شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۸
پرسش‌هایی درباره سند ملی راهبردی نشر علمی

سید ابراهیم عمرانی، دبير و نائب رئيس شورای سياست‌گذاری و تامين منابع علمی كشور ابعاد سیاست‌گذاری و اجرایی تدوین سند ملی راهبردی نشر علمی را بررسی و چند پرسش درباره هم‌پوشانی وظایف نهاد‌های مختلف در حوزه نشر علمی مطرح کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)ـ سید ابراهیم عمرانی، دبير و نائب رئيس شورای سياست‌گذاری و تامين منابع علمی كشور: مصاحبه تاریخ 3/4/1396 یکی از رسانه‌ها درباره تدوین سند ملی راهبردی نشر علمی را خواندم و سوالاتی برایم پیش آمد که در متن این مصاحبه احتمالا نباید انتظار پاسخ دقیق آن را داشته باشم و باید پاسخ دقیق را در اسناد رسمی مرتبط با این سند جستجو کرد، بنابراین سوال‌های من با توجه به همین مصاحبه است و آن‌گونه که گفته شده، سند در حال تصویب است و امیدوارم که شورای عالی عتف قبل از تصویب، سند را به نظر تعدادی از صاحبنظران بیرون از دایره تدوین‌کنندگان نیز برسانند که تداخل ماموریت جدیدی به‌ویژه با سازمان‌های موجود ایجاد نکند.

نخستین سوال من تعریف نشر علمی است که نویسندگان سند چه تعریفی از نشر علمی دارند؟ آیا منظورشان همان نشر دانشگاهی است؟ البته با اینکه این سوال اول من است ولی ترجیح این است که ابتدا مسایل دیگر را در دو بعُد سیاست‌گذاری و اجرایی طرح کنم.

از بُعد سیاست‌گذاری:
مطالبی که در مصاحبه مطرح می‌شود ابعاد وسیعی از اطلاعات علمی، اقتصاد نشر، اخلاق علمی، همپوشانی وظایف سازمان‌های داخلی و هماهنگی در مجموعه‌های داخلی (احتمالا منظور نگاشت نهادی)، و ارتباط با مراکز بین‌المللی، پائین بودن کیفیت بروندادهای علمی، نمایه‌سازی، مدیریت استنادها،‌ استانداردها، انتقال دستاوردهای علمی به جامعه محققان و غیره را دربر می‌گیرد، و آن هم از زاویه سیاست‌گذاری و نه اجرا،  و «هدف اصلی را سیاست‌گذاری و استاندارد‌گذاری نشر علمی» بر می‌شمرند. اغلب سیاست‌گذاری‌هایی که در این مصاحبه به آن اشاره می‌شود با ماموریت‌های تعریف شده برای کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی علم و فناوری همپوشانی دارد.

کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی علوم و فناوری که در 26 خرداد 1387 و با ابلاغ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری شروع به کار کرد، حاصل تقاضایی بیست ساله از سوی جامعه اطلاع‌رسانی کشور بود که پس از فراز و فرودهای بسیار نهایتا ایجاد شد و وظایفش سیاست‌گذاری و نظارت بر اجرای مصوبات در همین حوزه‌ها بود. البته تا جایی‌ که می‌دانم، پرونده‌ این کمیسیون برای بازنگری و احتمالا ارتقاء سطح در وزارت عتف در نوبت بررسی به سر می‌برد و در همین حال سندی ملی (سند ملی نشر) در دست تولید است که از بعد سیاست‌گذاری قرار است شبیه همان کارها را انجام دهد، با این تفاوت که آن کمیسیون موضوعش اطلاع‌رسانی علم و فناوری است و تولیدات علمی دانشگاه‌های کشور مانند پایان‌نامه،‌ مقاله مجلات، مقاله کنفرانس و کتاب دانشگاهی را هم در بر داشته و در سه مورد از چهار مورد بالا دست به نگاشت نهادی زده و تقسیم ماموریت کرده و متولی تعیین کرده است.

کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی با «لزوم مشارکت موسسات آموزشی و پژوهشی و فناوری وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» و در جهت «هماهنگ‌سازی فعالیت‌های اطلاع‌رسانی علم و فناوری» ایجاد شده بود و نگاشت نهادی و هماهنگی دانشگاه‌ها و موسسات تابعه در حوزه بروندادهای علمی جامعه دانشگاهی (ازجمله نشر) و اشاعه تولیدات علمی آغاز بکار کرد.

اعضای این کمیسیون معاون پژوهشی وزیر (رئیس) مدیران کل حوزه معاونت پژوهشی، رئیس ایرانداک (دبیر)، رئیس مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری شیراز، نماینده کتابخانه ملی و نماینده سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی به‌علاوه دو نفر از معاونین پژوهشی دانشگاه‌های بزرگ کشور به انتخاب معاون پژوهشی وزیر بودند و پنج نفر هم عضو حقیقی از جامعه اطلاع‌رسانی، و حوزه فناوری اطلاعات در ترکیب قرار داشتند.

قرار بوده که این کمیسیون با سیاست‌گذاری درست از تداخل وظایف سازمان‌های تابعه  وزارت عتف جلوگیری کند و حالا خودش با سندی جدید روبه‌رو شده که همپوشانی زیادی با وظایف خودش دارد.

‌به‌علاوه و در بُعد سیاست‌گذاری دکتر فصیحی فرموده‌اند «ماموریت اصلی این نظام عبارت است از ایجاد زمینه ارتباط و تعامل موثر بین کنشگران نهاد علم و بهره‌برداران آن، چرا‌که دستاوردهای مجموعه ناشران علمی و ارتباط و تعامل با طرف تقاضا در شرایط کنونی چندان بهره ور نیست.» ولی باید اسناد اصلی را مطالعه کرد که بدانیم چگونه می‌خواهند این تعامل را ایجاد و آن‌را بهره‌ور کنند.

قبل از ادامه اجازه بدهید جمله معترضه‌ای بنویسم که در مفهوم عام وقتی از پایان‌نامه صحبت می‌کنیم،‌ استفاده از کلمه نشر مرسوم نیست، و بیشتر تولید اثری علمی در یک دانشگاه خاص است و زمانی می‌توانیم از آن به‌عنوان نشر صحبت کنیم که مجموعه‌ای از پایان‌نامه‌ها را در یک پایگاه برای استفاده عموم در دسترس بگذاریم،‌ پس شاید اینجا به معنی لغوی نشر نظر داشته باشند تا آن نشری که هر کس می‌شنود، به یاد شخصیت حقوقی به نام ناشر می‌افتد که کاری را برای انتفاع (و البته در مواردی غیراتفاعی) محتوایی را به‌صورت چاپی یا الکترونیکی منتشر می‌کنند. بطور حتم در اسناد رسمی این تعریف از نشر مشخص است.

از بعد اجرایی
اخلاق حرفه‌ای: از بُعد اجرایی نیز این مصاحبه اطلاعات دقیقی در اختیار نگذاشته ولی همین مقدار توضیح به من می‌گوید که این سند شاید نا‌خواسته تداخل اجرایی جدیدی را دارد طرح‌ریزی می‌کند. اولین چالشی که در این سند (منظور مصاحبه است) طرح شده اخلاق حرفه‌ای و سرقت‌های علمی در کتاب‌‌ها و پایان‌نامه‌هاست و مقاله‌ها را هم من اضافه می‌کنم. این موضوع چگونه در نظام نشر وارد شده است، نمی‌دانم. ولی از بُعد اجرا و در میان سازمان‌های تابعه وزارت علوم،‌ موسسه حاکمیتی داریم (ایرانداک) که امسال وارد پنجاهمین سال فعالیت خود شده و مسئولیت گردآوری پایان‌نامه‌های دانشگاهی را در اساسنامه خود دارد و این کار را از سال 1347 آغاز کرده و براساس همان اساسنامه (و احتمالا تغییرات بعدی) آن را ادامه می‌دهد.

کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی هم که ذکرش را نوشتم در سال 1389 در زمانی‌که نگاشت نهادی اطلاعات علمی را در وظایف خود داشت (و تا تعیین تکلیف خود در وزارت عتف ظاهرا این وظیفه‌اش مُلغی نشده است)، مسئولیت گردآوری، سازماندهی، ‌حفظ و اشاعه پایان‌نامه‌ها را برعهده این موسسه گذاشته است.

ایرانداک برای جلوگیری از سوءرفتار پژوهشی در دو بُعد اجرایی (تولید نرم‌افزار مشابه یاب «همانندجو») و ترویجی، سایت اخلاق حرفه‌ای «کیان» در این حوزه‌ها فعال است و برگزاری چندین میزگرد در حوزه بی‌اخلاقی‌های علمی از بعدهای اخلاقی، حقوقی و اطلاع‌رسانی در سال‌های 1394 و 1395 را  در کارنامه دارد و از زاویه نگاه ناشران بین‌المللی نیز در زمان رخداد بی اخلاقی‌ها و رعایت نشدن حقوق مولف و مالکیت فکری در ایران نیز مستقیما مورد سوال این ناشران است، چرا‌که مسئولیت شورای تامین منابع علمی وزارت علوم را برعهده دارد و همه ایران و ناشران بین‌المللی ایرانداک را مسئول مراقبت از محتوای پایگاه‌هایشان در ایران می‌دانند.

همپوشانی وظایف موسسات وزارت عتف: دکتر فصیحی در این مصاحبه و در همین بند به همپوشانی «در وظایف برخی سازمان‌ها نظیر سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت) و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) و مرکز نشر دانشگاهی» اشاره می‌کند که در بعضی موارد همپوشانی دارند، و در میان موسسات، نام مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری را از قلم انداخته‌اند. و همین‌طور اشاره کرده‌اند که برخی ضروریات موفقیت نشر کشور بدون متولی است.

سوال من از عزیزان کمیسیون دائمی شورای عالی عتف این است که قصد و نیت واقعی شما از نظام نشر علمی چیست؟ «شکایت به شورای عتف درباره چالش‌های نشر علمی» که در مصاحبه آمده از سوی کاربران است یا از سوی موسسات درون وزارت عتف؟ آیا دارید همپوشانی و تداخل ماموریتی قدیمی را نظم می‌دهید؟ یا مشکل از جای دیگری آمده است؟

خدمت عزیزان شورای عالی عتف عرض کنم اولین‌بار نظام اطلاع‌رسانی در نوشته‌های سال‌های 1363 و 1364 حوزه اطلاع‌رسانی ایران طرح شد و در جائی‌که وزارت علوم هیچ عکس‌العملی نداشت، دکتر عباس حری و همکاران نظام اطلاع‌رسانی برای حوزه علوم اسلامی و با همکاری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تدارک دیدند و این موضوع سال‌ها تعقیب شده بود و کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی متولد 1387 هم اولین سخنش نگاشت نهادی بود و تداخل وظایف و یکی دو تقسیم مسئولیت هم داشت و حالا کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی در پرونده‌های شورای عالی عتف رها شده و داریم نظام دیگری طراحی می‌کنیم. و از کجا که این نظام ملی نشر هم رها نشود؟ و باز مدیران آتی، نظام دیگری طراحی نکنند که گوشه‌ای از اطلاعات و نشر را دربرگیرد؟

سوال دیگر من در این زمینه این است، مگر سالی که مرکز منطقه‌ای از تصویب مجلس گذشت ایرانداک وجود نداشت؟ مرکز منطقه‌ای چگونه مجوز و مصوبه مجلس را گرفت؟ اساسنامه‌اش را بخوانید مصوبه مرکز منطقه‌ای می‌گوید که مرکز برای منطقه طراحی شده و نه برای داخل ایران. نام مرکز که بی‌دلیل منطقه‌ای نشد، قرار است نظام اطلاع‌رسانی منطقه را سامان بدهد ولی برخی کارها را برعهده دارد که همپوشانی دارد. مگر  مرکز نشر دانشگاهی وجود نداشت،‌ و مگر سَمت اسمش «مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی» برای دانشگاه‌های کشور نیست؟ خوب، استادان سمت مطالعه کنند و تدوین کنند ولی بدهند مرکز نشر منتشر کند.

