لطفالله آجدانی درباره اصلاحات در ایران بیان کرد
حضور جدی ادبیات نوگرایی و گفتمان اصلاحات از مشروطه تا امروز
لطفالله آجدانی، محقق و تاریخنگار گفت: جدا از توجه به نوگرایی و اصلاحطلبی عملگرایانه از سوی بعضی از درباریان و رجال سیاسی عصر قاجار، در سفرنامهها، مطبوعات و نشریات، کتابهای متفکران و روشنفکران عصر قاجاریه و به ویژه مشروطیت نیز گفتمان و ادبیات نوگرایی و اصلاحات حضور جدی دارد، حضوری که فراتر از محدوده اصلاحات از بالا و درون حاکمیتی به لایههای اجتماعی کشانده میشود.
ادبیات و گفتمان اصلاحات از چه زمانی آغاز شد و این گفتمان چگونه و چرا شکل گرفت و چه ویژگیهایی داشت؟
زایش اندیشه اصلاحات در ایران از پیوند تنگاتنگی با عقبماندگیهای ایران و اندیشه و تمایلات ترقیخواهانه و نوخواهانه برخودار بود، گرچه عدهای از اندیشهنوخواهی در ایران را عصر صفویه برشمردند، اما نقطه عطف نوگرایی و اصلاحات در ایران را میتوان در عصر قاجار جستوجو کرد. به نظر میرسد نخستین تمایلات جدی اصلاحطلبی و نوسازی در ایران چهره خود را در تلاش عباسمیرزا در خلال جنگهای ایران و روس نشان داد، رویکردی که به طور عمده متکی بر آگاهی به ضعف و عقبماندگی نظامی ایران و توجه به ضرورت نوسازی نظامی و اداری ایران به تقویت حکومت بود. با ظهور و اقدامات امیرکبیر، نوگرایی و اصلاحات در ایران وارد مرحله گستردهتر و عمیقتری شد. گرچه اصلاحطلبی امیرکبیر نیز مانند اصلاحطلبی عباسمیرزا یک اصلاحات از بالا و درون حاکمیتی بود، اما هم گستردهتر بود و هم عمیقتر.
جدا از توجه به نوگرایی و اصلاحطلبی عملگرایانه از سوی بعضی از درباریان و رجال سیاسی عصر قاجار، در سفرنامهها، مطبوعات و نشریات، کتابها و رسائل ادبی، سیاسی و اجتماعی متفکران و روشنفکران عصر قاجاریه و به ویژه مشروطیت نیز گفتمان و ادبیات نوگرایی و اصلاحات حضور جدی دارد، حضوری که فراتر از محدوده اصلاحات از بالا و درون حاکمیتی به لایههای اجتماعی کشانده میشود و ابعاد گستردهتری از اصلاحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دینی را در برمیگیرد. به ویژه در عصر مشروطیت جمعی از علما و روحانیون نیز با درجات متفاوتی در کنار روشنفکران و تجددخواهان از رویکرد اصلاحطلبی برخوردار بودند. بدون تردید افکار و تکاپوهای پیشگامان نوگرایی و اصلاحطلبی در ایران توامان ریشه در درک ضرورتها و نیازهای داخلی از یک سو و نیز تاثیرپذیری از تحولات سیاسی در جوامع غربی قرن بیستم و فلسفه سیاسی غرب و به ویژه متفکران فرانسه و انگلستان از سوی دیگر قرار داشت.
امروزه ادبیات و گفتمان اصلاحطلبی در ایران چه نسبتی با نخستین جریان اصلاحطلبی در ایران دارد و از چه شباهتها و تفاوتهایی برخودار است؟
در روند تدریجی اندیشه و تکاپوهای اصلاحطلبی در ایران از آغاز تا کنون ریشه بسیاری از آرمانها و اهداف اصلاحطلبی در زمان کنونی را میتوان در گذشته تاریخ معاصر ایران به ویژه در عصر مشروطیت به دست آورد. یکی از دلایل تاریخی اهمیت مشروطیت آن است که هنوز بسیاری از آرمانها و مسالههای به سرانجام نرسیده ایران و ایرانیان آن روزگار آرمانها و مسالههای امروزه جامعه ایرانی است. دموکراسی، خواه دموکراسیلیبرال و خواه سوسیالدموکراسی و مفاهیم و مضامین و نهادهای جدید از جمله مفاهیم و الزاماتی چون جامعه مدنی و حقوق شهروندی در روزگار عصر مشروطیت در روزگار جامعه امروز ایران و برای بسیاری از ایران و ایرانیان هنوز و همچنان مسالههای ناتمام و جدی است به رغم پارهای از تفاوتها در بسیاری از مضامین اصلاحطلبانه چه از حیث گستردگی سطح و عمق در نسبت جریان اصلاحطلبی امروز با روزگار عصر مشروطه ما با بازتولید بسیاری از مفاهیم، مضامین، آرمانهای عصر مشروطه در عصر کنونی مواجه هستیم.
