نمایش فیلمهای برگزیده جشنواره کتاب و سینما/۱
مؤتمن: ساخت فیلمهای اقتباسی از کتاب در ایران توجیه اقتصادی ندارد / مجابی: فیلم اقتباسی از نظر کیفی باید با نمونه ادبی همتراز باشد
فرزاد مؤتمن در آیین نمایش فیلمهای برگزیده جشنواره «کتاب و سینما» گفت: وقتی در ایران کتابهایی با تیراژ کم منتشر میشود، چه توجیهی برای سرمایهگذاری روی فیلمنامههایی باقی میماند که داستانشان براساس کتابهای ادبی شکل گرفتهاند؟ جواد مجابی نیز گفت: برخی از آثار ادبی قدرتمند، شاید در ترجمه از سوی رسانه سینما نتواند به جایگاه همتراز با نمونه ادبی در دنیای تصویر دست یابد.
جواد مجابی در این آیین با اشاره به جایگاه نویسنده داستان در خلق یک اثر سینمایی گفت: وقتی قرار است یک فیلم ساخته شود، دو شخصیت کارگردان و نویسنده داستانی که فیلم از آن اقتباس میشود، پررنگترین نقش را در ساخت یک فیلم سینمایی دارند. بعد از آن نوبت به سناریستی میرسد که داستان را در خدمت کارگردان به شکل فیلمنامه درمیآورد و چهارمین شخص که در ابتدا نقشش کمرنگ بهنظر میرسد اما بعد از ساخت یک اثر سینمایی اهمیت جایگاهش را نشان میدهد، منتقد است.
وی افزود: در این میان آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است، نقش سناریستی است که در حقیقت میانجی و واسطهای بین کارگردان و نویسنده کتابی بوده که اثر براساس آن نوشته شده است. اگر سناریست یا فیلمنامهنویس به سمت تصویر گرایش بیشتری داشته باشد، غنای تصویری کار بیشتر خواهد شد و اگر به سمت ادبیات گرایش بیشتری داشته باشد، سعی میکند فیلمنامهاش تا حد ممکن به اثر ادبی نزدیک باشد.
نویسنده رمان «باغ گمشده» با اشاره به کارکردهای گوناگون گونههای مختلف هنری، بیان کرد: اساسا تفاوت در کارکرد و ویژگیهای مختلف رسانهها در طول تاریخ باعث شکلگیری هرکدام از آنها شده است. مثلا آنچه در شعر قابلیت بیان نداشته، باعث شکلگیری داستان شده و مواردی که امکان روایت در قالب داستان را نداشتهاند، باعث شکلگیری دیگر رسانهها نظیر نقاشی، تئاتر، موسیقی و سینما شدهاند.
وی ادامه داد: ضرورت بیانی همیشه باعث ایجاد مرزی میان رسانههای مختلف بود، اما امروزه این مرزها دچار خلل و آسیب شدهاند و دیگر استحکام قبل را ندارند؛ همین موضوع باعث شده که امروز نقش نویسنده و فیلمنامهنویس کمرنگ شود و در برخی آثار سینمایی کارگردان ضرورت حضور نویسنده فیلمنامه را احساس نکند و خودش برای فیلمی که میخواهد بسازد، فیلمنامه بنویسد. این خلل تا جایی ادامه پیدا کرده که بعضی مواقع برخی از کارگردانان در کنار انجام نقش نویسنده فیلم، قلم بهدست میشوند و در مطبوعات نقدی هم بر فیلم خود مینویسند و حتی گاهی مخاطب فیلم هم خودشان میشوند.
این محقق و منتقد ادبی با تاکید بر تفاوتهای کیفی آثار اقتباسی در سینما، گفت: با رجوع به تاریخ سینما آثار زیادی را میتوان سراغ گرفت که براساس ادبیات نوشته شده، اما همه این آثار به لحاظ کیفی یک سطح یکسان ندارند. برخی از اقتباسها حال و هوا، فرهنگ و اساس ادبی خود را حفظ کردهاند، برخی دیگر به متن وفادار ماندهاند، اما حالت بومی کشور و یا منطقه مقصد را به خود گرفتهاند و تعداد دیگری از آثار اقتباسی شکل اصلی خودشان را بهطورکلی از دست دادهاند. «ناخدا خورشید» نمونه خوبی از یک اثر اقتباسی از «همینگوی» است که ناصر تقوایی در ایران ساخت.
مجابی درباره برخی آثار که امکان انتقالشان به دیگر گونههای هنری وجود ندارد، توضیح داد: در این میان برخی از نمونههای ادبی، قدرت و جذابیت بالایی دارند، اما قابل ترجمه به رسانههای دیگر نیستند. رمان «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز نمونهای از آثار ادبی قدرتمند است که هرچند مؤلفش در تولید فیلم براساس آن مقاومت نشان داد، اما به دلیل جادویی که زبان باعثش شده، شاید در ترجمه از سوی رسانهای دیگر نتواند به جایگاه همترازش در دنیای تصویر بدل شود.
سینما و ادبیات، رابطه تنگاتنگ و در عینحال مناقشهآمیزی دارند
فرزاد مؤتمن نیز در بخش دیگری از این آیین اظهار کرد: سینما و ادبیات، رابطه تنگاتنگ و در عینحال مناقشهآمیزی باهم دارند؛ چون سینما برخلاف ادبیات مبتنی بر فضایی اتمسفریک است که حاصل ترکیب نور و صدا بوده و محصولش تصویر است. از این منظر سینما به نقاشی و موسیقی نزدیکتر از ادبیات و تئاتر است.
این کارگردان، با اشاره به آثار اقتباسی در سینما، افزود: از همان آغاز سینما، اقتباس از ادبیات در این صنعت آغاز شد و سینماگران برای بیان قصه به متون داستانی قرن هجدهم بازگشت داشتند. با این توضیح که در قرن بیستم همهچیز در حال حرکت بهسوی مدرنیسم بود و معماری، شعر و ادبیات به فراخور مدرنیسم ساده میشدند، سینما برای داشتن قصه به عقب بازگشت.
وی گفت: این اتفاق هم خوب بود و هم بد. از این جهت خوب بود که سینماگران براساس آنچه مردم به آن عادت داشتند به قصهگویی پرداختند، اما بد به آن دلیل که سینما حتی پس از پایان جنگ جهانی دوم نتوانست به شکل تداومی به کارش ادامه دهد.
موتمن با تاکید بر علاقه به مطالعه بهعنوان پیششرطی برای اقتباس سینما از آثار مکتوب، بیان کرد: سینما در دورهای که کتاب در اروپا و آمریکا تیراژ داشت که البته در آن جاها هنوز هم تیراژ دارد، به قصهگویی براساس کتابها پرداخت و همین استقبالی که خوانندگان ادبیات از آثار مکتوب داشتند، باعث توجیه سرمایهگذاری روی آثار ادبی بود که قرار بود به سینما وارد شوند.
وی ادامه داد: اما امروز بهویژه در کشوری همچون ایران که بهترین حالت تیراژ یک کتاب، بین ۲ تا سه هزار نسخه است و البته کتابهایی هم منتشر میشوند که بیش از ۷۰۰ نسخه تیراژ ندارند، چه توجیهی برای سرمایهگذاری روی فیلمنامههایی باقی میماند که داستانشان براساس کتابهای ادبی شکل گرفتهاند؟
این فیلمساز با اشاره به وضعیت کنونی فیلمنامهنویسی در ایران، تصریح کرد: برخی از دوستان در انجمنها نشستهاند و همقسم شدهاند که بگویند مشکل فیلمهای ما از فیلمنامه نیست، اما چون من حداقل سالانه ۵۰ تا ۶۰ فیلمنامه میخوانم، میتوانم شهادت بدهم که مشکل ما از فیلمنامه است. فیلمنامههای ما معیوب است، سوراخ دارد، در آنها از کاراکترهای بیرونی خبری نیست و مشکل دیالوگ دارد. البته شاید ریشه مشکلات فیلمنامههای ما به ادبیاتمان بازگردد. ما اصولا ادبیات توصیفی داریم و از دیالوگ بهجز آثار سعدی بهعنوان یک استثناء در آثار ادبیمان خبری نیست.
این عضو هیات داوران جشنواره «کتاب و سینما» گفت: شاید در فیلمنامهنویسیِ فیلم کوتاه، اقتباس ادبی جایگاه چندانی نداشته باشد، چون در فیلم کوتاه، مجال چندانی برای پرداختن به قصه و دیالوگ نیست. فیلمهای کوتاهی که در «کتاب و سینما» مورد تجلیل قرار گرفت، مبتنی بر آثار ادبی بود که اتفاقا بیش از قصهگویی و دیالوگ، روی موقعیت تمرکز داشتند.
در این آیین به پاس همکاری فرزاد مؤتمن در داوری فیلمهای بخش «کتاب و سینما» از جشنواره فیلم کوتاه تهران از سوی خانه کتاب، تندیس هفته کتاب به انضمام هدیهای به فرزاد مؤتمن کارگردان و استاد دانشگاه تقدیم شد که این جایزه را استاد جواد مجابی به وی اهدا کرد.
نظر شما