شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۸
شعر امروز ایران  آشفته نیست

آتفه چهارمحالیان گفت: وقتی همزمان، هم ادبیات خوب بر پیشخوان است و هم کتاب‌های دم ِ‌دستی، اما ادبیات بازاری به چاپ چندم می‌رسد، باید دید در مغز مخاطب و انتخاب‌هایش چه خبر است؟!

آتفه چهارمحالیان در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اظهار کرد: من شرایط کنونی شعر امروز را آشفته نمی‌دانم. جهان امروز درگیر  یک دیگری جمعی شده است. یعنی مدام دارد خودش را در یک اجتماع و کلیت می‌بیند و تعریف می‌کند و این در ابعاد متفاوت سیاسی، هنری، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جلوه‌های واضحی دارد. شعر امروز از تنهایی گریزان است و دیگر آن انزوا طلبی شعر دهه 70، را ندارد.
 
وی ادامه داد: در دهه 70، بی‌مخاطبی برای شعر ارزش محسوب می‌شد. در واقع هرچقدر شاعر نافهم‌تر می‌نوشت، تصور ممتازتری از اثرش داشت. این وضعیت مخاطب را تشنه کارهای قابل فهم کرد، آثاری که پذیرای مخاطب و در صلح با او باشند. محتوای جهان به سمت همگانی شدن در حال حرکت است و شعر ایران هم از این عرصه جدا نیست. امروزه هرچیزی می‌تواند کالا باشد. یک کلاس خصوصی زبان یا اثری هنری. ما در فضایی زندگی می‌کنیم که همه چیز در تیراژ انبوه تولید و به سرعت مصرف می‌شود و برای این اینکه این شکل تولید با عرضه ارزان ممکن شود به ناچار کیفیت قربانی می‌شود.

این شاعر با اشاره به ویژگی‌های کالا یا آثار فرهنگی و هنری امروز گفت:‌ کالاهای امروزی باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن به نیاز مخاطب پاسخ دهند. این ویژگی خیلی از شعرهایی است که ما این روزها در شبکه‌های مجازی و دیگر جاها مشاهده می‌کنیم؛ که وجهی از ادبیات ماست و نمی‌توانیم از آن چشم‌پوشی کنیم. در این شیوه، تولید آسان و تعداد مخاطبان بسیار زیاد است.

وی افزود: شعرهای این شاعران کمّی است و با شعر نفیس تفاوت‌های بسیاری دارد زیرا شعر به طور کلی در بستر دیگری تعریف و معنا و خوانده می‌شود. 

چهارمحالیان در توضیح این تفاوت‌ها اظهار کرد:‌ اگر ندانیم با چه نوع ادبیاتی روبه‌رو هستیم دچار سردرگمی می‌شویم و تشخیص سره و ناسره برایمان غیرممکن می‌شود. هر چند انتخاب ادبی مخاطب را صرفاً ادبیات در دسترس رقم نمی‌زند بلکه عوامل سازنده بسیاری در تشکیل سلیقه او موثرند.

وی ادامه داد: اگر به طور مثال، یک جامعه آماری تصادفی از مخاطبان رمان یا شعر خانم یا آقای الف یا ج را بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که لباس‌ها، ادبیات گفتاری و چیدمان خانه‌ کمابیش مشابهی دارند و این تداعی‌گر فضای فکری مشترک دوست‌داران یک اثر است. وقتی همزمان، هم ادبیات خوب بر پیشخوان است و هم کتاب‌های دم ِ‌دستی، اما ادبیات بازاری به چاپ چندم می‌رسد، باید دید در مغز مخاطب و انتخاب‌هایش چه خبر است و این وظیفه مولف است.

وی افزود:‌ هنرمند، تا جامعه و جریان زندگی جاری در آن را نفهمد، نمی‌تواند زبان مشترک خودش و مخاطبش را خلق کند و این فاصله مدام بعیدتر می‌شود. یعنی مخاطب، مدام در مواجهه با آثار هنری به‌عنوان یک ناظر نادان، منفعل، عام و بیگانه، طرد می‌شود.
 
چهارمحالیان در توضیح ضرورت درک مخاطب عنوان کرد:‌ ما باید عناصر مشترک تخیل و تفکر خودمان را با اکوسیستم ذهنی مخاطب‌مان کشف کنیم تا بتوانیم با آن، آثارمان را ملموس کنیم؛ یک مثال موفق این توانایی، شاملو بود. او دشوار فهم‌ترین مفاهیم فلسفی، سیاسی و ذهنی را با درک عمیقی که از فرهنگ کوچه داشت به هر جور مخاطبی انتقال می‌داد.


این شاعر که به تازگی مجموعه شعر او با عنوان «بغلم کن شبلی» توسط نشر نیماژ به چاپ دوم رسیده است،‌ در توضیح این مجموعه گفت: مجموعه شعر «بغلم کن شبلی» سومین کتاب من است که اولین بار در سال 1383 از سوی انتشارات «آفتاب کرمان» منتشر شد، چراکه کتاب در تهران مجوز نگرفت و مجبور شدم برای رهایی از ممیزی، آن را به ناشری در شهرستان بسپارم که منجر به چاپ ناقص و مغلوط کار و در نهایت عدم پخش سرتاسری آن شد. خوشبختانه با پیگیری مداوم دوستان در نشر نیماژ، علی‌رغم موارد اصلاحی که مجدداً بر کار وارد شد، اکنون و بعد از 13 سال ، شعرها در دسترس دوستان هستند.
 
وی ادامه داد: «بغلم کن شبلی» قوی‌ترین بارقه‌های عطش من به زبان در آن سال‌ها بود. می‌خواستم از روزمره شعر بسازم، چون زندگی‌ام همان‌طوری بود. هنوز هم فکر می‌کنم شعر، فراتر از هستی‌ای که تجربه می‌کنیم نیست. اما جانی افزوده در خود دارد که تخیل و شیوه ادارک شاعر از هستی است و هیچ بیان دیگری برایش جز شعر نیست. چون تخیل اگر برای ابراز زبانی داشته باشد، غیر از هنر چه می‌تواند باشد؟

هنوز بعضی شعرها را که می‌خوانم، صدای گریه‌ام را می‌شنوم
این شاعر با اشاره به شیوه سرودن اشعارش، اظهار کرد: تخیل در من، صورت دارد. یعنی تصویری است و من بوسیله کلمات، آن را می‌بینم و می‌فهمم و می‌سازم. مجموعه شعر «بغلم کن شبلی» با تمام جانی که در زیستن من جریان داشت، دراوج جوانی‌ها، عشق و غربت نوشته شد.

وی در بخش پایانی صحبت‌هایش گفت: این کتاب برای من جایگاه ویژه‌ای دارد چراکه خون وجودی من در آن جوشیده است. «بغلم کن شبلی» را زمانی نوشتم که تشنه غنا و استعلا بودم. همه چیز مثل سایه از خودش بزرگتر بود و قرار بود ما شاعرها، در یک جای دوردست برای خودمان بروییم. هنوز بعضی شعرها را که دوباره می‌خوانم، صدای گریه خودم را می‌شنوم.
 
آتفه چهارمحالیان در سال 1360 در خوزستان متولد شد. وی دانش‌آموخته کارشناسی جامعه‌شناسی و کارشناسی ارشد، رشته مدیریت شهری از دانشگاه تهران است. نخستین مجموعه شعر او در سال 1378 با نام «معشوق کاغذی» چاپ شد. آثار دیگر وی «دارم با رشد شانه‌های میت راه می‌روم» و «بغلم کن شبلی» به ترتیب درسال‌های 1380 و 1384 منتشر شده است. تازه ترین مجموعه شعر او «کتابی که نمی‌خواستم» از سوی نشر چشمه و چاپ دوم مجموعه «بغلم کن شبلی» از سوی نشر نیماژ هم‌اکنون در کتابفروشی‌ها موجود است. همچنین مقالاتی از او با نگاهی معاصر به متن کهن در کتاب «کتابت روایت» توسط نشر آگه آماده انتشار است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها