به مناسبت پنجم آذرماه، سالروز درگذشت محمدعلی فروغی
سیاستمداری که نخستین کتاب علم اقتصاد ایران را تالیف کرد/ دیدگاه فروغی درباره شاهنامه فردوسی
محمدعلی فروغی ملقب به ذکاءالملک مولف آثار بسیاری است که از آن میان میتوان به نخستین کتاب علم اقتصاد در ایران با عنوان «اصول علم ثروث ملل»، نخستین کتاب حقوق اساسی در ایران به نام «آداب مشروطیت دول» و ترجمه «تاریخ ملل در ایران» اشاره کرد. به مناسبت سالروز درگذشت وی مروری بر خاطرات و دستنوشتههایش خواهیم داشت.
روزمرههای یک سیاستمدار
فروغی دفتر خاطرات خود را اینچنین آغاز میکند: «امروز که روز جمعه بیست و ششم ماه شوال سال هزار و سیصد و بیست و یک هجری است شروع به نوشتن یادداشتها میکنم و وقایع زندگانی خودم را در اینجا ضبط مینمایم... وقایع هفت روزه را در کتابچه دیگر نوشته بودم در این دفتر نقل کردم. اکنون که شروع به نوشتن این کتابچه میکنم تقریبا یک ساعت به غروب مانده در اطاق دم دالان زیر کرسی نشستهام. جناب خداوندگاری (یعنی پدرش) و جناب آقاخوند و میرزا ابوالحسن خان برادرم حضور دارند. اما نمیدانند چه مینویسم. آقا محمد حسین پسر حاجی محمد علی پسرخاله آقا بیرون وضو میگیرد و معزالدین خان پسر کمالالملک نقاشباشی که بغداد بوده است اینجاست... خود این جوان قدری خل است، اگرچه علت آن بیتربیتی است. زیرا که اوقاتی که زمان تربیت او بوده پدرش سرش نبوده...»
«میرزا محمودخان شاعر فسائی متخلص به نعمت که غالب جمعهها اینجا میآید با اقای تقی خان و دوامالملک و میرزا عبدالحسین یزدی که بعضی دواوین برای ما کتابت میکند و میرزا آقا خان که سابقا در پستخانه بود و سلیمان خان برادر آقای تقی خان مباشر توزیع روزنامه تربیت آمده بودند.»
ماجرای نامه شاهزاده به پدر فروغی
فروغی در خاطرات خود به نامهای اشاره میکند که شاهزاه شعاعالسلطنه به پدرش نوشته بود: «روزی از ماه رجب وزیر علوم به آقا (پدرش) نوشت که شعاعالسلطنه در دربار از شما و روزنامه شما تعریف و تمجید زیاد کرد تشکری از او بکنید. آقا هم مقاله خوبی در روزنامه نوشتند. اوایل ماه شوال روزی من و آقا بر سر کرسی همین اطاق مشغول غذاخوردن بودیم در زدند. آدم شعاع السلطنه بود. یک پاکت شامل صد و شصت منات روسی که به حساب نود و شش تومان باشد با چهار تومان اسکناس که مجموعا صد تومان میشود از جانب شاهزاده آورد با یک مکتوب که عین ان را اینجا نقل میکنم و آن اینست:
«جناب ذکاءالملک- انشاءالله احوال شما خوب است. با اینکه من عشق تمامی به تحریرات جناب شما دارم و روزنامه مقدسه تربیت را یک نمره رد نمیدهم و فقط در این مملکت همین روزنامه را قابل توجه میدانم، اتفاقا یکی از نمرههایی که اشاره از من کرده بودید غفلت کرده نخوانده بودم تا در این اوقات که میخواستم شب را صبح کرده باشم ولی نه به بطالت این نمره به دست آمده مشغول خواندن شدم. تعریفی که از من و مرا به صفت متصف فرموده بودید الحق خجالت کشیدم. به علت اینکه خود را قابل این تمجید ندیدم و اگر من تعریفی و تمجیدی از جناب عالی کردهام شهدالله از روی انصاف و حقیقت بوده. تا به حال تملق و اغراق نگفته و نخواهد گفت. از زمان سعدی علیهالرحمه به بعد احدی در انشا دارای این مقام نشده. بینی و بینالله وجود شما یادگار گذشتگان و افتخار باقیماندگان است.
