به مناسبت 20 مهرماه؛ روز بزرگداشت حافظ
تو چه رازی که به هر شیوه تو را میجویم/ بررسی ویژگیهای ماندگاری لسانالغیب حافظ شیرازی
رازی در کلمه به کلمه ابیات حافظ شیرازی نهفته که او را از دیگر شاعران متمایز ساخته است. در این گزارش سعی شده تا با گفتوگو با چند چهره ادبی و هنری به زوایای مختلف ماندگاری شعر لسانالغیب حافظ شیرازی پرداخته شود.
کمتر خانهای را میتوان یافت که در کنار قرآن لب طاقچه دیوان حافظ حضور نداشته باشد. شاید این خاصیت ایرانیهاست که در سختترین شرایط با مدد جستن از پروردگار، تفالی به دیوان خواجه میزنند و با بیتی دلشان آرام میگیرد. ابیاتی که در کلمهبهکلمه آن یاد و امید وجود دارد و همواره انسان را به سمت خدای یگانه سوق میدهد.
وقتی شروع به صحبت با هر فارسی زبان و غیرفارسیزبانی میکنیم و میگوییم که در میان شخصیتهای برجسته ایرانی چه کسی را میشناسید تا به حال شنیده نشده که فردی سخنی از حافظ به زبان نیاورد. گوته نابغه ادبیات آلمانی بارها اعلام کرده که تحت تاثیر حافظ بوده و این شرایط به گونهای رقم خورده که فصل دوم دیوان «غربی-شرقی» را «حافظنامه» نامیده است. نیچه، دیگر ادیب آلمانی نیز یکی از اشعار خود را تقدیم به خواجه شیرازی کرده و اینجاست که ادعای عدهای از دوستان که معتقدند شعر کلاسیک (دارای وزن و قافیه) بعد از ترجمه تاثیر خود را از دست میدهد، به ادعایی باطل و غیرمنطقی تبدیل میشود.
اشعار حافظ تنها چند جمله وزندار نیست؛ این دیوان را میتوان از نگاه طنز ادبی، قدرت شعری، مباحث فلسفی و هنری بررسی کرد.
شعر حافظ دنیای پر رمز و رازی است. استاد محمدعلی بهمنی معتقد است که در دیوان حافظ رازی نهفته است و در توضیح آن میگوید: «رازی در ادبیات ما نهفته است و آن راز در شعرهای دیوان حافظ است چراکه بیش از 85 درصد اشعار دیوان حافظ متعلق به شاعران همعصر یا شاعران قدیمیتر از اوست؛ اما جالبتر از این عدم اعتراض شاعران آن زمان به حافظ است چراکه حتی یک شاعر به آمدن شعرش در دیوان حافظ اعتراضی نداشته است. همه اینها بیانگر آن است که حافظ انسان بسیار بزرگی در زمان خودش بوده و این راز هنوز سر به مهر مانده است؛ گویی حافظ چنان مقامی داشته که شاعران افتخار میکردند اشعارشان در دیوان او آورده شود. فکر میکنم گاهی حافظ با تغییری کوتاه چنان اعتباری به شعر آن افراد داده که جای هیچگونه اعتراضی را برای شاعر باقی نگذاشته است.»
بهمنی حافظ را یکی از بزرگترین شاعران ایرانی میداند و معتقد است: «هیچ شکی در جایگاه ویژه حافظ وجود ندارد اما وجود دیوان حافظ در خانه ما ایرانیها به معنی برتری متعلق حافظ بر دیگر شاعران نیست چراکه ماندگاری حافظ در میان عوام به دلیل تفالی است که بر دیوان او میزنند و این ویژگی در سالهای متوالی باعث جذب مخاطبان به دیوان این شاعر بزرگ شده است. در مجموع رازی بزرگ در دیوان حافظ نهفته است و شاید به همین دلیل بود که غزلی با این مضمون سرودم.»
