نمایشنامه «جنگ»، نوشته لارش نورن از مجموعه نمایشنامههای برتر جهان در انتشارات افراز همزمان با سیامین دوره نمایشگاه کتاب منتشر شد.
نمایشنامه «جنگ»، روایت واقعه تلخ جنگ است. شخصیت پدر و عمو، در نمایشنامه جنگ، رزمندگان جبهههای نبرد هستند. پدر چشمانش را در جنگ از دست داده و احساس میکند مورد بیحرمتی قرار گرفته است، میگوید: من از کشورم خانوادهام، پدرم، مادرم، زنم و بچههایم دفاع کردم.در میدان جنگ هر روز مرگ را به چشمانش دیده است. معتقد است شاید کور شده باشد اما هنوز هم انسان است.مادر، بنیا (پانزده یا شانزده ساله)، سمیرا (دوازده یا سیزده ساله)، پدر و عمو ایوان، شخصیتهای نمایشنامه «جنگ» هستند، جایی در اروپای شرقی مکان وقوع این ماجرا است.
در صفحه 74 نمایشنامه جنگ آماده است:«پدر: من حتی نمیتونم تلافی کنم. اصلاً کسی نمونده که تلافیش رو سرش در بیاریم. من هیچکاری نمیتونم بکنم... فکر میکنی چه حسی دارم؟ فکر میکنی زندگی تو تاریکی و سیاهی چه احساسی به آدم میده؟ به خودم میگم، بعد از یه مدت به همه چیز عادت میکنم، اما میدونم که هیچوقت همچین اتفاقی نمیافته. یک سگ از من قویتره... حداقل چیزی نمیدونه و باید کسی رو پیدا کنه که ازش مراقبت کنه، کمکش کنه، بهخاطر همین هم وقتی امیدی نیست، رنج نمیکشه. ( سکوت میکند و همچنان نشسته است سپس پدر حضور کس دیگری را در اتاق حس میکند. دور خودش میچرخد).»
نظر شما