مولف «فلسفه همچون سیاست فرهنگی» در گفتوگو با ایبنا:
وجه تقابلی اندیشههای رورتی با جریان پساساختارگرایی تقویت شود
ناصر تقویان میگوید: بخشهایی از اندیشههای رورتی که در برابر جریان پساساختارگرایی و پسامدرن قرار گرفته باید در ایران تقویت شود چون جریانهای پسامدرن و موج ترجمههای فیلسوفان و متفکران پساساختارگرایی و پسامدرن در ایران بسیار زیاد بوده و گویی فضای اندیشه در ایران تحت تاثیر این جریان است.
- این کتاب را با چه انگیزهای ترجمه کردید و اساسا درک اندیشههای رورتی چه ضرورتی دارد؟
کتاب «فلسفه» آخرین کتاب فیلسوف پراگماتیست آمریکایی ریچارد رورتی است. قبلاً از این فیلسوف در ایران دو کتاب چاپ شده که معروفترین کتابهایش «فلسفه و امید اجتماعی»، «اولویت دموکراسی بر فلسفه» و «فلسفه و آینه واقعیت» است. رورتی در سفری که به ایران کرد، درباره مسایل فلسفی سخنرانی ارائه داد که با عنوان «اولویت دموکراسی بر فلسفه» به چاپ رسید. این سخنرانی منشا مباحث بسیاری بود که تبدیل به کتاب شد. دیدگاههای رورتی درباره ماهیت فلسفه و نسبتش با امر اجتماعی و فرهنگی در این کتاب شرح داده شده است. این کتاب هم در ادامه همان خط سیر فکری است و شامل مجموعه مقالاتی است که برخی از آنها در سایر کتابها چاپ شده اما بیشتر مقالات جای دیگری چاپ نشده و در فارسی هم اولین بار است که این مقالات به چاپ رسیده است.
نگاه رورتی به علم، دانشگاه، فلسفه، علوم انسانی و... نگاه ویژهای است و در ادامه سنت دیویی است. به طور کلی او رویکرد ضد فلسفه تحلیلی دارد. در این فلسفه بحث صدق و حقیقت مهم است اما پراگماتیستها معتقدند بحث درباره حقیقت سودمندی ندارد و بهتر است درباره این حرف بزنیم که چگونه میتوانیم در جامعه رفتار و خشونت را کم کنیم، احساس رفاه و آسایش را برای مردم بیشتر کنیم و رضایتمندی از زندگی در بحثهای اجتماعی باید با این رویکرد باشد. وی معتقد است بحثهای فلسفی با رویکرد کلاسیک آن نه تنها از مشکلات ما کم نکرده بلکه جاهایی توانسته دردهای بشر را افزایش دهد.
از سوی دیگر یکی از مباحث کتاب جایگاه فلسفه در علوم دیگر و در نهاد دانشگاه است. او معتقد است فلسفه مزیت خاص دیگری نسبت به سایر علوم ندارد و فیلسوفان هم نباید فکر کنند اگر در جامعه نباشند، بقیه علوم و دانشمندان درمیمانند. فلسفه باید تبدیل به سیاستفرهنگی شود یعنی بیاییم بحث کنیم درباره اینکه مفاهیمی مانند نژاد برتر، دین یا قوم برتر جایگاهی ندارد.
اگر فیلسوفان بتوانند مسیر مباحثشان را به سوی این موضوعات برگردانند میتوانیم امیدوار باشیم که فلسفه سودمندی برای بشریت داشته باشد در غیر این صورت برای ما فلسفه هیچ فایدهای نخواهد داشت.
- جایگاه اندیشه رورتی در جریان فکری ایران چیست و چه کمکی میتواند به مسایل و مشکلات فعلی ما کند؟
بحثهای پیچیده و انتزاعی که در برخی از دپارتمانهای فلسفه یا میان روشنفکران وجود دارد و هیچ ارتباطی هم با زندگی عادی مردم ندارد میتواند با کمک بینشها و اندیشههای رورتی از برج عاج آکادمیک خود خارج شود. فلیسوفان از این نظر میتوانند سعی کنند دیدگاه و اندیشههای خود را با فرهنگ جامعه منسجم کنند. بنابراین استدلالهای رورتی برای طیف فیلسوفان و روشنفکرانی که میخواهند فلسفه در آکادمی باشد قانعکننده است.
من فلسفه تدریس میکنم، مباحث این کتاب و دیدگاههای دیگر رورتی به من کمک کرد به امر اجتماعی و فرهنگی بیشتر توجه کنم و بدانم فلسفه به چه دردی میخورد. این فکر همیشه برای فلسفه خواندهها هست و این سوال مداومی است در برابر فلسفه و فیلسوفان که فلسفه به چه دردی میخورد، اما با الهام از اندیشههای رورتی میتوانیم پاسخهای تازهای بدهیم.
من معتقد بودم، فلسفه بالاترین رشته دانشگاهی است و همه رشتههای دانشگاهی دیگر نیازمند فلسفه هستند و فلسفه بنیان همه علوم است اما با خواندن رورتی و دیگر فیلسوفانی که از او متاثر بودند متوجه شدم این گونه نیست و به هر اندیشه بنیان باورانه بدگمان شدم و معتقد نیستم فلسفه باید بنیانی را برای علوم، اخلاق، یا سیاستورزی فراهم کند. این موضوعات در بستر جامعه رخ میدهد و همه مردم با هر سطحی از سواد فلسفی حق دارند در این گفتوگوی جمعی مشارکت کنند، چیزی که مهم است پالایشهای این بحثها و تصمیمها برای کنش جمعی است.
فرض کنید مثلاً در جامعه ایران کسی فلسفه نمیداند و فیلسوفی را نمیشناسد و نمیداند حقیقت چیست اما اگر اینها بتوانند با هم کنار بیایند و تصمیمهای درست جمعی بگیرند و تلاش کنند که زندگی خودشان و دنیای همه ما را به سوی بهتر شدن پیش ببرند مهم نیست که فلسفه بدانند یا خیر بلکه مهم بهبود زندگی است و تلاش برای بهبود زندگی از نگاه رورتی یعنی سیاست فرهنگی.
- پس از نگاه رورتی فلسفه علم مجزا نیست؟
رورتی معتقد نیست فلسفه علم مجزایی نیست بلکه میگوید علمی در کنار علمهای دیگر است نه مزیتی دارد و نه برتری. علمی در کنار علوم دیگر است و به همان میزان که فیزیک به جامعه کمک میکند فلسفه هم میتواند این کار را بکند به شرط اینکه از برج عاج پایین بیاید، وارد گفتوگو شود و سیاست فرهنگی با علوم دیگر، مردم و نخبگان بورزد. فلسفه از این نظر میتواند کمککار شود و اگر نتواند این کار را کند هیچ ارزشی نخواهد داشت.
- کدام بخش از اندیشههای رورتی در ایران دچار سوءتفاهم شده است؟
رورتی در ایران دچار بدفهمیهایی شده است. میگویند رورتی نسبیگرا و پسامدرن است در حالی که این تعبیر درست نیست رورتی مرزبندیهای قاطعی با اندیشمندان پست مدرن داشته و به شدت نسبیگرایی را رد میکند. حملاتی که او به فیلسوفان تحلیلی میکند این شائبه را ایجاد کرده است چون میگوید مفهوم صدق و حقیقتی وجود ندارد به عبارت دیگر تاکید رورتی بر این است که بحث درباره وجود حقیقت و حقیقت متعالی به درد ما نمیخورد و در واقع این مساله او نیست. او میگوید باید حقیقت را دور بیندازیم. او درباره بودن و نبودن حقیقت موضعی نمیگیرد. همین باعث شده که برخی در ایران، اروپا و... به او اتهام نسبیگرایی بزنند بنابراین از اندیشههای رورتی این حکم در نمیآید و این بزرگترین سوءتفاهم درباره اندیشههای رورتی در ایران است.
- چه بخشی از اندیشههای رورتی در ایران میتواند تقویت شده و بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
بخشهایی از اندیشههای رورتی که در برابر جریان پساساختارگرایی و پسا مدرن قرار گرفته باید در ایران تقویت شود چون موج ترجمههای فیلسوفان و متفکران پساساختارگرایی و پسا مدرن بسیار زیاد بوده است و گویی فضای اندیشه در ایران تحت تاثیر این جریان است. در حالی که در خارج از کشور این جریان خیلی هم محدود شده و طرفدار کمی در غرب دارد.
نکته دوم که لازم است در ایران کار شود، اندیشههای لیبرالیستی رورتی است. بنیان مایه اندیشه لیبرالیستی و فایده باورانه در رورتی وجود دارد هر چند نقدهایی هم به آن هست. اندیشه لیبرالیستی و فایده باورانه در ایران تا حدودی مهجور واقع شده و پیوند یا تبیین اندیشه رورتی میتواند به ما کمک کند که اندیشههای لیبرالیستی و فایده باورانه در ایران مورد نقد قرار گیرد. چون این اندیشه در ایران با حملات سیاسی و ژورنالیستی مواجه شده است. در ایران درباره رورتی نقد و بررسی جدی انجام نشده و یکی از محورهای نقد و بررسی اندیشه رورتی میتواند نسبت بین اندیشههای پراگماتیستی و لیبرالیستی رورتی باشد. این مسایلی است که میتواند کمک کند که اندیشههای رورتی که به سیاست فرهنگی میانجامد بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
ما به جای اینکه مدام اتهام سیاسی به افراد بزنیم که چون لیبرال هستی مدافع بازار آزاد هستی، دردهای طبقه محروم برایت مهم نیست و ... باید به دنبال خوانش جدیدی باشیم. عمق اندیشههای رورتی به ما نشان میدهد او دغدغههای جدی برای اموری مثل فقر، تبعیض و بی عدالتی دارد و انگیزه همه مباحث او اعم از از اینکه حقیقت را کنار بگذاریم این است که کمکی به رفع فقر در جهان نمیکند. او میگوید اخلاق عام و جهان روا به رفع تنشها کمک نمیکند.
به اعتقاد او، بحرانهای اخلاقی بیشتر در عدم تربیت یافتگی ما ریشه دارد. ما باید روی آموزش و گفتوگو تکیه کنیم. کودکان ما باید باید بگیرند که چگونه انسجام اجتماعی داشته باشند و با هم گفتوگو کنند. در دانشگاه برعکس دانشجویان باید تفرد خودشان را حفظ کنند و به دست بیاورند. تفاوت آموزش عالی و عمومی از نظر رورتی همین است. در مدرسه باید برای دانش آموز جامعیت جامعه مهم شود یعنی گونهای آموزش ببیند که گفتوگو، همبستگی اجتماعی و... را یاد بگیرد اما در آموزش عالی دانشجو باید زبان خاص خودش را پیدا کنند و بتواند درباره دیگران و اندیشههایشان بایستد و آنها را نقد کند. به عبارت دیگر روشنگری داشته باشد.
این حاصل نمیشود مگر اینکه دانشجو فردیت را تقویت کند و این مقابل اهداف آموزش است. اگر به این مسایل پرداخته شود و اندیشمندان و فیلسوفان ما فارغ از بحثهای سیاسی به رورتی نگاه کنند آن وقت میتوانیم بگوییم رورتی در ایران خوانش مفیدی خواهد داشت.
- آیا رورتی در غرب هم متفکر جدی است؟
جریان پراگماتیسم در غرب جریان ریشهداری است؛ در عرصه نظر و فلسفه که بحثهای زیادی درگرفته است و رورتی مباحثات زیادی با طیف مختلفی از فیلسوفان داشته که منتشر شده است. به طور مثال با جان رالز و هابرماس چندین دوره گفتوگو داشته است. او سعی کرده فلسفه خودش را در عمل پیاده کند و بتواند با فیلسوفان مختلف گفتوگو کند. همچنین با توجه به اینکه فیلسوفان بزرگی با او وارد گفتوگو شدند، از او تاثیر گرفتند و... نشان میدهد که او جایگاه مهمی در عالم فلسفه غرب دارد. از سوی دیگر جریان پراگماتیسم در عرصه عمل، سیاستورزی و آموزش در آمریکا جریان غالبی است و همه میدانند که آمریکاییها پراگماتیست هستند و این تاثیر آشکارترین از آن چیزی است که برایش بخواهیم دلیل بیاوریم این تاثیر به آمریکا محدود نمانده و وارد کشورهای دیگر هم شده است اما در ایران این اتفاق درباره رورتی کمتر اتفاق افتاده است.
نظر شما