دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۹
اختلاف‌‌ها،  شناخت‌نامه‌ نادر ابراهیمی را به محاق برد

چهاردهم فروردین ماه زادروز نادر ابراهیمی است. سعید کیایی، از پژوهشگران حوزه ادبیات شناخت‌نامه نادر ابراهیمی را تدوین کرد اما خبری از انتشارش نشده است، به همین دلیل به سراغ او رفتیم و درباره سرانجام انتشار این اثر با او گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌‌آید.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کار گردآوری «شناخت‌نامه نادر ابراهیمی»‌ به اتمام رسیده؛ شناخت‌نامه‌ای که هنوز ناشناس مانده و سعید کیایی-گردآورنده‌ این شناخت‌نامه، به دلیل وجود برخی مسائل، تمایلی برای انتشار این مجموعه‌ چند جلدی ندارد.


آقای کیایی، پروژه انتشار کتاب «شناخت‌نامه نادر ابراهیمی» چطور کلید خورد؟

از سال 83 کار نگارش «شناخت‌نامه نادر ابراهیمی» را آغاز کردم؛ آن سال‌ها نادر ابراهیمی در بستر بیماری بود، به همین دلیل نتوانستم آن‌طور که دوست دارم با او مصاحبه کنم و بیشتر اطلاعاتم از طریق خانواده و دوستان او جمع‌آوری شده است. در این 13 سالی که مشغول فعالیت روی آثار نادر ابراهیمی بودم، انتظار می‌رفت که این تحقیقات در قالب یک یا چند اثر منتشر شود اما ماحصل این تحقیقات امروز به حدود 6 جلد رسیده است و فعلاً قرار نیست منتشر شود.
 
کمی درباره کلیات این مجموعه بگویید.

در این سال‌ها مجموعه‌ای از گفت‌و‌گو‌های نادر ابراهیمی با رسانه‌های مختلف، نامه‌های او به اطرافیان، آثاری که افراد مختلف درباره او منتشر کرده‌اند، مجموعه مقاله‌ها و یادداشت‌های نادر ابراهیمی را استخراج و تدوین کرده‌ام. همچنین مصاحبه‌های طولانی‌ای را با اطرافیان و دوستان او انجام داده‌ام که قرار بود در شناخت‌نامه بیاید اما این مصاحبه‌ها امروز به تنهایی بیش از یک کتاب است.
 
آیا خودتان روی این پروژه کار کردید یا انجام این پروژه به شما پیشنهاد شد؟

قطعاً میل شخصی و علاقه به آقای ابراهیمی مُحرک بزرگی برای من بود اما پیشنهاد این پروژه را زنده‌یاد فهیم هاشمی-مدیر فقید انتشارات روزبهان و سرکار خانم ابراهیمی همسر استاد نادر ابراهیمی به من دادند؛ چرا که در آن زمان من سردبیر یکی از بخش‌های نخستین مجله اینترنتی ایران یعنی «هفت‌سنگ» بودم و در آن مجله پرونده مفصلی درباره آثار نادر ابراهیمی جمع‌آوری کرده بودم. از مرحله پیشنهاد تا روز قرارداد، دو سال طول کشید و به خاطر دارم که دو روز قبل از فوت مرحوم هاشمی با او دیداری داشتم و قرار شد زمانی که او از بیمارستان آمد، قرارداد ببندیم اما نادر ابراهیمی درگذشت و قرارداد لغو شد.
 
بعد از آن هیچ پیگیری از نشر روزبهان انجام نشد؟

بعد از درگذشت مرحوم هاشمی نیز صحبت‌هایی با آقای حامد کنی(مدیر فعلی انتشارات روزبهان) انجام دادم و این بزرگوار به من لطف زیادی داشت اما همه‌چیز فعلا در حد حرف باقی ماند و تنها بخشی از این اطلاعات در پرونده‌های دیگر یا پروژه‌ای مثل فیلم «سفر ناتمام» حسن فتحی استفاده شد.
 
پس طلسم انتشار کتاب شکسته نشد؟

راستش را بخواهید برای انتشار این کتاب نیاز به چند آیتم مشخص است. نخست نیاز به حمایت خانواده مرحوم ابراهیمی دارد که خوشبختانه در این سال‌ها این حمایت به شکل کامل انجام شده است و کارهایی که تا به امروز نیز جمع‌آوری شده به واسطه همین همکاری‌ها بوده است اما بخش مهم دیگر حمایت بدنه نشر است؛ حال می‌خواهد این حمایت از سمت انتشارات روزبهان باشد یا ناشری دیگر. چیزی که مشخص است تا به امروز و به دلیل حساسیت‌های خانم ابراهیمی و خودم نخواستیم تحت هر شرایطی اقدام به انتشار کتاب کنیم، به همین دلیل به نتیجه مشخصی نرسیده‌ایم. از طرفی منتظر تشکیل بنیاد نادر ابراهیمی نیز بودیم که آن بنیاد نیز تا به امروز تشکیل نشده است؛ با این تفاسیر می‌توان گفت که تمام اطلاعات آرشیو شده‌اند و نیاز است که با یک ناشر مشخص به نتیجه برسیم تا کتاب منتشر شود.
البته اینطور نباید تصور شود که ما مشکلی در نشر داریم چرا که چندین ناشر تا به امروز به من و حتماً به خانواده آقای ابراهیمی پیشنهاداتی داده‌اند اما شرایط، مورد قبول نبوده است. در کل برای انجام چنین کاری نیاز به یک همت جمعی است و تا چنین رغبتی را مشاهده نکنم دست به انتشار این مجموعه کتاب‌ها نمی‌زنم چرا که از نادر ابراهیمی یاد گرفته‌ام که یا نباید کاری را انجام داد و یا اگر انجام می‌دهیم باید درست آن را به پایان رسانیم. من پای این تفکر ایستاده‌ام و فکر می‌کنم پایبندی به این تفکر به نفع ادبیات و فرهنگ است.
 
 منظور شما از نبود همت و رغبت لازم چیست؟

من در خلال این پژوهش‌ها مجموعه‌ای را هم با مرحوم محمد زهرایی انتشارات کارنامه آغاز کرده و جلو برده بودم. اگر به ریشه این دو دوره آثار نگاه کنیم، می‌بینیم حامیان آن‌ها از نسلی بودند که نشر، فرهنگ و جامعه را می‌شناختند. ترسی از سرمایه گذاری چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی نداشتند و درنهایت به نتایج دلخواه‌شان هم می‌رسیدند.
شاید آن همت و رغبتی که گفتم را باید این‌طور بیان کرد که تا درک درستی از جایگاه فعالیتِ ما از سوی ناشر دیده نشود، تلاشِ ما درست به نتیجه نخواهد نشست، طبعاً مخاطب نیز در این بین سردرگم خواهد شد و نمی‌داند چطور باید با چنین آثاری مواجه شود. جریان نشر متشکل از ناشر، مولف و مخاطب، باید در رفت و آمدی باشد تا همه در کنار هم بتوانیم کاری از پیش ببریم. در 13 سال گذشته درباره این پروژه و پروژه‌های مشابه من چنین نیازی از سوی ناشران ندیدم. اگرچه مخاطبان بسیاری هر روز و هر ساله با ما در تماس بوده و هستند.
 
در‌ آخر اگر نکته‌ای مانده بفرمایید.

شاید کاری که من انجام داده‌ام نمونه‌ای از خروارها کاری است که در این حوزه انجام شده است؛ پروژه‌هایی که نیاز به حمایت‌های مردم و صنعت نشر دارند و اگر چنین حمایت‌هایی انجام نشود، حاصلی از تلاش‌های افراد به دست نخواهد آمد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • Morteza ۱۶:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۱/۱۴
    درود و خدا قوت به استاد کیایی عزیز امیدوارم خیلی خیلی زود دلسوزان عرصه فرهنگ همت و خواستی پیدا کنند که جوانان امروز با الگوهای درست رشد پیدا کنند .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها