ایوب آقاخانی «اروند خون» را مبتنی بر مستنداتِ تاریخ جنگ و پیرامون شهادت غمانگیز 175شهید غواص نوشت که از سوی نشر «سیراف» منتشر شد.
نشر «سیراف» پیش از این در کتاب «پیاده در مه» دو نمایشنامه قبلی این سهگانه به نامهای «کابوس در شب نیمه آذر» و «تکههای سنگین سرب» را منتشر کرده بود.
حسین (بیستساله، خراسانی)، صبور ( جوان، به نظر جنوبی)، اسفندیار ( چهل و چندساله)، علیرضا(شانزدهساله، مازندرانی) و مهدی (جوان، آذری) شخصیتهای نمایشنامه 56 صفحهای «اروند خون» هستند.
در صفحه 41 کتاب این نمایشنامه میخوانیم:
«مهدی: فکر کردم شهید شدم، ولی نشده بودم. دست راستم از یه خرده بالای مچ قطع شده بود و کلی خون ازم رفته بود. قسمم برای مادرم سر جاش بود و هنوز نشکسته بود. من زنده بودم. فهمیدم که مربی ارتشیمون با همون مربی مشهدیمون زندهان. اینو البته بعداً فهمیدم، ولی اصل این بود که از زنده موندن بچهها باید تعجب میکردیم. یه قتلگاه کامل بود. نامردیشون تمومی نداشت. چون یه عده از بچهها رو گرفتن. زخمی، بیحال، ولی زنده. بردنشون العماره. علیرضا هم جزوشون بود. همون شمالیه. اگه اونم برای مادرش قسم خورده بود چی؟
نخستین چاپ نمایشنامه «اروند خون» به قلم ایوب آقاخانی با شمارگان یکهزار و 100 نسخه در 56 صفحه، به بهای 10 هزار تومان در سال 1395 از سوی نشر «سیراف» منتشر شده است.
نظر شما