«یولا بیس» نویسنده کتاب «درباره ایمنی» است که در سال 2014 از طرف مجله نقد نیویورکتایمز در فهرست ده کتاب سال قرار گفت و کتاب دیگر وی «نکاتی از سرزمین ناکجاآباد» نیز برنده بهترین کتاب سال 2010 از طرف منتقدین شد.
چطور نوشتن آثار غیرداستانی را آغاز کردید؟
من نوشتن کتب غیرداستانی را با نوشتن شعر آغاز کردم. شعر نیز اثری غیرداستانی است. مدرک کارشناسیام را زیر نظر سه شاعر گذراندم. در کالج با شعر منثور آشنا شدم و شروع به نوشتن کردم. همیشه فکر میکردم شاعر هستم و هنوز هم خودم را از گروه شاعران میدانم. اما اشعار من به مرور زمان بلندتر و بلندتر شدند و ناگهان دیدم نوشتههای من تبدیل به مقالههای بسیار بلندی شدند.
کتاب اول شما تحت عنوان «بالنسوار» به عنوان یک کتاب شعر توصیف میشود. نظر خودتان چیست. شما هم با این توصیف موافقید؟
قرار بود کتاب من منظوم باشد اما منثور شد. بسیاری کتاب را داستانی و برخی غیرداستانی دانستند. دستهبندیها دیگر برای من به عنوان نویسنده یا حتی خواننده از اهمیت برخوردار نیستند. من معتقدم گونه ادبی هم مانند جنسیت دروغی بیش نیست. اما هر جنسیتی لباسی مشخص میپوشد و من به عنوان یک نویسنده دوست دارم لباس آثار غیرداستانی را به تن کنم.
چطور شد که تصمیم گرفتید در دوره کارشناسی ارشد نیز آثار غیرداستانی و نَه شعر بخوانید؟
اولین باری که به دانشگاه رفتم در رشته «شعر» ثبتنام کردم. سپس دیدم همه آثار من به زبانی غیر از شعر است بنابراین نظرم را عوض کردم.
توانایی شما در حرکت بین گونههای مختلف ادبی قابلستایش است. کتاب زیبای شما «درباره امنیت» حقایق تاریخی، موضوعات فرهنگی، و داستان شخصی خود شما به عنوان یک مادر با کودکی تازه به دنیا آمده را دربرمیگیرد. چطور به چنین مرحلهای رسیدید؟
به عنوان یک معلم گاهی درباره زیرمجموعههای کتب غیرداستانی سخن میگویم. مرز بین گونههای مختلف بسیار باریک است و گاهی قابلتشخیص نیست. من معتقدم زندگی ما درست مانند نوعی تحقیق است و نمونههای آن از زندگی واقعی انسانها به دست میآید. پس هم از زندگی شخصی خودم در آثارم استفاده میکنم و هم از اتفاقات زندگی دیگران که در تحقیقات دیگر نویسندهها به عموم مردم ارائه میشود.
چه چیزی در نوشتن آثار غیرداستانی برای شما لذتبخش است؟
انجام کاری که بسیار چالشبرانگیز است برای من لذت فراوان دارد و با آن به عنوان چیزی لوکس برخورد میکنم که هر فردی ممکن است از وجود آن در زندگیاش برخوردار نباشد. من زندگیام را به عنوان یک نویسنده بسیار لذتبخش میدانم.
آثارتان را چطور ویراستاری میکنید؟
همیشه پس از اتمام کار از دوستی مورداعتماد درخواست میکنم آن را بخواند. این کار کمک بسیاری به من میکند تا دیدگاهم را درباره کتاب گسترش دهم. اما خوانندگان متفاوت هستند و همیشه آن طور که باید منظور نویسنده را درک نمیکنند.
بله حق با شماست. نمیتوان عقاید خوانندگان را کنترل کرد اما میتوان دیدگاه آنان نسبت به خود را تحت کنترل قرار دهید. فکر میکنید خوانندگان نظرشان در مورد شما به عنوان یک نویسنده زن چیست؟
در کل بحثهای جنسیتی را دوست ندارم زیرا جنسیتگرایی در جامعه سبب شد بفهمم نژادپرستی تا چه حد دردناک است. این دو پدیده بسیار از هم متفاوت هستند اما اشتراکات بسیاری دارند. دوست ندارم به من به عنوان یک نویسنده که زن است نگاه شود اما تأثیر زن بودن در نوشتههایم غیرقابلانکار است.
به عنوان سؤال آخر نویسندگی آثار غیرداستانی چه تأثیری بر زندگی شما به عنوان یک نویسنده و انسان گذاشته است؟
من تمام زندگیام به عنوان یک نویسنده زندگی کردم و این موضوع همه جنبههای زندگی من از جمله مسائل ملی و دوستیهایم را تحت تأثیر قرار داده است. شادیها و حتی غمهایم به وسیله کارم شکل گرفتهاند. نوشتن من درست مانند تحقیق است و همیشه درگیر آن هستم. از همه مهمتر به من امکان تفکر میدهد. لذت یادگیری و تفکر مداوم را مدیون نوشتن هستم.
نظر شما