خوب چه اتفاقی می‌افتد؟ ایرانداک با ایجاد هر موسسه‌ای در حوزه کاری خودش باید به دست و پا بیفتد که آقایان مدیران لطف کنید اساسنامه مرا بخوانید و با این همه می‌بینیم سازمانی که ماموریتش چیز دیگری است می‌آید و همپوشانی ایحاد می‌کند. تاسیس مرکز نشر دانشگاهی و اولین کتاب‌های آن‌را به یاد دارم و رونق کتابخانه‌های دانشگاهی را با پوست و گوشت و استخوان در آن سال‌های لمس کرده‌ام.

مرکز نشر با انقلاب فرهنگی زاده شد. دانشگاه تعطیل شد، قرار نبود حقوق استادان قطع شود و قرار شد هر یک کتابی تالیف یا ترجمه کنند و مرکز نشر هم در شروع کارش این کتاب‌ها را چاپ کرد و خیلی موفق بود و به پندار من، مرکز نشر در آن دوران حتی تا پایان دهه هفتاد سودآور بود. ولی حدس می‌زنم که اکنون با کسادی بازار کتاب که تیراژ آن به حدود 500 نسخه نزول کرده، نباید دیگر بنگاه سوددهی باشد و شاید مخارج خودش را هم تامین نکند.

از سوی دیگر وقتی کمیسیون نشریات به دانشگاه‌ها اعلام کرد که چاپ مجلات خود را به وزارت علوم بسپرند و فقط به موقع و با رعایت شرایط اعلام شده محتوای صفحه‌بندی شده خود را در اختیار بگذارند که وزارت عتف آن‌ها را چاپ و منتشر کند، باز مرکز نشر دانشگاهی و مرکز منطقه‌ای هر یک تعدادی از این مجلات را برعهده گرفتند که با بودجه کمکی معاونت پژوهشی مجله‌ها را در تیراژ احتمالا 500 تا 1000 نسخه منتشر کنند که با آشنایی که با حوزه نشر دارم، این تعداد هم با وجود نسخه الکترونیکی رایگان و دسترسی آزاد آن‌ها در شبکه زیاد است و شاید 50 نسخه و با چاپ دیجیتال برای آرشیوهای دانشگاهی و ملی کافی باشد. و با این‌همه اینجا هم همپوشانی داریم.

ایرانداک از دهه هفتاد شروع به انتشار چکیده‌نامه مقاله‌های کنفرانس‌ها کرده بود و این مجموعه در اغلب کتابخانه‌های دانشگاهی کشور  موجود است ولی اکنون متولی این کار مرکز منطقه‌ای است و به علاوه رقیبی در بخش خصوصی هم وجود دارد به نام «سیویلیکا» که اغلب کتابخانه‌های دانشگاهی پایگاه ایشان را مشترک هستند و دارند استفاده می‌کنند. شاید اگر بررسی شود که بخش خصوصی بهتر عمل می‌کند، بهتر باشد که این کارها را به آرامی و در یک برنامه‌ریزی میان مدت به این بخش منتقل کنند.

مرکز اطلاع‌رسانی جهاد دانشگاهی SID از نیمه دهه هفتاد برنامه‌ریزی نمایه استنادی را آغاز کرد و در یک دوران طولانی و به آرامی توانست این نمایه‌ها را تولید کند و الآن ما دو مجموعه نمایه استنادی در ایران داریم،‌که این هم همپوشانی است.

حالا با مجموعه صحبت‌های بالا و با توجه به نام «سند ملی راهبردی نشر» حق دارم که حدس بزنم این سند دارد ماموریت جدیدی برای مرکز نشر دانشگاهی تدارک می‌بیند؟ و اگر چنین است از هم‌اکنون باید فکر همپوشانی‌هایش باشند و مراقبت کنند که اساسنامه‌ها و ماموریت‌های دیگر موسسات از قبل دیده شود.

استانداردها: مدیریت استنادی را در میان همپوشانی‌ها عرض کردم، استانداردها را باید بگویم که هر یک از این سازمان‌ها، متولی استانداردهای کارهای موجود خود هستند. مرکز نشر شیوه‌نامه خود را برای نشر دارد و دانشگاه‌ها هریک شیوه‌نامه‌های خود را دارند و کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی علم و فناوری هم کمیته استاندارد دارد و باید عرض کنم که کتاب استاندارد کتابخانه‌های دانشگاهی ایران که نگارنده، مسئولیت آن‌ را تا انتشار برعهده داشته است، در کمیته استاندارد کمیسیون، کار شده است. در حوزه نمایه‌سازی هم هر موسسه‌ای که پایگاهی را تولید کرده باید نمایه‌سازی پایگاه خود را با استانداردهایی که انتخاب می‌کند و در نرم‌افزارهایی که انتخاب می‌کند، انجام دهد.

لیکن باید عرض کنم از زمانی که در سال‌های قبل از انقلاب دانشجو بودم اولین کلاس نمایه‌سازی خودم را در ایرانداک گذراندم و هنوز هم بخش نمایه‌سازی دستی ایرانداک بزرگ‌ترین مجموعه نمایه‌سازی در بین موسسات و دانشگاه‌های کشور است،‌ جایی که ابزارهای اصلی نمایه‌سازی یعنی اصطلاحنامه‌های علوم و فنون را تولید کرده که این دیگر از عهده هر موسسه‌ای ساخته نیست.

به‌عنوان یک کارشناس با چهل و اندی سال تجربه خدمتتان می‌گویم، ‌وقتی در سندی از نمایه‌سازی صحبت کردید،‌ لازم است درباره اصلاحنامه‌ها تحقیق کنید. نمایه‌سازی بدون توجه به این بُعد علمی آن کارکرد خوبی نخواهد داشت.

اقتصاد نشر: در حوزه اقتصاد نشر نیز این مصاحبه مطلبی دارد و در ادامه صحبت در اقتصاد نشر، اشاره مبهمی به نشر علمی روز دنیا می‌کند ولی از این مصاحبه نتوانستم برنامه اقتصادی مشخص «نظام ملی نشر» را در شرایط فعلی نشر در ایران بفهمم، اشاره به کیفیت پائین مقاله‌های داخلی با احتیاط به زبان آمده است که باز وقتی صحبت به اینجا می‌رسد برای من مساله نشر تداعی نمی‌شود و بیشتر همان کیفیت بروندادهای پژوهشی است که با سیاست‌های کمّی چند سال گذشته،‌ توسعه کمّی تحصیلات تکمیلی و نیاز به مجلاتی برای فارغ‌التحصیل کردن آن‌ها پا به عرصه گذاشته‌اند و به درستی اشاره شده که به آن‌ها کمتر استناد می‌شود و یا استناد نمی‌شود.

از این سند نمی‌توانید بفهمید که چرا  «فرهنگ استناد‌دهی در داخل نداریم؟» و منظور دکتر فصیحی از این جمله چیست؟ و چرا هزینه چاپ مقاله می‌کنیم ولی نمی‌توانیم در داخل از این اقتصاد بهره‌برداری کنم. در این رابطه باید اشاره کنیم که تنها راهکار عملی و تا حدودی علمی که به نظر می‌رسد،‌ امتیاز دادن و بودجه دادن به نشریات تنها بر اساس رتبه مجلات است و در حال حاضر هنوز نظام استنادی با همه مشکلاتش، معیار تا حدی مقبول برای رتبه‌بندی مجلات محسوب می‌شود.

مجله‌ای که طی سه سال هیچ استنادی نگرفته را پشتیبانی نکنیم،‌ چرا اینقدر تعارف می‌کنیم؟ این بودجه چرا باید اینجا هزینه شود؟ و این شاخص‌ها وجود دارند. آیا ارزشیابی بروندادهای پژوهشی و کیفیت آن‌ها باید در نظام نشر مورد بررسی قرار گیرد؟  و این مساله در مقوله سیاست‌گذاری پژوهشی می‌گنجد و نه سیاست‌گذاری نشر.

و اما سوال اولم که باید در آخر می‌پرسیدم: نشر علمی یعنی چه؟
قبلا و در کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی علم و فناوری، روی تولیدات علمی دانشگاه‌ها بحث و بررسی می‌شد تا مسئولیت نظام ثبتی گردآوری،‌ سازماندهی،‌ نگهداری و اشاعه برای هر گروه از منابع بر اساس امکانات موسسه داوطلب بررسی و ماموریت اجرا به نام آن موسسه نوشته شود.

برای هر گروه از منابع تعریفی وجود داشت، مانند پایا‌ن‌نامه و رساله، همین‌طور وقتی کمیسیون به مقاله‌های مجلات رسید با محدود کردن کار به مجلاتی که از کمیسیون نشریات درجه علمی- پژوهشی و علمی-ترویجی گرفته‌اند تکلیف روشن شد و همین‌طور وقتی به مقاله‌های کنفرانس‌ها رسید. لیکن وقتی به کتاب رسیدیم نتوانستیم تعریف مشخصی از کتاب علمی پیدا کنیم (همان زمان به این فکر افتادم که پس نشر دانشگاهی هم به همین علت نشر دانشگاهی است نه نشر علمی)، چون تشخیص علمی و کمی علمی و غیر علمی خیلی کار مشکلی است.

آیا ناشران خصوصی که گاهی کتاب‌های علمی هم منتشر می‌کنند در این مقوله می‌گنجند، یا حتی ناشرانی که فقط کتاب‌های درسی دانشگاهی منتشر می‌کنند؟ چگونه موظف می‌شوند این استاندارد را رعایت کنند؟ بخش خصوصی است و منافع خود را خوب تشخیص داده که سر پا مانده و از بودجه‌های دولتی هم کمکی نگرفته است.

هنوز این سوال برایم روشن نیست؟ چرا عبارت نشر علمی را به کار می‌بریم و باز حدس من تقویت می‌شود که خوب ما مرکز نشر دانشگاهی را داریم که با وضعیت موجود در نشر کشور وضعیت خوبی ندارد و می‌خواهیم از این حالت درش بیاوریم، آیا به  همین دلیل نشر دانشگاهی شده است نشر علمی؟ واقعا نمی‌دانم.

ولی به آگاهی می‌رسانم که در جلسات کمیسیون نظام اطلاع‌رسانی فکر می‌کنم این مقوله بیشترین تعداد جلسات را گرفت و با حضور برجستگانی چون شادروان دکتر عباس حری،‌ استاد بی‌بدیل این حوزه نیز به تعریف نرسیدیم و حتی در دوره جدید کمیسیون هم زمانی که به نشر کتاب‌های علمی / دانشگاهی رسیدیم، ‌ترجیح داده شد که روی شیوه‌نامه نشر علمی کار کنیم که چهار دانشجوی دکتری ایرانداک پیشنهادهایی به کمیسیون آوردند با عنوان «طرح تدوین شیوه‌نامه کتاب دانشگاهی ایران» و گزارشی هم در آخرین جلسات کمیسیون در بهار 1393 ارائه دادند و پس از آن کمیسیون در انتظار تصویب آئین‌نامه جدید خود، ‌فعالیتش متوقف شده است.

کمیسیونی که کل نظام اطلاعات علمی و دانشگاهی را پوشش می‌داد و بدون بررسی آن و رفع مشکلاتش و استفاده از تجربیات آن نظامی جدید طراحی و در دستور کار تصویب در شورای عتف قرار داده شده است.

ای کاش کمیسیون دائمی شورای عالی عتف،‌ عطف توجه فرمایند که باز نظامی را بر نظام‌های از کار افتاده سابق و فقط برای رونق دادن به یک سازمان که ماموریت‌هایش را گم کرده اضافه نکنند تا باز کجا مدیری برسد و این نظام را هم بفرستد نزد نظام‌های قبلی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها