نشست روز کشورهای عرب زبان، با موضوع «آسیبشناسی ترجمه در ادبیات عرب» و با محوریت «سیاستها و ضرورتها و موانع تحقق» در سالن ناشران خارجی و به همت سرای اهلقلم بینالملل برگزار شد.
لزوم برقراری دیپلماسی عمومی و فرهنگی
دکتر «شکوه حسینی»، به عنوان اولین سخنران، ضمن اشاره به کیفیت روابط فرهنگی بین ایران و جوامع عربی، بر لزوم گسترش دیپلماسی عمومی تاکید کرد و گفت: «متاسفانه سالهای متمادی است هر آنچه از کشورهای عربی میشنویم جنگ، ناآرامی، چالشهای سیاسی و اجتماعی و... است. در این میان ما باید به این نکته توجه کنیم که اگر این تنش در منطقه تداوم داشته باشد تبعات آن به کشور ما نیز کشیده میشود. بنابراین ما باید علاوه بر دیپلماسی سیاسی، دیپلماسی عمومی و فرهنگی هم داشته باشیم. پس باید با رویکردی جامع به ایجاد روابط فرهنگی بین کشورهای منطقه اقدام کنیم.»
وی که به نمایندگی از پژوهشگاه علوم انسانی در این نشست حضور داشت، در ادامه به برگزاری همایشی با حضور نویسندگان، شاعران و هنرمندان کشورهای عربی در دانشگاه شهید بهشتی اشاره کرد. همایشی که هرچند گام موثری در راستای ایجاد ارتباط بین کشورهای منطقه و دیپلماسی عمومی بود ولی با وقفهای سه ساله همراه شد و این روند ابتر باقی ماند و ادامه پیدا نکرد.
استاد علوم انسانی با اشاره به برنامهریزیهای صورت گرفته، اضافه کرد: ما به دنبال این هستیم که یخ ارتباط با کشورهای عربی را بشکنیم و افقهای تازهای را در روابط فرهنگی بین کشورها جستوجو کنیم. حضور دکتر «عبدالغنی خشه» نویسنده، شاعر و نشانهشناس برجسته الجزایری نیز در همین راستاست.
توصیف شاعرانه تهران
در ادامه دکتر «عبدالغنی خشه»، استاد دانشگاه الجزایر، به عنوان مهمان ویژه روز کشورهای عربی در نمایشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در ابتدا درباره فلسفه نامگذاری دانشگاه 1945 MAY 8 گفت: «شهر قالمه در شرق الجزایر و نزدیک تونس قرار دارد. این شهر زادگاه «احمد بنبلا» اولین رئیس جمهور و مبارز ملی الجزایر است. در روز 8 می سال 1945 ارتش استعماری فرانسه بیش از 45هزار تن را کشتار کرد و گورستانی به طول 8کیلومتر برجای گذاشت. برهمین مبنا، نام دانشگاه این شهر اشاره به این واقعه دارد.
در ادامه، این شاعر الجزایری، با لحن و زبان شاعرانه، به توصیف تهران پرداخت و با شور و هیجان بسیاری با این کلمات از پایتخت تهران تمجید کرد: «ابتدا میخواهم از تهران حرف بزنم؛ به دور از دیپلماسی و سیاست و به دور از هر آنچه از دلهایمان فاصله میگیرد. میخواهم چیزی از اعماق قلبم بگویم: تهران در دل من به عنوان تمدنی زیبا و کاشیکاری شده نقش بسته است. اطراف آن پر از باغ و فضاهای زیبا است و با پرچمی که به دوستی میوزد. با مردمی که قلبشان با محبت میتپد. خاکی که در آن گل و گیاه کرامت میروید. من وارد تهران شدم، در حالی که بهار از همه جای آن میبارید، برف بر قلههای کوه و زمین پر از گل بود. تشکر میکنم از تهران از این نخل قدیمی و عتیقی که در این خاک ریشه دارد و بر فراز آن میوه شیرین خرما است و در دل خرما هستهای است که مژده درخت دیگری را میدهد.»
دکتر «خشه» با ترسیم سیر تاریخی روابط دیپلماتیک و تبادلات فرهنگی بین ایران و الجزایر، بر اهمیت چند مقطع زمانی و رویداد مهم در این سیر اشاره کرد: «ما فرزندان دو زبان فارسی و عربی هستیم که در ژرفای تاریخ به هم پیوستند. من زبان فارسی را به زبان کلیله و دمنه میشناسم. اثری که دارای قدمت و ژرفای بسیاری است.
روابط ایران و الجزایر از زمان سفر بومدین، رئیس جمهور الجزایر، در سال 1982 به تهران وارد فصل تازهای شد. زیرا بعد از قطع روابط ایران با ایالت متحده آمریکا از دهه 80 الجزایر حافظ منابع ایران در مواجه با آمریکا بوده است. روابط بین دو کشور طی سفرهای دیپلماتیک متقابل عمق بیشتری یافت و با سفر سید محمد خاتمی این روابط وارد مرحله تازهای شد زیرا ایشان اولین رئیس جمهوری بودند که بعد از انقلاب ایران به الجزایر سفر میکردند. نتیجه این سفر ایجاد رابطهای بر مبنای دوستی و صلح بود. این سفرها و بازدیدهای دیپلماتیک با حضور مقامهای عالیرتبه دو کشور ادامه داشت تا اینکه درپی آن، فصل تازهای از روابط فرهنگی نیز شکل گرفت. به طوری که در سال 2006 اولین هفته فرهنگی ایران در الجزایر برگزار شد.»
وی با اشاره به اقدام دکتر «محمد ابوشعلب» در تهیه «فرهنگ واژگان ترکی و فارسی» در الجزایر، انتشار مقاله و پایاننامه توسط دکتر «فاطمه قادری اردکانی» در رابطه با ادبیات الجزایر، انتشار مطالبی در شماره 14 مجله «شیراز» و... به عنوان تلاشهای اولیه صورت گرفته در شناسایی ظرفیتهای فرهنگی و تولیدات ادبی گفت: «در ایران دانشمندان زیادی هستند که در ساختن بنای تفکر اسلامی سهیم بودند و دانشجویان ما در ایران از این منابع به خوبی استفاده میکنند. کسی را در میان دانشجویان ما پیدا نمیکنید که این اسامی را نشناسد ابوالفرج اصفهانی، غزالی، ابوبکر رازی و... و همینطور به طور متقابل دانشجویان ایرانی هم مشاهیر و ادیبان و دانشمندان الجزایری را به خوبی میشناسند. به طور کلی، ارتباط بین ادبیات دو کشور تنها از طریق ترجمه و همت مترجمان مقدور است و ترجمه پلی است بین فرهنگ دو کشور.»
این استاد دانشگاه و رماننویس برجسته الجزایری در پایان با شور و شعف وصفناپذیری، دوباره به تمجید و توصیف شاعرانه تهران پرداخت و گفت: من تشکر میکنم از کسیکه اسم تهران را تهران گذاشت. گلی که از زهدان خاک بر آمد. پرندهها در لانههای خودشان تو را دوست دارند ای تهران. تا زمانیکه زنده هستم فراموشت نخواهم کرد، ای آبشار محبت، تو بسیار زلالی، دوستت دارم تهران.
استعمار فرهنگ و زبان الجزایری
دکتر حسینی، ضمن تشریح شور و شوق دکتر «خشه» در دیدار با نقاط مختلف ایران، بار دیگر نگاهی به تاریخ سیاسی الجزایر و تاثیر استعمار فرانسه بر فرهنگ و زبان مردم این کشور داشتند: «خوب است بدانید الجزایر 132 سال تحت استعمار فرانسه بود. وقتی در سال 1962 استقلال یافت، تبدیل به منبع الهامی شد برای انقلاب ایران. نام «جمیله بوپاشا»، بهعنوان الگو و اسوهای برای انقلابیون کشورمان، در ذهن و خاطره انسانایرانی نقش بسته است.
تصور کنید که استعمار فرانسه حتی زبان الجزایریها را نیز مورد استعمار قرار داد و بیش از یک قرن زبان رسمی الجزایر را از عربی به فرانسه برگرداند. آنقدر این استعمار نفوذ کرد که «مالک حداد» در مواجه با آن تنها سکوت کرد. آنچنان که «احلام مستغانی» کتابش را تقدیم به مالک حداد کرد؛ تقدیم به کسی که در برابر این حجمه زبان فرانسوی در حرکتی اعتراضی سکوت پیشه کرد.
ادبیات مقاومت محور مشترک بین دو کشور
دکتر «بتول مشکینفام» عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، سخنران بعدی این نشست بود. وی ضمن تشکر از مسئولان سرای اهل قلم در برگزاری این نشست و دعوت از دکتر «خشه»، ابراز امیدواری کرد که محیطهای دانشگاهی و فرهنگی ما هرچه بیشتر پذیرای چنین شخصیتهای علمی و فرهنگی باشد. وی در همین رابطه گفت: «هیچوقت نشد که استادی به ایران سفر کند و در بازگشت تبدیل به مبلغ و رسول فرهنگ غنی ایرانی نشود. با حضور چنین دانشمندان و استادانی جامعه جهانی متوجه غنای فرهنگی کشور ما و صلحدوستی و نوعدوستی ما میشود و این موضوع بسیار بر تبلیغات سوء غربی تاثیرگذار است.»
این استاد دانشگاه و نائب رئیس انجمن نقد ادبی دانشگاه الزهرا نیز به نقش استعماری فرانسه در الجزایر اشاره و سخنانی در رابطه با تشابههای موجود بین ایران و الجزایر گفت: «استعمار فرانسه در الجزایر استعماری فرهنگی بود و ما همچون الجزایریها به دنبال آموزش زبان عربی هستیم. جالب است بدانید در نقاط مختلف الجزایر افراد به زبان عربی سخن نمیگویند و تحت تاثیر استعمار، تغییر زبان دادهاند و به طبع، هویت فرهنگیشان نیز دستخوش تغییر شده است.»
مشکینفام با اشاره به دیگر اقدامات صورتگرفته در راستای معرفی تاریخ، فرهنگ و ادبیات عرب، رو به مهمان ویژه مراسم گفت: من باید به آقای دکتر «خشه» و حضار گرامی خاطرنشان کنم که به جز مقاله دکتر قادری بیش از سی مقاله و دهها پایان نامه در مورد الجزایر و فرهنگ و ادبیات این کشور در نشریات ایرانی منتشر شده است. در این میان ادبیات مقاومت آن بخش مشترک بین دو کشور است. برخلاف فرمایش دکتر حسینی باید بگویم در حال حاضر تنها یک دیوار کوچکی بین ما و کشورهای عربی وجود دارد و ما به دنبال برداشتن این دیوار کوچک هستیم چون ارتباط با این کشورها ارتباط با جهان اسلام است.»
عدم درک متقابل از واقعیتهای دو کشور
دکتر «رجا ابوعلی» استاد دانشگاه علامه، که به زبان عربی به ایراد سخنرانی پرداخت، عدم درک متقابل واقعیتهای دو کشور را مهمترین چالش پیشروی دو کشور دانست: «متاسفانه بازتاب و ترجمه امروز ما از واقعیتی که در هر دو طرف میگذرد (ایران و جهان عرب) به دور آن چیزی است که در دنیای واقع رخ میدهد. ما نتوانستهایم همگام با اتفاقات پیش برویم.»
وی با اشاره به تهیه مقالاتی در حوزه نقد آثار عربی و الجزایری و نوشتن مقالهای در رابطه با یکی از نویسندگان جهان عرب، به واکاوی ادبیات و هنر عربی-الجزایری پرداخت.
در پایان دکتر «عبدالغنی خشه» و دیگر سخنرانان به سوالهای حاضران در نشست پاسخ دادند.
نظر شما