مهمترین تفاوت جریان اصلاحطلبی عصر کنونی با عصر قاجار و مشروطه تسری اندیشه و گفتمان و تکاپوهای اصلاحطلبانه از سطوح بالا و درون حاکمیتی به سطوح پایین و لایههای اجتماعی برون حاکمیتی است. البته در روندی تدریجی شاهد پیشرفت نسبی اندیشه و تلاشهای اصلاحطلبی هم در حوزههای معرفتی و هم در حوزههای کارکردی و هم ساختاری هستیم. اما نمیتوانیم این کارکرد را نادیده بگیریم که هنوز جریان و ادبیات و گفتمان اصلاحطلبی در ایران با چالشهایی روبهرو است. علاوه بر موانع تحمیلی از بیرون این یک واقعیت است که گفتمان و عملکرد اصلاحطلبی در درون خود نیز چه در حوزه مبانی معرفتی و هم در ساختارها و هم در عملکرد از پارهای نارساییها و ضعفها دور نیست. ضمن اینکه جریان اصلاحات در ایران نیازمند برخی تجدیدنظرها و لزوم اصلاحات از دورن در خویشتن است.
نتایج انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری برخی گمانهزنیها درباره مردم ایران که فاقد حافظه تاریخی و یا منفعتگراهستند، برهم زد. به نظر شما با توجه به آراء کدامیک از گروههای اصلاحطلب در ایران موفقتر بودند و پیشروتر هستند؟
در این رابطه باید دقت کنیم که هنوز احزاب و تشکلها در ایران از جمله احزاب و گروههای اصلاحطلب چندان قدرتمند نیستند. توفیق اصلاحات در ایران به طور عمده بیش و پیش از آنکه تحت تاثیر احزاب و تشکلهای سیاسی قرار داشته باشد، تحت تاثیر دو عامل گسترش تفکر و فرهنگ و علایق اصلاحطلبی در میان بخشهای زیادی از لایههای مختلف اجتماعی است که اتفاقا غالبا عضو هیچ حزب اصلاحطلب هم نیستند و بیشتر تحت تاثیر تک چهرهها و رهبران شاخص اصلاحطلب که دارای قدرت کاریزماتیک هستند، قرار دارند. به ویژه در شهرهای کوچکتر نقش و کارآمدی احزاب اصلاحطلب بسیار کمتر از نقش و کارآمدی همان احزاب در کلانشهرهاست. بنابراین نباید تعجب کرد در همین انتخابات همزمان ریاستجمهوری دوره دوازدهم و پنجمین دوره شوراها در بیشتر شهرهای متوسط و به ویژه کوچک، دکتر روحانی به عنوان نامزد اصلاحات و اعتدال بیشترین رای را به دست میآورد، اما بسیاری از نامزدهای معرفی شده فهرست احزاب اصلاحطلب از ورود به شوراهای شهر بازمیمانند. این واقعیت نشان میدهد که هنوز احزاب سیاسی در ایران به طور عام و احزاب اصلاحطلب به طور خاص با ایفای نقش هر چه کارآمدتر و محدود در پیشبرد مقاصد سیاسی اجتماعی خود فاصله دارند و گاه حتی از مردم و لایههای اجتماعی دارای افکار و تمایلات اصلاحطلبانه غیرحزبی نیز عقبتر هستند.
در این میان البته که طیفهایی از احزاب و تشکلهای اصلاحطلب ایران که به گفتمان اعتدال نزدیکترند نشان دادند هم در رسیدن به مقاصد سیاسی خود موفقتر بودند و هم در افزایش قدرت بسیجگری اجتماعی خود. این واقعیت را نیز باید جدی گرفت که رفته رفته ملت ایران نشان میدهد در حال تقویت حافظه تاریخی خود و تکرار نکردن خطاهای فردی و گروهی متاثر از منفعتطلبی فردی و گروهی است. آگاهی به حفظ مصالح و منافع ملی در روندی تدریجی اما مستمر و روبه رشد در میان اکثریت ملت ایران که اتفاقا به جریان و تفکر فرهنگ اصلاحطلبی نزدیک هستند، به عنوان یک واقعیت بروز و ظهور دارد. بنده معتقدم به رغم همه موانع و محدودیتهای پیشرو اصلاحات و اعتدال به ویژه موانع و محدودیتهای تحمیلی از ناحیه افراطیون ایران و ایرانیان در جستجوی آیندهای هستند که رنگ و بوی اصلاحات و اعتدال را داشته باشد.
نظر شما