بالجمله از جنابعالی خیلی امتنان دارم اما قدری هم ناراضی هستم به علت اینکه در مدت این 9 سال که ما به طهران آمده فقط یک مرتبه شما را در منزل خود دیدهام. صحبت مثل شما دبیر دانشمند برای من جوان نوآموز غنیمت و بو قول شیخ (...ناخوانا) انشاءالله به تلافی مافات کوشیده... مرا محفوظ خواهید کرد. با کمال خجلت مختصر هدیه برای جنابعالی فرستادم. از قبول آن مرا ممنون نمایید.»
فروغی درباره این نامه مینویسد: «الحق از یک شاهزاده ایرانی این قسم چیز نوشتن و رفتار تازگی دارد و شایسته شاهزاده فرنگی است. از خط و سبک انشا و مسامحههایی که در بعضی جاهای آن شده معلوم میشود که خط خود شاهزاده است. باری آقا از این کاغذ خیلی بیشتر از آن صد تومان ممنون شدند. با اینکه پول هم خیلی لازم بود، بخصوص که مدتی بود وعده کرده بودند صد تومان به سید مرتضی چاپچی بدهند و داده نشده بود و همین صدتومان را فورا دادند ممنون شدند، مناتها، آنقدر هم قدری کسر داشت قریب پنج تومان روی آن گذاشتند.»
وظیفه هر ایرانی است که با شاهنامه مانوس شود
فروغی از جمله پیشروان سادهنویسی در ایران است. او آنچنان که حرف میزد مینوشت و نوشتههایش خصلت زبان مردم را دارد. از کاربرد لغات بیگانه پرهیز میکرد و مطالب را در عین استحکام و فصاحت بهگونهای مینگاشت که همگان بتوانند از آن بهرهمند شوند.
او درباره شاهنامه فردوسی مینویسد: «شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت، بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است. بلکه میتوان گفت که یکی از شاهکارهای ادبی جهان است. نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد، احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند این تاریخ را فردوسی جمعآوری نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود به نظم آورده ولیکن همین نکته کافی است که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بهشمار آورد. چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است: "عجم زنده کردم بدین پارسی".
«ذوق سلیم و هوش سرشار تو تصدیق خواهد کرد که اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود، به احتمال قوی این روایات را هم سیل حوادث عظیم پی در پی که بر مملکت ستم دیده ما روی آورده است، برده و آن دفتر را شسته بود. چنان که بسیاری از کتب فارسی و عربی را از میان برده و یادگارهای بسیار از نیاکان ما را مفقود ساخته است. البته میدانی که شاهنامه فردوسی از بدو امر در نزد فارسیزبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیدهاند. هرکسی خواندن میتوانست، شاهنامه میخواند و کسی که خواندن نمیدانست در مجالس شاهنامهخوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانیای بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از برنخواند. به عقیده من وظیفه هر ایرانی است که اولا خود با شاهنامه مانوس شود، ثانیا ابنای وطن را به مؤانست این کتاب ترغیب نماید و اسباب آن را فراهم آورد.»
زندگینامه فروغی در یک نگاه
محمدعلی فروغی سال 1256 در خانوادهای اهل ادب و تجارت پیشه به دنیا آمد. فروغی تحصیلات خود را در پنج سالگی نزد پدر خود شروع کرد و به مدت هفت سال صرف آموزش زبانهای فارسی، عربی و فرانسه کرد و علوم جدید چون ریاضیات، فیزیک، شیمی و طبیعیات را نیز آموخت. او در سال 1310 قمری برای ادامه تحصیل وارد مدرسه دارالفنون شد و در آنجا ادبیات، فلسفه و طب را آموخت. در 1312 به خدمت دولتی وارد و به استخدام وزارت انطباعات درآمد همزمان در سمت معلمی در مدارس علمیه و دارالفنون به تدریس نیز اشتغال داشت. فروغی در سال 1314 با تاسیس هفته نامه «تربیت» توسط پدرش، بهعنوان سردبیر، مترجم و نویسنده در آنجا مشغول به کار شد. در سال 1317 به دنبال تاسیس مدرسه علوم سیاسی، فروغی کتابهای «ثروت ملل» و «تاریخ ملل مشرق زمین» را ترجمه و تدریس تاریخ و ادبیات را به عهده گرفت؛ با شکلگیری مشروطیت و تشکیل اولین مجلس قانونگذاری، فروغی از طرف صنیعالدوله به امور دبیرخانه مجلس تعیین شد.
