شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۷
ادبیات عامه‌پسند سکوی پرش به سوی ادبیات حرفه‌ای‌ است

مهدی غبرایی، مترجم نام‌آشنا و برجسته ادبیات داستانی می‌گوید: ادبیات عامه‌پسند نه‌تنها لطمه‌ای نمی‌زند، بلکه می‌تواند سکوی پرشی باشد برای روی‌آوردن به ادبیات جدی و حرفه‌ای‌تر؛ البته به شرطی که فرد در همام مرحله مطالعه آثار عامه‌پسند درجا نزند.

غبرایی درباره علاقه‌مندی خود به دنیای ترجمه به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: من از سال‌های آغازین کودکی شروع به مطالعه ادبیات کردم؛ با مطالعه آثار نویسندگانی چون ذبیح‌الله منصوری، محمدعلی شیرازی و پاورقی‌های مجلات عامه‌پسند عادت مطالعه در من شکل گرفت و به تدریج، مخاطب کتاب‌های «سازمان انتشارات کتاب‌های جیبی» و مجلاتی چون «کتاب هفته» شدم و نویسندگان بزرگی چون همینگوی، فاکنر، داستایفسکی، تولستوی و... را شناختم. هرچند این روال بدون راهنما و معلم شکل گرفت و پیش رفت، ولی فضای حاکم در خانه و فرهنگ خانواده‌ام، به‌عنوان خانواده‌ای اهل هنر، ادبیات و مطالعه، در روی آوردن من به کتاب و کتاب‌خوانی بسیار تأثیرگذار بود. این روال همین‌طور ادامه داشت تا اینکه امروز به ‌اینجا رسیده‌ام. بنابراین، ادبیات عامه‌پسند نه‌تنها لطمه‌ای نمی‌زند، بلکه می‌تواند سکوی پرشی باشد برای روی‌آوردن به ادبیات جدی و حرفه‌ای‌تر؛ البته به شرطی که فرد در همان مرحله مطالعه آثار عامه‌پسند درجا نزند.

وی دیدگاه خود را درباره رمان‌های عامه‌پسند بیان کرد و افزود: جدای از اینکه بخواهم عنوان «عامه‌پسند» روی کارهای خالد حسینی بگذارم، باید بگویم که آثار او به هیچ وجه با دیگر آثاری که از نویسندگانی چون همینگوی، ویرجینیا وولف و حتی موراکامی ترجمه کرده ام، قابل مقایسه نیست. درحین ترجمه «بادبادک‌باز» خالد حسینی، وقتی به نیمه‌های کار رسیدم، اصلا حس خوبی نداشتم و با خودم گفتم که ترجمه این کار از پس مترجمان جوان و تازه‌کار هم برمی‌آید، چه بهتر بود که سراغ نویسنده مهم‌تری می‌رفتم.

غبرایی در ادامه گفت: وقتی سه رمان دیگر خالد حسینی را نیز ترجمه و منتشر کردم، دیگر از این کار پشیمان نبودم. چون حتی اگر بشود به رمان اولش ایرادهای ساختاری گرفت، دیگر آثارش به خوبی نوشته شده‌اند و خوانندگان استقبال خیلی خوبی از هر سه رمان وی داشته‌اند و چاپ‌های متعددی از آثار او منتشر و به فروش رسیده است. خوب این چه ایرادی دارد؟ فقط نمی‌شود که دو سال برای ترجمه رمانی از ویرجینیا وولف وقت گذاشت! البته باید همیشه در انتخاب آثار سطح کیفی را درنظر گرفت. البته رمان «موج‌ها» ویرجینیا وولف که من ترجمه کرده‌ام، بیش از 12هزار جلد به فروش رفته است. حال اگر نیمی از آن نیز خوانده شده باشد، بسیار جای خوشحالی دارد.

وی درباره جایگاه مترجمان در نمایشگاه کتاب گفت: اخیرا و به طور ویژه طی دوسال گذشته، درغرفه خانه کتاب و سرای اهل‌قلم تعامل ویژه‌ای با نویسندگان و مترجمان برقرار شده که این اقدام بسیار پسندیده است. لطف محفل و پاتوق‌های این‌چنینی در این است که پیشکستوتان حوزه ادبیات و دوستان قدیم را می‌بینیم و از سوی دیگر آشنایی‌های جدید شکل می‌گیرد. ناشران نیز، چه آن‌هایی که تجربه همکاری باهم را داشته‌ایم و چه دیگر ناشران، لطف داشته و در کمال احترام پذیرای ما هستند. همچنین اگر فضا به‌حد کفایت باشد، امکان مواجه رودررو با مخاطبان و ناشران در غرفه‌های نمایشگاه برای مؤلفان و مترجمان نیز فراهم می‌شود و لطف نمایشگاه کتاب نیز به‌ همین دیدارها و گپ‌وگفت‌ها است.

غبرایی درباره برگزاری نمایشگاه‌های کتاب در خارج کشور نیز چنین گفت: تا آنجا که می‌دانم در غرب نمایشگاه کتاب محل تبادل فکر و آثار گوناگون است. بخشی از کار شامل تبادل آثار بین ناشران است و بخش دیگر، به جستجوی مولفان مورد نظر ناشر معطوف می‌شود؛ یعنی ناشر از این فرصت برای یافتن مولف و احیانا مترجم مورد نظرش اقدام می‌کند. اما در ایران این رویداد بیشتر جنبه فروشگاهی دارد.

این مترجم همچنین پیشنهادی در راستای بهبود شرایط برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ارائه داد و افزود: من تقریبا با تداوم رویه کنونی موافقم، به‌شرطی که تسهیلات و زیرساخت‌های رفاهی بهبود پیدا کند. موضوع اطلاع‌رسانی نیز بسیار مهم است. به‌طور مثال، در نشستی که به دعوت بخش بین‌الملل نمایشگاه و با موضوع بررسی آثار ترجمه شده من از زبان انگلیسی، برگزار شد، اطلاع‌رسانی خوبی صورت نگرفته بود و استقبالی هم در پی نداشت. البته ممنونم از دوستانی که در این حوزه‌ها فعالیت می‌کنند، ولی وقتی برای برگزاری چنین نشستی از ما دعوت می‌شود، باید اطلاع‌رسانی لازم صورت بگیرد و همچنین، تسهیلات و امکانات معمول نیز فراهم شود.

وی همچنین به کتاب‌های چاپ شده و در دست انتشار خود نیز اشاره کرد و گفت: چاپ جدیدی از رمان «هرگز ترکم نکن» ایشی گورو را با همکاری نشر افق در نمایشگاه امسال دارم. اسفندماه گذشته نیز، چاپ دوم «گرما و غبار» روت پریور جابوالا، از سوی همین ناشر، منتشر و توزیع شد. اما متاسفانه همچنان منتظر مجوز گرفتن چند کتاب دیگر هستم. امید داشتم «ناقوس مرگ کیست»، طولانی‌ترین رمان همینگوی، بعد از 8 سال مجوز انتشار بگیرد. وضعیت «جنگل نروژی» موراکامی نیز تقریبا به همین شکل است و به تازگی سرنوشت «آلیس در سرزمین عجایب» هم به سرنوشت این کتاب‌ها پیوسته است. همچنین رمان 1Q84موراکامی را به تازگی جهت انتشار تحویل انتشارات کتابسرای نیک داده‌ام.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها