گفتوگو با مترجم کتاب «شاه عباس»
خواجهنوری: غلطهای فاحش در ترجمه برخی کتابهای تاریخی تاسفبار است/ کتابی بر اساس «عالم آرای عباسی» و سفرنامههای صفوی
خسرو خواجهنوری، مترجم کتاب «شاه عباس» گفت: در کتابهای اکثر ایرانشناسان صفوی که به فارسی ترجمه میشود بعضی از اصطلاحات تاریخی به درستی منعکس نشده است که میتوان آثار رودی متی، ویلم فلور و شعله کوئین اشاره کرد.
کتاب قبلا از سوی فرد دیگری ترجمه شده بود چه چیزی باعث شد که شما نیز به ترجمه مجدد آن بپردازید؟
زمانی که در حال ترجمه کتاب بودم، اطلاع نداشتم که مترجم دیگری این کتاب را ترجمه کرده است. وقتی که ترجمه کتاب پایان یافت، اطلاع پیدا کردم که ترجمه دیگری از کتاب به بازار آمده است. متاسفانه در ایران زمانی که کتابی را برای ترجمه به دست میگیرید، نمیدانید که مترجمان دیگری نیز در حال ترجمه این اثر هستند یا خیر.
با این حال زمانی که کتاب منتشر شد، آنرا تورق کردم و با مطالعه آن دریافتم از آنجا که مترجم تحصیلکرده حوزه تاریخ نیست و اطلاعات دقیقی از دوره صفویه نداشته، برخی از تاریخها را اشتباه وارد کرده و بعضی از اصطلاحات تاریخی نیز درست منعکس نشده است. البته اینگونه اشتباهات تنها به این مترجم برنمیگردد، در کتابهای اکثر ایرانشناسان صفوی که به فارسی ترجمه میشود از این گونه اغلاط وجود دارد از جمله رودی متی، ویلم فلور، شعله کوئین و غیره.
با این اوصاف باید بگویم یکی از ویژگیهای کتاب «شاه عباس» که به فارسی برگرداندم، ممیزی نشدن آن است، میتوانم بگویم هیچ مطلبی از آن حذف نشده و تفاوتی با متن اصلی ندارد. از آنجا که متن انگلیسی کتاب روان بود، در ترجمه آن نیز مشکلی پیدا نکردم.
مطلبی درباره نگاهی به کتاب دیوید بلو خواندم که وی برخی اصطلاحات را درست منعکس نکرده از جمله شاباش و یا کتاب مجلسی بحارالانوار آیا این موارد درست است و شما نیز در هنگام ترجمه با چنین اشتباهاتی برخورد کردید؟
خیر، چنین چیزی ندیدم اگرچه باز هم متن اصلی را نگاه میکنم. با این وجود در ترجمه کتاب مطیع صرف مولف نیستم، به عبارتی برخی اصلاحات را با رجوع به منابع متفاوت بررسی میکنم تا اصطلاح درست را نقل کنم. برای مثال در رابطه با جشن آبپاشان سراغ منابع رفتم تا ببینم چه روایتی از این آیین وجود دارد تا روایت صحیح را برگزینم. این در حالی است که در برخی ترجمهها به دلیل تخصص نداشتن در موضوع کتاب غلطهای فاحشی راه پیدا میکند که تاسفبار است. در این وضعیت باید گفت مترجمان نباید سراغ ترجمه آثاری بروند که تسلطی به موضوع آن ندارند.
در گذشته مجلات نقدی وجود داشت که کتابهای منتشر شده را نقادی میکرد و این باعث میشد خوانندگان و مترجمان به نقص و اغلاط آثار ترجمه شده، آگاهی پیدا کنند. قبلا در مجله سخن برخی آثار نقد میشد و این نقادی در اندازهای بود که نقد نجف دریابندری بر کتاب «شوهر آهو خانم» باعث شهرت این رمان شد. اما ما در حال حاضر چنین مجلاتی نداریم تا با استفاده از رویکرد نقد بتوان برخی کتابها را مطرح کرد.
با توجه به اینکه معتقد هستید که مجله نقد کتاب نداریم اما باید به این نکته اشاره کنم در حال حاضر موسسه خانه کتاب فصلنامههای نقد کتاب متعددی از جمله در حوزه تاریخ و ادبیات منتشر میکند که شما میتوانید با مطالعه آن برخی نقدهای آکادمیک درباره کتابهای به چاپ رسیده حوزه تاریخ را بخوانید.
بله، این فصلنامه را دیدم و با مسئولان آن صحبت کردم. متاسفانه روند انتشار مقاله و پرداخت حقتالیف در این مجموعه بسیار طولانی است.
آیا مولف از سفرنامهها در کتاب به بسیار بهره برده است؟
کتاب بر اساس «عالم آرای عباسی» تالیف شده، اگرچه به سفرنامههای دوره صفوی نیز استناد شده است.
بلو در این کتاب چه نظریه یا سخن تازهای درباره شاه عباس بیان کرده است؟ آیا در این اثر سخنی از نظریه تخت و منبر به میان آمده است؟
به نظرم بلو در «عالمآرای عباسی» و مخلوطی از متون داخلی و خارجی مربوط به عصر صفوی از جمله سفرنامه شاردن و تاورنیه را گردآوری کرده است. اگرچه باید بگویم هنوز برخی از منابع این دوره ترجمه نشده از جمله کتاب بسیار حجیم
«a chronicles of the carmelites in persia and papal mision»
(وقایعنامه کارملیها» که بعید میدانم مترجمان جرات کنند و سراغ ترجمه این اثر دو جلدی بروند که تقریبا صد سال پیش در لندن منتشر شده است. البته بخشی از آن که مربوط به دوره زندیه است از سوی انتشارات نی منتشر شده، اما باقی کتاب ترجمه نشده است. بلو از این اثر بهره برده و باید گفت اکثر ایرانشناسان و خاورشناسان حوزه صفویه به این منبع مراجعه میکنند. اهمیت این کتاب به اندازهای است که اگر ترجمه شود باعث بازبینی در تاریخ صفویه خواهد شد.
چرا کتاب بلو را برای ترجمه انتخاب کردید؟
این محقق دوره شاه عباس را با همه پیامدهای آن بررسی کرده و این دوره را اوج صفویه میداند، اگرچه به نظرم دوره شاه عباس در عین اینکه عصر طلایی صفویه است، شروع دوره زوال آن نیز به شمار میآید. زیرا شاه عباس همه را میکشد و هیچ فرد شایستهای را برای جانشینی باقی نمیگذارد. همچنین رسم بزرگ شدن شاهزادهها در حرمسراها از دوره این پادشاه وارد سلسله صفوی شد و این شیوه تربیت شاهزادهها خروج آنها از رویه صوفیگری را به دنبال داشت و برافتادن سلسله صفویه را رقم زد.
نظر شما