جناب آقای رئیس جمهور!
با سلام و احترام
بیگمان شما بیش از ما، از حال نزار فرهنگ و هنر در این سالها آگاهید.
شما بهتر میدانید، که در آوازهگری رسمی از انقلاب اسلامی، بهعنوان تنها انقلاب فرهنگی سدههای اخیر یاد میشود؛ اکنون تاریخ را وا میگذارم و در پی اثبات یا نفی این مدعی نیستیم.
تنها یادآور میشوم که بودجهای که به ادبیات کودک و نهادهای ذیربط اختصاص داده میشود، آنقدر ناچیز است، که میتوان از سرانه اختصاص يافته به هر کودک چشم پوشید! از اين امر که بگذریم، آیا هیچگاه در هیات دولت ، از وضعیت ادبیات کودک- از نظر کمی و کیفی- پرسیدهاید؛ آیا وضعیت فرهنگی نسل بالنده ما، هرگز مورد بررسی خاص قرار گرفته است؟ آیا چه شما و چه پیش از شما، هیچ رئیس جمهوری در پی آن بوده است که بداند چرا تیراژ میلیونی کتابهای کودک در آغاز انقلاب - با جمعیتی کمتر از ۵۰ % کودکان امروز - به تیراژ قابل چشمپوشی اکنون رسیده است؟ آیا علل آن را جویا شدهاید؟ بگذارید تنها بر یک نکته و یک نقطه متمرکز شوم. تیراژ کتاب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ و کم و کیف کتاب و کتابخوانی!
جهت مزیداطلاع، کانون در سراسر ایران ۱۰۰۰ مرکز فرهنگی و هنری / کتابخانه و ۴۰۰۰ مربی و مروج کتاب دارد، چنانچه در پنج دهه گذشته ،برنامه راهبردی و سیاستگذاری مدون و علمی وجود داشت، با یک محاسبه تصاعدی، اگر فقط کسانی که در کانون آموزش دیدهاند،اگر هر مربی صد کودک و هر کودک ظرف پنجاه سال صد کودک دیگر و هر یک از آن کودکان صد کودک دیگر را ترغیب به کتابخوانی میکردند،آیا شمارگان کتاب در کانون به ۲۰۰۰ و ۳۰۰۰ و در بخش خصوصی به ۵۰۰ نسخه و کمتر سقوط می کرد؟
آگاهانه از نقش آموزش و پرورش و آموزش عالی چشم پوشی کردهام؛ تا عمق فاجعه را، تنها در کانون نشان دهم! وضعیت آموزش پرورش خود«یکی داستان است پر آب چشم! ».
جناب آقای رئیس جمهور!
به گمان من، نبود برنامه راهبردی مدون؛ و حضور مدیران ناآشنا با ادبیات کودک- مدیرانی که شناختی ژرف از مقوله کودکی و نقش و اهمیت دوران کودکی ندارند- و فقدان ثبات مديريتي، باعث پدید آمدن چنین وضعیت اسفناکی شده است. کنار گذاشتن و یا دلسرد کردن برخی مدیران کارآزموده خود کانون، یا مدیران مجرب خارج از کانون، موجب تشدید وخامت این وضعیت شده است.
بی تردید، مدیرانی که بیشناخت کافی، چنین پست حساسی را پذیرفتهاند، هم تقصیر و هم قصور دارند! به طریق اولی، مقامات بالاتر نیز، در این خطای راهبردی شریکند!
جناب آقای روحانی !
نقش و وظیفه کانون ، بیش و پیش از انتشار کتاب، «پرورش فکر و روح» کودکان و نوجوانان ايران است. از این رو، کانون موظف است، در عین انتخاب و انتشار کتابهای جریانساز، به کار خلاقه ترویج کتابخوانی و پرورش نسلی خلاق و نقاد و توانا بپردازد؛ زیرا کارکرد ادبیات کودک، پرورش و به سامان کردن عواطف و گسترش تفکر و تخیل کودکان و نوجوانان و ایجاد خودباوری و شکوفایی استعداد خلاقه فرزندان ماست.
لازمه این کار، شناخت جامع از ساحتهای مختلف ادبیات کودک، داستان، شعر، تئاتر و سینما، علوم و فنون ( از جمله علوم انسانی )، تصویرگری؛ و بازی, شادی, سرگرمی و ادبیات شفاهی و فولکلوریک و... است.
بدیهی است، منظور این نیست، که مدیر کانون باید علامه دهر و استاد یا کارشناس زبده همه این رشتهها باشد، اما ضروری است که دارای شناخت کلان و پیشینه غنی و تجربه کافی در این حوزه ها باشد!
جناب آقای رئيس جمهور!
کودکان و ادبیات کودک را نمیتوان حقیر و اهالی ادبیات کودک را صغیر پنداشت! از زمان پخش خبر برگماری شاعری بزرگسال به مدیریت کانون پرورش فکری -بیهیچ پشتوانه فرهنگی و مدیریتی در این رشته - در بین ادبیات کودکیها، ولولهای برپا شده است!
امید میرود با درایت شما و تدبیر وزیر محترم آموزش و پرورش، یکی از مدیران توانا و صاحبنظر و مقبول اهالی ادبیات کودک، با مشورت با خبرگان این حوزه، در جایگاه حساس مدیر عاملی کانون قرار گیرد.
با احترام:
شهرام اقبال زاده»
نظرات