نویسنده این کتاب، هایدر هم مقدمهای برای ترجمه این کتاب نوشت. در این کتاب از فیلمهایی صحبت به میان آمده که دیدنشان همراه خواندن این کتاب به شدت ضروری به نظر میرسید و تصمیم گرفتیم در کنار کتاب، دیویدی این فیلمها را نیز تهیه و به مخاطب عرضه کنیم.
مهرداد عربستانی
در ادامه حمیدرضا رفیعی مترجم دیگر کتاب از اهمیت مطالعه این کتاب برای علاقهمندان به سینما و مردمشناسی سخن گفت.
سخنران بعدی مراسم همایون امامی، پژوهشگر سینمای مستند، از ضرورت انتشار چنین کتابهایی صحبت کرد و گفت: نسل جوان مستندساز ما فکر میکند ثبت دقیق یک آئین یعنی فیلم مردمنگارانه در صورتی که چنین نیست. در اکثر جشنوارههای فیلم مستند، فیلمها نوار متحرکی از یک مراسم هستند و این کتاب به علاقهمندان میآموزد که چگونه به یک آئین نگاه کنند و از چه صحنههایی بگذرند و روی چه چیزهایی فوکوس کنند. یک فیلم مردمنگارانه باید بتواند به سوالاتی پاسخ بدهد. سوالاتی نظیر اینکه چرا مردم در مراسم آئینی محرم، در جنوب کشور نخل میگردانند و در شمال کَرب؟ این فیلمها باید بتواند دلیل تفاوت در آئینها را توضیح دهد.
همایون امامی
این مستندساز درباره ویژگیهای این کتاب عنوان کرد: مهمترین ویژگی این کتاب به تجربه شخصی هایدر بازمیگردد. هایدر مردمشناسی است که با سینما آشنایی دارد و اگر مردمشناسی که به میان مردم میرود با سینما آشنا نباشد به مشکل برمیخورد. نگاه انتقادی هایدر به سیر مردمشناسی از مطالب خواندنی این کتاب است و ما را به روح فیلمهای مردمنگارانه نزدیک میکند. متاسفانه کتابهای انگشتشماری در این باره وجود دارند و زحمات مترجمان این کتاب قابل تقدیر است. از نکات مثبت کتاب هماهنگی عناوین و اصطلاحات به کار رفته در آن با ترجمههای قبلی است و خواننده سردرگم نمیشود.
امامی در ادامه از ویراستاری کتاب انتقاد کرد و گفت: از کلمات عربی مانند مکتوب و منتقدین به کرات در کتاب استفاده شده که ویراستار به راحتی میتوانست معادلهای فارسی برای آنها بگذارد. از عبارات نادرستی که در کتاب به کاررفته، سینماواقعیت است که درست نیست و معادل درست آن سینما حقیقت است.
سخنران بعدی محمد تهامینژاد درباره نظریات هایدر نویسنده کتاب «فیلم مردمنگارانه» توضیح داد: هایدر روشهای خاص خود را دارد و همواره این روشها منتقدانی داشته است. این کتاب از این نظر که یک منبع ارزشمند به منابع انسانشناسی و مردمشناسی اضافه میکند، بسیار ارزشمند است. این کتاب ما را از سردرگمی میان واژههایی چون قومشناسی و مردمشناسی و... می رهاند. روش هایدر بر پایه شناخت ابژکتیو است. روششناسی هایدر بسیار مهم است و او کسی است که انسانشناسی را از جامعهشناسی مجزا میکند. جامعهشناسی در روش او به عنوان شناخت مردم شهرها و مردمشناسی به عنوان شناخت مردم در دوردست و فرهنگهای دور تلقی میشود.
محمد تهامینژاد
سپس معارفه کتاب دیگری که قرار بود در این مراسم رونمایی شود، آغاز شد و مترجم کتاب «سینمای پساپاپ» وحیدالله موسوی درباره روند ترجمه این کتاب گفت: ترجمه این کتاب را از سال 1390 آغاز کردم. در این کتاب به سینماگرانی نظیر دیوید اُراسل و سوفیا کاپولا که برای اکثر علاقهمندان ناآشنا هستند، پرداخته میشود. نویسنده کتاب مشخصهها و موتیفهای مشترکی از آثار سینماگرانی مانند دیوید فاستر والاس و ژان بودریار را برداشته و نقدوبررسی میکند. میشارک در این کتاب از فرمت و قالب درست نقد استفاده میکند و این سینماگران را در جایگاه و موقعیت اجتماعیشان نقدوبررسی میکند و به ارزیابی درستی از آنها میرسد.
محمدعلی مرادی آخرین سخنران مراسم درباره مولفههای سینمای پساپاپ اظهار کرد: نیروی انسانی کمهزینه نظیر هنرپیشگان نه چندان معروف و جلوههای ویژه کم از مولفههای اساسی این نوع سینماست و فیلمساز در این نوع سینما دیگر نیازی به دراماتورژر و دوربینهای حرفهای پرهزینه ندارد. سینمای پساپاپ به حاشیه و خردهروایتهای زندگی میپردازد و شکستن درام از دیگر ویژگیهای آن است. سینما صنعتی است که سه مولفه اصلی دارد؛ تکنیک،سرمایه و نیروی انسانی. در سینمای پساپاپ نقش سرمایه و عبور از هیرارشی کمرنگتر شده و فیلمساز پس از ورود به عصر دیجیتال دیگر لازم نبود برای فیلم ساختن به هیرارشی جهانی وارد شود. سینمای عباس کیارستمی نیز در دوران دیجیتال شکل گرفت. سینمای پساپاپ عناصر خرد و حاشیه را بیان میکند و نبض زندگی را در این حاشیهها نشان میدهد.
نظر شما