به مناسبت ترجمه علی اصغر فقیهی از نهجالبلاغه، شب بخارا به «ترجمههای فارسی نهجالبلاغه» داده شد، در این برنامه مطرح شد: دیگر فضیلت امیرالمومنین تبحر و کاردانی در قضاوت است. این بخش دارای ابعاد بسیاری است. اگر کسی بداند که قضاوت در چه جایگاهی است و قضاوت نادرست چه آسیبی به جامعه و نظام خواهد زد؛ آنوقت ارزش این مدال و افتخار را خواهد دید.
رئیس تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار گفت: در قرن چهارم و پنجم و ششم روی این موضوع کارهای بسیاری شده است که یکی «شریف رضی» است. شخص دیگر «آمِدی» است که در قرن پنج و ششم میزیسته است. نام اثر او «غررالحکم و درر الکلم» وی روش گردآوری و تدویناش را بر اساس ترتیب حروف بیست و نهگانه قرار داده است و بسیاری از بخشهای کتابش را بر مبنای واژه آغازین گفتاورد بنیان کرده است. اما از نظر تاریخی در قرن دوم یعنی معاصر ائمه مردی ادیب و متکلم با نام «جاحظ» بود که وی متولد 155 ه.ق است. وی صد کلام از حضرت علی (ع) جمعآوری نمود. این کار را از زمان حضرت آغاز کرد اما نوشتههای او در دسترس ما نیست. گرچه در گذشتهها نیز یاران علی (ع) به جمعآوری سخنان ایشان میپرداختند. اما جاحظ صد جمله کوتاه از ایشان با نام «مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب» جمعآوری کرده است.
وی تصریح کرد: اثر جاحظ چندین شرح دارد. بیشتر این شروح عربی است. یکی «کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی» که شرح فلسفی و کلامی بر آن داشته است. چندین رسالۀ عربی هم موجود است که از این مجموعه میتوان به شرح جالبی در قرن ششم (معاصر سعدی) به کوشش شخصی با نام «رشیدالدین وطواط» شاعر پارسی گوی و ادیب عرب اشاره کرد. مرحوم ملک الشعرای بهار در کتاب سبک شناسیاش بخشی را به نظر جاحظ درباره ایرانیها و ایران اختصاص داده است و گفته است که شیرینزبانترین انسانهای روزگار ایرانیها هستند. این مرد ایراندوست در قرن دوم این کار را انجام داده است و حال در قرن ششم رشیدالدین وطواط، شاعر و ادیب، شرحی بر «صد کلمه» با عنوان «مطلوب کل طالب» (گمشده هر جوینده) نوشته است.
حجتالسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه چندین عنوان از فضیلتهای امیرالمؤمنین به نقل از سید محسن امین را برشمرد و بیان داشت: اولین محور، تربیت علی بن ابی طالب در دامان پیامبر است. دومین آن پیشتازی در اسلام است. داستان «یوم الدار» و مدالی که آن روز از پیامبر گرفتند و دیگری به فداکاری «لیلة المبیت» مشهور است و به جای پیامبر در بستر ایشان خوابیدند و خود را سپر بلای حضرت رسول کردند. فضیلت دیگر اعتمادی است که پیامبر به علی در پرداخت دیونش داشت. پیمان اخوت با رسول خدا هم دیگر فضیلت ایشان است. در آن روزی که پیامبر برای برداشتن شکاف میان دو گروه مهاجر و انصار اعلام برادری کردند چون هیچکس پیام ایشان را نپذیرفت و تنها علی بود که پیمان برادری با او بست.
وی متذکر شد: صاحب الرایه که در واقع پرچمدار اسلام در بخشهای مختلف بوده است. خطر پذیری علی بن ابی طالب که در واقع به چند تعبیر آمده و آن شهامت و شجاعت مثال زدنی ایشان است. قوت بازو که در واقع نماد معروفش درِ خیبر است. حضور در میدانهای جهاد به عنوان ن فضیلت دیگر امیرالمؤمنین است.
