اظهارات مردم صربستان در بازدید از غرفه ایران در نمایشگاه بین المللی کتاب بلگراد 2017 حاکی از ظرفیتهای قابل توجهی برای حضور ایران در دورههای آینده است.
در تمام هشت روز مراجعان از راهنمایی سه نفر از زبانآموزان فارسی صربستان استفاده میکردند و همچنین صحبتهای ایرانیان حاضر در غرفه به کمک آنها، برای مردم صربستان ترجمه میشد. این سه نفر عبارت بودند از مایا اسلاوکویچ (کارشناس گردشگری)، نمانیا میلتیچ (دانشجوی کارشناسی ارشد) و پتار یاناچکوویچ (دانشجوی دکترای زبان فارسی) در صربستان.
آنچه می خوانید یادداشت های این سه تن درباره حرف ها و نظریات مردم صربستان در بازدید از غرفه ایران است:
جای خالی آثار مولانا به زبان صربی
مایا اسلاوکویچ:
من هشت روز در غرفه ایران راهنما بودم و آنچه نوشتهام مشاهدات، تجربیات و برداشتهای من از این مدت است. من البته سال پیش هم که ایران مهمان ویژه نمایشگاه کتاب بلگراد بود، راهنمای غرفه ایران بودم.
امسال مکان غرفه ایران در سالن شماره 4 بود که نسبت به سالن شماره 2 سال قبل، طبعاً مخاطبان متفاوتی دارد. امسال نیز مثل سال گذشته واکنش بازدیدکنندهها نسبت به فرهنگ ایران بسیار مثبت بود.
من در سال 2014 هم راهنمای غرفه گردشگری ایران در نمایشگاه گردشگری بودم و باید بگویم که نسبت به آن سال مردم اطلاعات و آگاهی بیشتری از فرهنگ و سبک زندگی در ایران داشتند. مثلاً برخی از بازدیدکنندهها بیشتر از آن زمان، زبان فارسی را میشناختند و میدانستند زبان فارسی از ریشه هند و اروپایی است. همچنین به نظر میرسید دانش مردم از ادبیات و تاریخ ایران بیشتر شده است. دلیلش هم این بود که سئوالهای مردم از این دو مقوله پرمعنیتر و عمیقتر از گذشته بود. شاید هم چون نوع بازدیدکنندگان در این نمایشگاه با نمایشگاه گردشگری فرق داشت.
یک چیزی که برای شخص من جالب بود، علاقه نوجوانان بازدیدکننده از نمایشگاه به زبان، تاریخ، هنر و صنایع دستی غرفه ایران و تفاوتها و شباهتهای دو فرهنگ ایران و صربستان بود. مثلاً دانشآموزان یکی از مدارس بلگراد به نام ژیویین میشیچ با معلمشان به غرفه آمدند و یک ساعت در غرفه ماندند و با دقت به حرفها درباره تاریخ و به ویژه زبان فارسی گوش میکردند و با اشتیاق به خط-نقاشیهایی که آقای رضایی روی کاغذ مینوشت خیره شده بودند که واقعاً برای من صحنهای به یادماندنی بود.
در بخش کتاب هم مردم علاقه خاصی به رومی (مولوی) داشتند و همه دنبال ترجمه اثر او بودند. متاسفانه اثر رومی فقط به زبان مقدونی در غرفه بود. رومی در جهان شخصیت مشهوری شده است اگر چه بسیاری از مردم هنوز نمیدانند او ایرانی بوده است. مردم به کتابهای داستانهای عامیانه، داستانهای ایران و کتابهای مربوط به انقلاب اسلامی ایران هم که ما در غرفه به زبان صربی داشتیم علاقه داشتند.
یکی از چیزهای دیگری که زیاد شده بود، سئوالهای مردم درباره گردشگری در ایران بود، چون اخیراً ویزای بین ایران و صربستان لغو شده است. البته نوع گردشگرها فرق میکنند و برخی گردشگرها فرهنگی یا آموزشی هستند و برخی ورزشی و ماجراجو. به نظر من گردشگرهای ماجراجو و آموزشی را میتوان به نحوی ادغام کرد تا افراد علاقهمند در یک تورگردشگری که هم آموزش در آن است و هم ماجرا، به ایران سفر کنند.
از دیگر نکاتی که به نظرم باید به آنها توجه کرد، نوشتن کتابهای حرفهای درباره معماری، تاریخ و فناوری و صنعت ایران به جای کتابهای کلی و عمومی است. برخی از افراد حرفهای مثلاً تاریخدانها، هنرشناسها ، فنآورها ، تاریخ معماریدانها و... دنبال این جور کتابها بودند و البته عجیب این بود که تعداد این جور افراد کم هم نبود.
یکی دیگر از نکات جالب برای مردم، مراسم ادبی در بعدازظهرها؛ نظیر دیدار نویسندگان ایران و صربستان بود که برخی از مردم از این جور مراسم استقبال میکنند؛ البته در صورتی که تبلیغ کافی درباره آنها بشود.
علاقه صربها به ایرانیان و فرهنگ ایرانی
نمانیا میلتیچ:
اول از همه علاقه شدید مردم صربستان به ایران به خصوص تاریخ ، هنر و مسافرت به ایران، برایم جالب بود. بعضی از بازدیدکنندهها فکر میکردند من ایرانی هستم؛ طوری که بااشتیاق به من میگفتند چقدر از ایران خوششان میآید. دلیلی هم که میآوردند این بود که ایران علیه بیعدالتی برخی از کشورهای جهان مبارزه میکند. بعضی از بازدیدکنندهها هم با اشتیاق میگفتند ایران سال گذشته که مهمان ویژه بود، چقدر برنامههایش و غرفهای که داشت باشکوه و متنوع بود؛ در صورتی که امسال غرفه چهار کشور آلمانی زبان که در نمایشگاه مهمان ویژه بودند، کاملاً سوت و کور است.
از سوی دیگر از ادبیات کهن ایران هم که در سطح جهان مشهور است، خوب استقبال شد؛ به خصوص شعر کهن فارسی مثل اشعار سعدی، عطار، شاهنامه و... که ترجمه آنها به صربی در غرفه ایران بود.
همچنین بسیاری از ناشران و شرکتهای گردشگری به غرفه ایران میآمدند و سئوالهایی از من میپرسیدند که برایم بسیار جالب بود و سعی میکردم آنها را راهنمایی کنم.
از آثار استادفرشچیان تا علاقه به صنایع دستی ایران
پتار یاناچکوویچ:
امسال غرفه رایزنی فرهنگی سفارت ایران در فضایی نسبتاً بزرگ نسبت به سالهای قبل، برگزار شد. سؤالهای بعضی از بازدیدکنندگان درباره چاپ کتابهای قدیم رایزنی که سال گذشته موفق نشده بودند آن کتابها را برای خودشان تهیه کنند، بود و همچنین کتابهای تاریخ، معماری، موسیقی، نقاشی و فرش ایرانی. علاوه بر کتاب، بعضی از مردم به صنایع دستی که برخی در بخش موسسه نمایشگاههای فرهنگی برای فروش عرضه شده بود، علاقۀ فراوانی ابراز میکردند؛ هرچند بیشتر مردم به قول خودشان قدرت خرید آنها را نداشتند. تعداد زیادی از مردم هم در مورد امکان خریدن روسریهای ایرانی سؤال میکردند.
میتوان گفت که پوسترهای آثار مینیاتور استاد محمود فرشچیان خیلی مورد پسند مردم قرار گرفته بود. بارها از ما سؤال می شد که بعد از نمایشگاه این نوع آثار را در بلگراد در چه مغازهای میتوان خرید که جواب میدادیم چنین مغازهای وجود ندارد.
برخی از بازدیدکنندگان به خوبی با فعالیت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بلگراد آشنا بودند اما بعضی هم که در مورد مرکز اطلاعاتی نداشتند، میخواستند با فعالیت این نهاد فرهنگی آشنا بشوند که ما شماره تماس یا نشانی مرکز را به آنها میدادیم. گاهی هم آخرین شماره نشریه فرهنگی نور به زبان صربی رایزنی فرهنگی را به آنها هدیه میدادیم.
گاهی حتی کسانی که راجع به ایران هیچ اطلاعاتی نداشتند تحت تاثیر زیبایی صنایع دستی میناکاری، خاتمکاری و قلمکاری ایران به غرفه ایران سر میزدند و از ما درخواست میکردند درباره اینکه آنها از چه مادهای ساخته شدهاند و طرز تولید آنها چیست و غیره برایشان توضیح بدهیم؛ سپس میپرسیدند این آثار ساخت چه کشوری است و وقتی میگفتیم، میخواستند اطلاعات بیشتری درباره ایران به دست بیاورند.
مردمی که طی این چند روز با ما صحبت کردند، هیچ یک نظر منفی نسبت به ایران نداشتند. آنها ایران را به عنوان وارث تمدن باستان پارس ( (Persijaمیشناسند و برای تاریخ طولانی آن احترام قائلاند. درمورد ایران نیز کنجکاو هستند ولی جالب این بود که با اینکه میخواستند با شرایط و زندگی در ایران معاصر آشنا بشوند. هیچ کدام درباره وضع سیاسی کنونی کشور ایران سؤال نمیکردند. در خیلی از موارد نمایندگان جشنوارهها، کتابخانهها، مدرسهها و آژانسهای خبرنگاری (مثل رادیو بلگراد) و غیره میخواستند درباره همکاری با رایزنی فرهنگی ایران اطلاعاتی بگیرند و در عین حال برای این همکاری اعلام آمادگی میکردند. هنرمندان صربی هم که مراجعه میکردند برای رفتن به ایران و نمایش کارهایشان اظهار تمایل میکردند. گروهی از یک دبستان صرب که شاگردان افغانستانی دارد، از غرفه ایران بازدید کردند و از رایزنی فرهنگی درخواست کردند که کتاب و وسایل آموزشی به زبان فارسی دراختیارشان بگذارد.
از جمله پرفروشترین و یا مردم پسندترین آثار ادبی که از زبان فارسی ترجمه شده است، رباعیات خیام و اشعار مولانا است؛ اما متاسفانه چاپ هر دوی این کتابهای رایزنی فرهنگی، تمام شده است. به علاوه خوانندگان صرب که معمولاً با ادبیاتهای جهان از طریق رمانها آشنا میشوند، بارها از ما خواستهاند که یک رمان ایرانی معاصر ترجمه شده به صربی به آنها معرفی کنیم که نداشتیم. علاوه بر رمان، در چند سال اخیر خوانندگان در خیلی از موارد درباره کتابهای تاریخ (معمولاً تاریخ مختصر) و هنر ایران به صربی سؤال میکنند.
مطلبی که برای تعدادی از مهمانان که از غرفه ایران بازدید کردند جالب بود، یادگیری الفبای فارسی و اصول خواندن و نوشتن این زبان بود. بعضی از بازدیدکنندگان که دارند زبان فارسی را میآموزند مایل به خریدن کتاب رمان یا داستان ساده به زبان فارسی بودند. متأسفانه، چون از این نوع کتاب فقط یک نسخه در غرفه بود و صرفاً برای نمایش آورده شده بود، آنها نتوانستند چنین کتابهایی را به دست بیاورند.
تا آنجایی که میدانم کسی ایراد جدی از غرفه ایران نگرفت. وقتی که نویسندگان مشهور صرب آقایان پتروویچ و ولیکیچ برای دیدار با نویسندگان ایرانی آقای کشاورز و آقای بایرامی به غرفه ایران آمدند، از نظر من اگر سر و صدای اطراف غرفه نبود و این دیدار در یک فضای دیگری انجام می شد، بهتر بود. به هر حال به طورکلی در این مدت از مردم صربستان غیر از ستایش از ایران چیزی نشنیدم.
نظر شما