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزلهاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که به هر شیوه تو را میجویم
تازه مییابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را میبندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
اگر نگاهی به اشعار حافظ بیندازیم، متوجه میشویم که شعرهای او سالهاست به موسیقی ما گره خورده و بهترین خوانندگان این سرزمین بارها اشعار این شاعر بزرگ را خوانده و گوش ما سالهاست به این آوازها عادت کرده است. محمدرضا شجریان، حسامالدین سراج و شهرام ناظری از جمله افرادی هستند که بارها با اشعار حافظ مهمان آرامش ما بودهاند و تکتک ما را به سمت سرزمین آرامش همراهی کردهاند. از نظر حسامالدین سراج یکی از ویژگیهای شعر حافظ زلال بودن آن است و در این باره میگوید: «مولانا رودخانه خروشان شعر است اما حافظ چشمهای زلال است که تکتک کلماتش به بهترین شکل ممکن انتخاب و تراشیده شدهاند و شاید به همین دلیل است که اشعار او به زیبایی هرچه تمامتر روی نتهای موسیقی مینشینند.»
از دیدگاه سراج اشعار شاعرانی مانند سعدی، نیز بارها از سوی خوانندگان متعدد خوانده شده، اشعاری که دید انسانی رند و سفرکرده است اما حافظ لسانالغیب است و با شنیدن آهنگی از اشعار او حال ویژهای به انسان دست میدهد زیرا در تکتک ابیات حس همذات پنداری به آدم دست میدهد. حافظ نگاه مذهبی و عرفانی دارد و خواننده را خیلی ساده به آسمان وصل میکند. شعر مولانا وزن خیزابی دارد و به دلیل اینکه آکسانها فاصله زیادی از هم دارند برای تصنیف بسیار مناسب است. این در شرایطی است که غزلهای حافظ به راحتی میتوانند در دستگاههای آواز استفاده شوند و در کل نمیتوان آواز ایرانی خواند و نظری به اشعار لسانالغیب نداشت.
یکی دیگر از ویژگیهای شعری حافظ، طنز اوست، دکتر اسماعیلی امینی، شاعر و طنز پرداز معتقد است: «هجو، فکاهی و طنز به وفور در غزلیات حافظ مشاهده میشود چراکه در روزگار حافظ فضایی ایجاد شده بود که بخشی از نظام ارزشی بیاعتبار شده بودند و به همین دلیل کلماتی مانند زاهد و محتسب، نماد انسانهای ریاکار و اهل دنیا بوده است.»
بر اساس دیدگاه امینی در آن دوران حافظ به کلماتی مانند ساقی، مطرب، میفروش و خرابات ارزش داده است تا انسانهای دنیا دوست را به حاشیه ببرد و از اعتبار این انسانها بکاهد. طنز در تمام اشعار دیوان حافظ وجود دارد چراکه خواجه شیراز به دلیل علاقه به قرآن کریم و تعالیم دینی میخواست با این اشعار به مبارزه با کسانی برود که نان دین را میخورند اما در حقیقت به دین ضربه میزدند.
همانطور که محمدعلی بهمنی توضیح داد در بزرگی و مقام حافظ هیچ شکی نیست اما نباید این طور تصور شود که شعر فارسی در او خلاصه شده است. پروفسور کاووس حسنلی، رییس مرکز حافظشناسی در تشریح این موضوع میگوید: «حافظ در میان عوام شهرت بیشتری دارد اما در فضای آکادمیک شرایط متفاوت است و با توجه به اینکه در دانشکدههای ادبیات، دانشجویان شعرهای دیگر شاعران را نیز میخوانند، درصد علاقه به شعر حافظ در میان دیگر شاعران تقسیم میشود اما همچنان او یکهتازی میکند. حافظ به دنبال این است که با اخلاص و تقوا باشد چراکه خوب میداند آتش زهد و ریا خرمن دین را میسوزاند. شاید همین صادق بودن اوست که باعث شده در دل ما جا بگیرد.»
در این مطلب شخصیتهای ادبی و هنری در گفتوگو با ایبنا دیدگاههای خود را بیان کردند و این امکان وجود دارد که عدهای نظری مخالف با موارد مطرح شده داشته باشند. به هر حال نکتهای که نمایان است، عشق و علاقه وصف نشدنی مردم ایران به لسانالغیب، حافظ شیرازی است، شاعری که مقبرهاش در مناسبتهای مختلف محل تجمع علاقهمندان شعر و ادب بوده است.
نظر شما