او در ادامه اظهار داشت: حلم و بزرگواری و چشمپوشی از دشمن و عفو عمومی که ایشان بعد از جنگ جَمل دارند با وجود تمام قاطعیتی که در مسئلۀ تأمین امنیت داشتند از دیگر مسائل است.از دیگر ویژگی فصاحت و بلاغتی است که جناب محقق داماد از آن نام بردند. مورد دیگر همان سخن مشهور پیامبر،«أنا مدینه العلم و علی بابها» درباره دانش علی(ع) است. از زهد علی (ع) بگویم که نیازی به بحث ندارد اما دارای ابعاد وسیعی است و در دادگری خصوصیاتی دارند که صرف نظر از شرح آنها خیلی دشوار است. حسن خلق حضرت و تدبیر امیرالمومنین در اداره امور قاطعیت ایشان در کارها و تصمیم گیریها، معیت با قرآن که یک رابطۀ طولی نیست. همچنین ازدواج با حضرت فاطمه نیز از امتیازات بزرگی است.
در پایان حجتالسلام و المسلمین محمدعلی مهدویراد، به ماهیت کتاب نهج البلاغه پرداخت و گفت:اولا پیشینه گردآوری کلام مولا خیلی کهن است. «زید ابن وهب الجهنی» قدیمیترین کسی است که کتاب «خطب امیرالمومنین علی المنابر فی الجُمَع و الأعیاد و غیرها » را نوشت البته آن کتاب از بین رفته است اما اخیرا فردی کتاب او را بازسازی و جمعآوری کرده است. در آن روزگاران زبان در اوج بود و به همین جهت هم معجزه اسلام قرآن است. اشخاصی چون جاحظ بودند. وی انسان عجیبی بود. میگویند به حدی کتاب داشت که دلیل مرگش آوار شدن کتابها بر سرش بوده است! و وقتی میخواهد زبان و سخن وری را در دوره جاهلیت و هنگام نزول قرآن بیان دارد از اصطلاح «در سینه اینها میجوشید مثل اینکه آب در دیگ میجوشد» استفاده میکند. بنابراین سه چیز در ادبیات جاهلی مورد توجه بوده است: خطبهها، شعر ها ونامهها.
وی تصریح کرد: پس به طور طبیعی آن قلم و سخنی که امیرالمؤمنین داشت در اوج بود و بینظیر. گرچه ابن خلکان گفته است که این نوشتهها را رشیدالدین رضی ساخته است. ولی با خواندن این متون و سخنان متوجه میشویم اصلا این امکان وجود ندارد و همگی متعلق به حضرت علی (ع) است. از طرفی سید رضی «نقیب النقبا» است. نقابت در آن روزگار یعنی دولت در دولت. حالا عباسیان چرا دیوان نقابت را پذیرفتند این موضوعی، زمینه تاریخی دارد. بخش خصوصی متعلق به سادات را در بخشهای سیاسی و فرهنگی و ... شامل میشود. نهج البلاغه آییننامه حاکمیت و حکومت است و سید رضی نهجالبلاغه را به عنوان مرامنامه حکومت نوشته است. هر چه که سیاسی است و بعد حاکمیتی است اما سید گزینش نکرده است.
او متذکر شد: خطبه «قاصعه» طولانیترین خطبه است و بزرگترین متن برای شناخت نفسانیتی است که از فطرت به استکبار میرود و در خاتمه به شکست جامعه منتهی میشود . نامه مالک اشتر یک مرامنامه حاکمیت است که به طور کامل آمده است. با تمام این توصیفها گمان میکنم سید رضی به مرگ طبیعی از بین نرفت بلکه کشته شد! از طرفی سید مرتضی (برادرش) در تشییع سید رضی شرکت نکرد رفت حرم و گوشه نشست و ظاهرا این حالت نشان اعتراض او بود.
وی در پایان سخنانش به تحلیل ترجمه علی اصغر فقیهی از نهج البلاغه پرداخت و بیان کرد: ما ترجمههای زیادی از این اثر ارزشمند داریم. ولی حقا اگر مجموعه امتیازها را روی هم بگذاریم ترجمه جناب فقیهی بینظیر است. مثلا اگر از ویژگیهای ترجمه بگوییم که ترجمه باید فهمیدنی و دقیق و ادیبانه و استوار باشد، این ویژگیها را دارد. کمتر کسی کلام امام علی (ع) را توانسته بدون پرانتز ترجمه کند. استاد فقیهی هشت سال این اثر را ترجمه کردهاند و چهار سال باقی را به تصحیح کلمه به کلمه آن پرداختهاند. در این ترجمه تاملها و دقتهای بسیار خوبی دارند.
نظر شما