سیدعباس صالحی در آیین گشایش سلسله «نشستهای جایگاه اقتصاد مقاومتی در گفتمان فرهنگی ایران» گفت: اگر واژهای را تکرار کردیم به معنای گفتمانسازی نیست و تکرار بسامد یک واژه منجر به گفتمانسازی در این حوزه نخواهد شد؛ همچنین، گفتمانسازی باید پایگاه و خاستگاهش براساس کنشهای اختیاری باشد نه کنشهای اجباری.
صالحی در ابتدای این نشست با اشاره به ادبیات تولید شده برای گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی طی دهههای اخیر گفت: یکی از اغلاط رایج ما طی دهههای اخیر در گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی این بوده که گفتههای مسئولان را به عنوان ادبیات این حوزه به کل جامعه و سیستم تعمیم دادهایم. در حالی که در بخش گفتمانسازی نباید در دام مغالطه تکراری بیفتیم.
وی در این باره توضیح داد: اگر واژهای را تکرار کردیم به معنای گفتمانسازی نیست و تکرار بسامد یک واژه منجر به گفتمانسازی در این حوزه نخواهد شد. یکی دیگر از غلطهای ما در این باره این است که گفتمانسازی باید پایگاه و خاستگاهش براساس کنشهای اختیاری باشد نه کنشهای اجباری. چون کنشهای اجباری موقت و ضد خود هستند بنابراین گفتمانسازی باید بر پایه اختیار باشد.
صالحی در ادامه صرف ارایه اطلاعات و آگاهی را برای گفتمانسازی در اقتصاد مقاومتی کافی ندانست و یادآور شد: البته ارایه اطلاعات و آگاهی لازم است اما صرف انجام آن به تنهایی برای این حوزه کفایت نمیکند.
به گفته معاون فرهنگی وزیر ارشاد، تولد زودرس یکی دیگر از اغلاط رایج در گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی است چرا که نمیتوان با یک برنامه کوتاهمدت و ضربتی گفتمان تولید کرد.
صالحی در ادامه به پنج مولفه موثر در گفتمانسازی اشاره کرد و افزود: گفتمانسازی باید درونزا باشد و نه درونگرا. بدین معنی که اقتصاد مقاومتی باید از همه ظرفیتهای داخلی استفاده کند. از سوی دیگر گفتمانسازی باید برونگرایی به معنای تعامل سازنده با همه جهان داشته باشد.
وی مردمیبودن را یکی دیگر از مولفههای گفتمانسازی عنوان کرد و یادآور شد: مردم باید در گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی نقشآفرینی داشته باشند. عدالتمحوری نیز یکی دیگر از مولفههایی است که به معنای بهرهمند شدن آحاد جامعه از دستاوردهای اقتصاد مقاومتی است.
صالحی با بیان اینکه دانشبنیان بودن آخرین مولفه گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی است، گفت: این بدان معناست که به جای اتکا به منابع طبیعی زودگذر به دانش و تفکر اعتماد و اتکا میشود.
این مقام مسئول در بخش دیگری از سخنانش به سه موضوع محوری در گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی اشاره کرد و یادآور شد: باید در نظر داشت که گفتمان کلان اقتصاد مقاومتی بایستی به منظومهای از خرده گفتمانها تبدیل شود تا براین اساس اجزای کوچک مختلف به کمک یک اصل کلی بیایند. در چنین منظومهای خرده گفتمانهایی چون اقتصاد خانواده بنیان، اقتصاد تبدیلی و ارزش افزوده معنا مییابد.
به گفته معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خرده گفتمانها و گفتمان کلان اقتصاد مقاومتی باید به گونهای اجرا شود که به صورت فردی، اجتماعی، منطقهای و کشوری احساس منفعت را ایجاد کند بدین معنی که افراد در خانواده، محله، منطقه و کشورشان از اجرای این خردهکلانها احساس منفعت کنند.