وی در انتخابات دوره دوم مجلس فروغی از تهران به وکالت برگزیده شد و در سال 1328 به ریاست مجلس شورای ملی انتخاب شد. او در عین حال سمت معلمی احمدشاه را برعهده داشت. در سال 1329 فروغی از ریاست مجلس کناره گرفت و در کابینه صمصامالسلطنه وزارت مالیه را برعهده گرفت. با ترمیم دولت به وزارت عدلیه رفت و در این سمت قانون اصول محاکمات حقوقی را به اجرا درآورد. فروغی باز در دوره سوم مجلس به نمایندگی انتخاب شد و با تاسیس دیوان عالی به ریاست آن برگزیده شد. با شروع جنگ جهانی اول فروغی که از وکالت مجلس استعفا داده بود در کابینه مستوفیالممالک به وزارت عدلیه انتخاب و در کابینه مشیرالدوله پیرنیا هم متصدی آن وزارتخانه شد. فروغی در سال 1298 شمسی در هیات نمایندگی ایران به کنفرانس صلح پاریس رفت و با همراهان خود به طرح دعوای حقوقی و مالی ایران از خسارات جنگ جهانی اول پرداخت. فروغی در مدت اقامت خود در اروپا چندین سخنرانی در محافل فرهنگی برای شناساندن میراث فرهنگی ایران ایراد کرد و مدتی به ریاست جامعه ملل نیز انتخاب شد.
فروغی پس از بازگشت به ایران فعالیتهای اجرایی و سیاسی همچون حضور در وزارت امور خارجه در کابینه مستوفیالممالک، وزارت مالیه در کابینه پیرنیا، وزارت خارجه و مالیه در کابینههای سردار سپه انجام داد. با تصویب خلع قاجاریه از سلطنت و حکومت موقت سردار سپه، فروغی عهدهدار کفالت ریاست وزرا شد و با تاسیس مجلس موسسان و اصلاح چند اصل از متمم قانون اساسی، در آن سمت تغییر سلطنت را از قاجاریه به پهلوی به انجام رساند. با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، فروغی به عنوان اولین نخست وزیر در دوره پهلوی، مراسم تاج گذاری رضاشاه را در اولین قدم برگزار کرد. در دومین دوره نخست وزیری او، کشف حجاب اجباری یکی از جنجالبرانگیزترین رویدادهایی بود که به وقوع پیوست. فروغی از مدتها قبل با آتاتورک آشنایی داشت و به اصرار او، رضاشاه سفری به ترکیه داشت و این وقایع، به دنبال این سفر رضاشاه انجام شد.
بعد از این که میان فروغی و رضاشاه اختلافاتی افتاد، فروغی فعالیت سیاسی را رها کرد و به کارهای علمی پرداخت، تا این که سرانجام در جریان جنگ جهانی دوم، در شهریور ۱۳۲۰ ایران توسط متفقین اشغال شد. این باعث شد تا مجدداً از فروغی برای قبول نخست وزیری دعوت کنند و از پس از گذشت چند سال، دوباره به سیاست بازگشت. از مهمترین اقدامات او در سومین دوره نخست وزیری، استعفای رضاشاه از سلطنت بود. متن استعفای رضاشاه، توسط فروغی نوشته شد و به امضای شاه رسید و سلطنت به محمدرضا پهلوی انتقال یافت. فروغی اولین نخست وزیر در دوره محمدرضاشاه نیز شد. با برکناری رضاشاه، ایران به جمع حامیان متفقین پیوست خطرات احتمالی جنگ میان ایران و متفقین، مانند تجزیه ایران توسط متفقین، پایان یافت. سرانجام فروغی ۵ آذر ۱۳۲۱ درگذشت.
نظر شما