رمان نوجوان «شب بخیر ترنا» نوشته جمالالدین اکرمی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان منتشر شد.
این رمان تمی عاشقانه و اجتماعی دارد و به بحرانهای مهاجرت و واقعیتهایی که کمتر از آنها صحبت میشود میپردازد.
اکرمی در کتاب «شب بخیر ترنا» به خواهر و برادر نوجوانی میپردازد که به دعوت پدرشان به کانادا مهاجرت میکنند ولی مادرشان با آنها نمیرود. آنها منتظر هستند که پدر، مادرشان را دعوت کند ولی این اتفاق نمیافتد و این مساله سبب بروز مشکلاتی برای آنها میشود. این دو به دنبال کشف حقیقت هستند و ماجراهایی برایشان رخ میدهد.
داستان اینگونه آغاز میشود: «سینا دست گذاشت روی پیشانی تُرنا. داغ داغ بود. مثل نان تازه که از تنور برون آمده باشد. انگشتهایش را مثل شانه در موهای نرم ترنا فروبرد. ترنا سرش را گذاشت روی شانهی سینا.
ـ کی میرسیم؟
سینا نگا کرد به مرغ دریاییای که بالای سرشان بال بال میزد.
ـ یک ساعتی مونده. تازه راه افتادیم.
مرغهای دریایی انگار قرار بود تا آخر راه بدرقهشان کنند. کشتی بیآنکه تکانی بخورد، سینهی دریا را میشکافت. گنبدها و منارههای بلند مسجدها هوز از دور پیدا بود و مسجد ایاصوفیه نزدیکتر از همه.
-تو فکر میکنی مامان خیلی عوض شده باشد؟ مثلاً رنگ موهاش، چین و چروک پیشونیش، رنگ چشمها و لبهاش. توی عکسها که چیزی معلوم نیست.
ـ مگه من و تو چهقدر عوض شدیم، بعد از سه چهار سال؟
ترنا سرش را از روی شانهی سینا برداشت و خیره شد به سطح تیره دریا.
ـ سه چهار سال کم نیست. اگه عکسهاش نبود، شاید قیافهش از یادم میرفت. تو از دست بابا دلخور نیستی؟»
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب «شب بخیر تورنا» را در قالب 160 صفحه با شمارگان پنج هزار نسخه و قیمت 60 هزار ریال منتشر کرده است.
نظر شما