صالحی در ادامه با اشاره به نقش مهم نخبگان در گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی گفت: اگرچه ما همواره از نظرات نخبگان در فرایند تولید گفتمان اقتصاد مقاومتی استفاده کردهایم چرا که این افراد درون مکانیسم تصمیمسازی بودند اما ضرورت دارد که از آرای نخبگان فراسیستم هم در این باره بهره بگیریم تا براین اساس به مردم بیان شود که در این حوزه در چه موقعیتی قرار دادیم. مشارکت نخبگان میتواند کمک کند که جامعه احساس کند واقعیتهای موجود چیست.
به گفته صالحی، نخبگان باید مفروضات رایج را به چالش بکشند چون گاهی این مفروضات به دلیل اجماعات دور میزی قانعکننده به نظر میآید اما با طرح سوالات جدید میتوان چالشهای جدیدی در این حوزه ایجاد کرد.
معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سهم نخبگان در نهاد سازی مدنی در این حوزه را کلیدی دانست و گفت: نخبگان میتوانند نهادهای مدنی را تشکیل، تقویت و گسترش دهند و مردم را به میدان بیاورند. نقش نخبگان در میانجیگری بین مردم و دولت اساسی است بنابراین باید به این موضوع توجه بیشتری شود.
وی با اشاره به روند تولید واژه اقتصاد مقاومتی در سال 1389 گفت: متاسفانه این واژه در دورهای مطرح شد که به دلیل شرایط آن زمان احساس شد این اقتصاد نوعی از اقتصاد تحریمی و جنگی است و به صورت سیاسی متولد شد در حالی که اقتصاد مقاومتی باید به عنوان رویکردی که پشتوانه نظری دارد مطرح شود بدین معنی که در اقتصاد به ثبات و امنیتی برسیم که با تکانههای خارجی و مشکلات داخلی دچار رکود و بحران نشویم.
صالحی در پایان اظهار امیدواری کرد که با مشارکت صاحبنظران و نخبگان رویکرد ملی در این حوزه ایجاد شود و آثار عمیقی در این حوزه به جا بگذارد.
اقتصاد ما در خدمت مردم نیست
راغفر نیز در ادامه این نشست با اشاره به سه رویکرد مطرح شده درباره رابطه اقتصاد و فرهنگ اظهار کرد: برخی معتقدند اقتصاد و فرهنگ نسبتی با یکدیگر ندارند و فرهنگ متعلق به حوزههای متعالی است از سوی دیگر عدهای معتقد هستند اقتصاد پایه اصلی جامعه را تشکیل میدهد و فرهنگ روبنای این ساخته است و دسته سوم نیز قائل به ارتباط بین ارتباط و فرهنگ هستند.
این استاد دانشگاه در ادامه با طرح این سوال که چرا اقتصاد ایران اکنون روی سرش ایستاده و دچار مشکلات فراوانی است، گفت: متاسفانه اقتصاد ایران به فعالیتهای نامولدی چون زمینبازی و دلالی پاداش میدهد و به همین دلیل اقتصاد تولیدی در جامعه شکل نمیگیرد. این اقتصاد از آنجا که در خدمت مردم نیست و براساس منافع گروههای خاص شکل گرفته نمیتواند اقتصاد مقاومتی بشود چون یکی از شاخصههای اقتصاد مقاومتی مردمی بودن آن است.
راغفر ضمن انتقاد حضور کم زنان شاغل در جامعه ایران یادآور شد: در حالی که 50درصد از جمعیت ایران را زنان تشکیل میدهند اما سهم 13 درصدی در اشتغال دارند و این یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران است. همچنین مشارکت جوانان ایرانی در اقتصاد 22 درصد است در حالی که میانگین آمار جهانی 41 درصد را نشان میدهد.
ابرچالش کنونی ما نظام تدبیر و تمشیت امور است
به گفته عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا، ابرچالش کنونی ما نظام تدبیر و تمشیت امور است بدین معنی که نظام تصمیمگیری در خدمت منافع مردم نیست بنابراین اقتصاد امروز محصول اعمال چنین سیاستهایی است. نفت در ایران به جای آنکه در خدمت به مردم باشد برای تأمین انرژی امپراطوری بریتانیا تولید میشود.
