«توهم» روایت ماجرای جوان عراقی تازه وارد به ارتش عراق در دوران دفاع مقدس از سوی انتشارات «روایت فتح» منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «عدنان از رکاب کامیون بالا رفت و از شیشه خودرو گفت: «دارم میرم عقب، میشه منو ببری؟»
راننده خندید و گفت: «چرا نمیشه، برادر. بیا تو.» عدنان در را باز کرد و سوار شد. راننده نگاهی به هیکل عدنان انداخت و گفت: «لباس و تیپت که میگه بسیجی هستی.» عدنان بدون اینکه به راننده نگاه کند گفت: «بله بله بسیجی هستم. دارم میرم مرخصی.» راننده لبخندی زد و گفت: «خیره ایشالا. خوش بگذره. چند وقته که جبهه هستی؟» عدنان گفت: «حدود دو ماهی میشه» او پیش خودش فکر کرد که این راننده هی میخواهد مرا سوال پیچ کند، من هم که صلاح نیست زیاد با کسی صحبت کنم. بهتر است خودم را به خواب بزنم تازه! اصلا خوابم هم میآید.
بعد رو به سمت راننده کرد و گفت: «ببخشید، من دیشب نگهبان بودم و نخوابیدم، خیلی خوابم میآد.» راننده لبخندی زد و گفت: «نه برادر! این حرفا چیه راحت بگیر بخواب.»
عدنان سرش را به پشتی صندلی تکیه داد و چشمانش را بست. سعی کرد بخوابد، اما خوابش نمیبرد نگران بود. با خودش میگفت: «نکنه اتفاقی بیفته! نکنه راننده بفهمه که من عراقی هستم! ولی از کجا میخواد بفهمه؟! اگه به ایست بازرسی برسیم چی؟ باید مدارکمو نشون بدم. نکنه اونا منو شناسایی کنن؟! ولی به سروان رئوف، فکر همهچیز رو کرده. هر اتفاق محتملی پیشبنی شده. اولینبار که نیست که کسی رو به ایران میفرستن. قطعا فکر همه جوانب رو کردهاند.» عدنان همچنان که داشت به این چیزها فکر میکرد خوابش برد و دیگر چیزی نفهمید.
با ترمز شدید کامیون، از خواب پرید سرش از گردنش، آویزان شده بود و گردنش درد میکرد. راننده در حالی که میخندید، رو به عدنان کرد و گفت: «خوب خوابیدی برادر؟»
در پشت جلد این کتاب نیز آمده است: «مادر عدنان، اخمهایش را در هم فرو بُرد و حرف او را قطع کرد و با لحن تندی رو به عدنان گفت: «بیخود کردی! حق نداری به استخدام ارتش در بیای. میخوای بری به اون صدام جلاد خدمت کنی؟ اون حرومزاده ارزش خدمت کردن نداره. خون مردم را کرده تو شیشه. اگه بخوای همچنین غلطی بکنی شیرم رو حلالت نمیکنم. من که اصلا را ضی نیستم چنین کاری بکنی. اگه بخوای بری توی ارتش، دیگه نباید اسم منو بیاری، توی این خونه هم نباید بیای!»
«توهم» با شمارگان یکهزار و 100 نسخه در 144 صفحه، به بهای 8 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات «روایت فتح» به بازار کتابهای حوزه دفاع مقدس عرضه شده است.
نظر شما