کتاب «ریچارد براتیگان» که مجموعه مقالاتی درباره این نویسنده و شاعر جنبش بیت است، با همت مهدی نوید و توسط نشر بنگاه راهی بازار نشر شد. در بخشی از این کتاب به سوژهیابی براتیگان پرداخته شده است.
«ریچارد براتیگان» عنوان کتابی است که در آن به این نویسنده و شاعر جنبش بیت نگاه شده است و چندین نویسنده و شاعر از زوایای مختلف به بررسی آثار او پرداختهاند.
در کتاب «ریچارد براتیگان» لارنس رایت به زندگی و مرگ این نویسندهی امریکایی میپردازد، منفرد پوتز و نایل شیلر، نقبی میزنند به درون داستانهای براتیگان، مارک هدبورن رمان «در رؤیای بابل» را از خلال لاکان و پسامدرنیسم عبور میدهد، مری روربرگر و پگی سی.گاردنر، سوررئالیسم را در رمان «در قند هندوانه» بررسی میکنند، هاروی لویت از آرمانشهری میگوید که جهان «در قند هندوانه» را ساخته است، برد هیدن رمان «صید قزلآلا در امریکا» را با رمان «والدن» نوشتهی هنری دیوید ثورو قیاس میکند، فرهت افتخارالدین به تنها مجموعه داستان براتیگان، «انتقام چمن [اتوبوس پیر]» میپردازد، دیوید گلووی دقیق میشود بر روی داستانی کوتاه از مجموعهی «انتقام چمن»، نیل اشمیتز، براتیگان را مینشاند بر روی ادبیات پاستورال مدرن، و سر آخر جان اف.باربر رازها و افسانههای این نویسنده را پیش چشممان قرار میدهد.
در بخشی از این کتاب و با عنوان «دغدغههای شخصی براتیگان و سوژههای داستانی» میخوانیم: «چنانچه پیش از این نیز یادآور شدم، نوشتههای براتیگان اغلب با زندگی خود او مرتبط بوده است. با آگاهی از داستانهای پشتپردهی نوشتههای وی، آثار ریچارد براتیگان را بهتر میتوانیم درک کنیم و به ارزش آنها بیشتر پی میبریم.
یک مثال خوب، داستان کوتاه «ماشیننویس ارنست همینگوی» است. خواندن این داستان ما را با چهرهیی که ما را به یاد حضور تاریخی زنان و تأثیر آنان بر کار هنرمندان میاندازد.
به نظر من، راه ماجراجویانهی دیگری نیز برای کشف حقیقت وجود دارد: شناخت بیشتر زنی که ماشیننویس ارنست همینگوی بود، یعنی والری همینگوی با نام اصلی نی والری دانبی اسمیت، او یک خبرنگار ایرلندی بود که در سال 1959 و در اسپانیا با ارنست همینگوی و همسرش مری آشنا شد. والری در طول دو سال بعد از این آشنایی، در مقام منشی شخصی همینگوی همراه آنها به فرانسه و اسپانیا سفر کرد و در کنار خانوادهی همینگوی همراه آنها به فرانسه و اسپانیا سفر کرد و در کنار خانوادهی همینگوی در کوبا زندگی کرد. پنج سال پس از مرگ همینگوی، یعنی در سال 1961، والری با پسر همینگوی، گریگوری، ازدواج کرد. کتاب والری همینگوی با نام دودیدن با گاوهای نر: سالهایی که با خانوادهی همینگوی سپری کردم، از داستان زندگی آش با پایا همینگوی و ازدواجش با گرگوری برای ما میگوید. هویت دوستی که در نیویورک والری را در نقش ماشیننویس استخدام کرد و براتیگان را تشویق کرد تا داستان او را بنویسد، بسیار دشوار است.
مثال دیگر از دلمشغولیهای براتیگان که موضوع آخر رمانش، زن بدبخت شد، زنی به نام نیکی آرایی است که دوست براتیگان بود و درست مانند موضوع داستان از سرطان رنج میبرد. در تابستان 1982، همزمان با نگارش رمان، این زن در اثر سرطان درگذشت.
من و براتیگان در بهار همین سال با هم آشنا شدیم. او در این دوره در دانشگاه بوزمان مونتانا نوشتن خلاق تدریس میکرد. براتیگان مرا در جریان روند نگارش این رمان میگذاشت و بارها از آرایی و آخرین روزهای زندگیاش حرف میزد. این کتاب پس از مرگ براتیگان در سال 2000 منتشر شد.
یک بار نیز براتیگان به من گفت که در رمان در قند هندوانه یک «پیام پنهان» وجود دارد. این پیام پنهان شاید در مورد جزیرهیی بودن بالیناس کالیفرنیا باشد که شهر هنرمندان است و در مقابل سانفرانسیسکو قرار گرفته که در آن سوی خلیج و شهر کارگاه فراموش شده است. جرارد هافمن با لحن انتقادآمیزی میگوید که براتیگان در این کتاب بهشرح و تفسیر یک جامعه آرمانی میپردازد که به یک آنتروپی مبدل شده و سکون مطلق عقلانیت بر آن حکمفرماست، و در تضاد با پویایی و غلیان احساساتی مانند عشق، رنج و خشونت و غیره است که تنها میتواند در تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی بروز کند.
هیولای هاکلین بیشتر در مورد گروه مونتاناست تا یک هیولا. گروه مونتانا، جمعی از هنرمندان، نویسندگان، اهالی موسیقی و ستارگان سینما و هنرمندان دیگر بود که در جنوب لیوینگستونِ مونتانا در پردایس ولی زندگی میکردند. در واقع، براتیگان این رمان را اختصاصاً برا ی این گروه نوشته است. اعضای گروه مونتانا شامل نویسندگانی چون تامس مکگان، جیم هریسون، و ویلیام جی. یارتسبرگ بودند.
پیتر فوندا، جف بریجز و وارن اوتس بازیگران این گروه و سم بکینپا کارگردان،مایکل باتلر فیلمبردار، و راسل چاتام نقاش گروه مونتانا بودند که در زندگی هم زندگی میکردند. نویسندگانی مثل گای دلا والدنس و مسویقیدانی مثل جیمی بافت و سایر هنرمندان اغلب به دیدار این گروه میآمدند.
براتیگان در سال 1972 در پین گریگ لاج در یک کابین زندگی میکرد. در این زمان بود که برای جلب گروه مونتانا دست به نگارش هیولای هاکلین زد؛ همچنین وقتی متوجه شد دیگران برای کسب درآمد فیلمنامه مینویسند، شروع کرد به نوشتن فیلمنامه. وقتی از وی خواستند پردهی اول آن را بازنویسی کند، از ادامهی کار منصرف شد.
سانفرانسیسکو، بهمثابه موضوع اصلی کتاب سقط جنین براتیگان بازسازی و داستانی شده است. کتابخانهی براتیگان در بورلینگتون ورمونت با مدیریت تاد لاکوود، کتابخانهی فعالی بود که بهصورت فعالانه تمام کتب منتشر نشدهی نویسندگان گمنام را گردآوری میکرد و در اختیار علاقهمندان مطالعهی این آثار قرار میداد.
همچنین در اشعار براتیگان میتوانیم جزئیاتی اتوبیوگرافیک کشف کنیم. شعر «مرگ فقط ماشین قشنگ پارکشدهیی است» برای امنتگروگن نوشته شده است. او کسی است که به همراه پیتربرگ و به گفتهی برخی پیترکُیُت، مؤسس سانفرانسیسکو دیگرز در سپتامبر 1966 بود. شعر دربارهی مبارزهی گروگن با اعتیاد به هروئین است، هرچند راوی شعر از دزدیدنی یک ماشین میگوید. در خیابان ماشین و رانندهی در حال فرار، از درختی که مثل رودهی سبزرنگی است، آویزان میشوند و راوی ماشین را برای پلیس میگذارد و فرار میکند.
بسیاری از انتقادها بر شعر براتیگان بر سر سیاسی نبودن آنهاست. اما من عقیدهی متفاوتی دارم. برای مثال Star-Spangled Nails شعری بسیار موثر و قوی علیه جنگ ویتنام است که به هر نوع رفتار نظامییی اشاره دارد که امروزه با اهداف سیاسی انجام میشود.»
ریچارد گری براتیگان زاده 30 ژانویه 1935، نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی است. از او 9 رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده است. رمان «صید قزلآلا در امریکا» اولین و شناخته شدهترین اثر اوست. وی عضو جنبش بیت بود. ریچارد براتیگان در تاریخ 25 اکتبر 1984با تفنگ شکاری کالیبر 44 خودکشی کرد.
نظر شما