وی با بیان اینکه این نظام تدبیری فاقد فلسفه اقتصادی روشن و شفاف است، یادآور شد: منافع اصحاب قدرت ایجاب میکند که همه چیز مشوش باشد. امروزه فرهنگ نئولیبرالی جامعه را دچار اختلال روانی کرده و بسیاری از مشکلات مشاهده شده به همین دلیل است. در این جامعه هر کسی پول داشته باشد میتواند همه چیز را تهیه کند در غیر این صورت جایگاهی در جامعه ندارد. در چنین جامعهای نمیتوان فرهنگی تولید کرد و آن را تنها به اقتصاد تقلیل داد.
راغفر در پایان تاکید کرد: مردم بزرگترین سرمایه اجتماعی هستند و هدف سیاستگذاری بخش عمومی باید سعادتمندی و حفظ کرامت مردم باشد در چنین شرایطی است که کار معنابخش و هویت بخش زندگی میبخشد.
مباحث نظری باید در خدمت رفع مشکلات جامعه باشد
فکوهی نیز در بخش پایانی این نشست با بیان اینکه مباحث نظری باید در خدمت رفع مشکلات جامعه باشد، گفت: اگر علوم اجتماعی ما کارآمد نیست به دلیل دخالت نکردن کنشگران علوم اجتماعی در حوزههای مرتبط با خود است.
این استاد دانشگاه با اشاره به دو نظریه مطرح شده بعد از جنگ جهانی دوم درباره اقتصاد اظهار کرد: نظریه نخست توسط کینز مطرح شد که میگفت اقتصاد نباید به سمت پولی شدن برود و روابط بینالملل باید محدود شده و اقتصادهای محلی نباید در بازارهای جهانی تخریب شود. در مقابل نظریه مبتنی بر سیستم آمریکایی تأکید میکرد که پولی شدن بستگی به رقابت آزاد دارد و روابط بینالملل باید در این حوزه گسترش داده شود.
وی اضافه کرد: اگر چه در نهایت نظریه سیستم آمریکایی برنده شد و از سال 1980 اروپا هم به دنبال این نظریه رفت اما عملا دیدیم که کشورهای اروپایی که تماما این سیاستها را اجرا نکردند موفقتر بودند و به همین دلیل کشورهایی مانند اسکاندیناوی و آلمان با حفظ سیاستهای محلی توانستهاند وضعیت بهتری داشته باشند.
ما باید الگوی جهانمحلیت را به کار بگیریم
فکوهی در ادامه به سیاستهای راهبردی در این حوزه اشاره کرد و گفت: ما باید الگوی جهانمحلیت را به کار بگیریم این الگو جهانیشدن را به شکل امروزی آن نفی میکند و معتقد است امر محلی و جهانی باید به هم پیوند بخورد و به گونهای نباشد که به سوی جهانی برویم که در آن مرکزیت وجود دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: شاخصهای توسعه امروز براساس وضعیت محرومترین بخش جامعه ارزیابی میشود و از این جهت ارزیابی اقلیتی که در جامعه زندگی خوبی دارند نمیتواند تاثیری در بهبود توسعه در ایران داشته باشد.
فکوهی در بخش پایانی سخنانش با اشاره به مطرح شدن بحث عدالت جنسیتی در برنامه ششم توسعه گفت: جامعه ایران در حال حاضر پتانسیل بسیار بالایی دارد چون جامعه ایران به سبب جمعیت جوان آن میتواند بزرگترین شانس و در عین حال خطر را داشته باشد.
وی یادآور شد: دولت تدبیر و امید نیز اگرچه در حوزههای سیاست خارجه موفقیتهای بزرگی داشته اما همچنان اقتصاد از موضوعاتی است که باید کارهای بیشتری روی آن صورت گیرد.
نظر شما