رمان «ستارگان بخت ما مقصرند» نوشته جان گرین با ترجمه غزاله جعفرزاد از سوی انتشارات او راهی پیشخان کتابفروشیها شد.
«ستارگان بخت ما مقصرند» در قالب 25 فصل به هم پیوسته داستان زندگی و مرگ جوانانی را بیان میکند که تا دم مرگ زندگی میکنند و سوالهای آنها در چرخهای مداوم تکرار میشود که بعد از مرگشان کسی از آنها یاد میکند یا فراموش میشوند، میتوانند عاشق شوند و در این جهان اثری از خود باقی بگذارند یا نه.
این رمان جوایز مختلفی را به خود اختصاص داده که از آنجمله میتوان به رمان شماره یک سال به انتخاب مجله نیویورک تایمز، رمان شماره یک سال به انتخاب وال استریت جورنال، رمان شماره یک به انتخاب ایندی باند، بهترین رمان سال از نظر منتقدان نیویورک تایمز، کتاب پیشنهاد شده توسط بوک لیست، اس.ال.جی، پابلیشرز ویکلی، هورن بوک و کرکاس اشاره کرد.
داستان اینگونه آغاز میشود: «اواخر زمستان 17 سالگیام بود، مادرم به این نتیجه رسیده بود که من افسرده شدهام، احتمالاً به این علت از خانه زیاد بیرون نمیرفتم، بیشتر اوقات در رختخواب بودم، یک کتاب را بارها و بارها میخواندم، خیلی کم غذا میخوردم و بیشتر وقت آزادم را به مرگ فکر میکردم.
وقتی در وب سایت یا کتاب یا هر جایی دیگر درباره سرطان مطالبی میخوانید همیشه از افسردگی بهعنوان یکی از عوارض جانبی سرطان نام برده میشود. اما در واقع افسردگی عارضه جانبی سرطان نام برده میشود. اما در واقع افسردگی عارضه جانبی سرطان نیست. افسردگی، عارضه جانبی مردن است. (سرطان نیز یکی از عوارض جانبی مردن است، تقریباً همه چیز بهطور واقعی عارضه جانبی مردن است) اما مادرم فکر میکرد که به درمان نیاز دارم پس مرا نزد پزشک همیشگیام دکتر جیم برد و او نیز موافق بود که من قطعاً خارج از دنیای واقعی زندگی میکنم و در کل دچار افسردگی بالینی شدهام و اینکه باید داروهایی را مصرف کرده و هر هفته نیز در کلاسهای گروه حمایتی شرکت کنم.
در این گروه حمایتی افراد متعددی شرکت میکردند که همگی از بیماریهایی ناشی از تومورهای مختلف رنج میبردند. چرا که این افراد مدام تغییر میکردند؟ این هم یکی از عوارض جانبی مردن است. این گروه حمایتی واقعا کسلکننده بود. آنها هر هفته چهارشنبه در زیرزمینی صلیبشکل با دیوارهای سنگی دورهم جمع میشدند. این زیرزمین در کلیسا واقع بود. ما همگی دیوارهوار در وسط صلیب مینشستیم، جایی که دو خط صلیب یکدیگر را قطع میکردند، جایی که محل قلب مسیح روی صلیب میشد. من به این علت متوجه این نکته شدم چون پاتریک که رهبر این گروه و تنها عضو بالای 18 سال جمع بود، در هر جلسه خستهکننده درباره قلب مسیح صحبت میکرد، اینکه ما به عنوان افراد جوان نجاتیافته از سرطان دقیقا در محل قلب مقدس مسیح مینشستیم.»
این رمان در سال 1393 نیز با عنوان «خطای ستارگان بخت ما» در قالب 412 صفحه مصور رنگی با شمارگان هزار نسخه و بهای 180 هزار ریال از سوی انتشارات پیدایش منتشر شده است.
جان گرین نویسنده آمریکایی آثار پرفروشی است که تا کنون جوایز متعددی مانند مدال پرینتز و جایزه پرینتز و دو بار هم نامزد نهایی جایزه بوک پرایز لسآنجلس تایمز برای آنها دریافت کرده است. در سال 2014 مجله تایم، وی را به عنوان یکی از صد شخصیت تاثیرگذار دنیا انتخاب کرد.
انتشارات او، کتاب «ستارگان بخت ما مقصرند» را در قالب 250 صفحه با شمارگان 500 نسخه و بهای 200 هزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما