«افسانه و شب طولانی» داستان بلندی با موضوع اجتماعی از حسین سناپور است که با هدف آموزش مسئولیتپذیری به نوجوانان از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است.
«افسانه و شب طولانی» یکی از معدود آثار منتشر شده حسین سناپور برای نوجوانان بوده و روایت زندگی دختری به نام افسانه است که به دلیل مسافرت پدر و حضور پدربزرگ در خانه آنها دچار تغییراتی در شیوه تفکر و رفتار میشود.
سناپور که در سالهای نخستین فعالیت جدیاش در حوزه ادبیات آثاری را برای نوجوانان تالیف کرده در این داستان قصد دارد به شیوههای ارتباطی چند نسل مختلف و شیوه مدیریت آن توسط نوجوانان بپردازد. افسانه که دوران نوجوانی خود را طی میکند، علاوه بر پذیرش بخشی از مسئولیتهای خانه ضروری است تا چیزهای بیشتری را بیاموزد و در این راه پدربزرگ به کمک او میآید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «تا آنجا که افسانه از کودکیاش به یاد داشت، روزها و شبهای زیادی را با پدربزرگ گذرانده بود و همیشه او را دوست داشت. اما این علاقه و احساس نزدیکی بیشتر، از روزی در او بیدار شد که همراه پدربزرگ و پدر و مادرش، کنار قبر مادربزرگش رفته بودند. آن روز پدربزرگ بالای قبر نشسته بود، یک دستش را روی سنگ قبر گذاشته بود و یک دستش را هم روی چشمهایش. کمی بعد افسانه دیده بود که شانههای پدربزرگ تکان میخورد. اما هیچ صدایی از او شنیده نمیشد. فقط موقعی که پدربزرگ یکی دوبار آه بلندی کشیده بود، افسانه متوجه گریه کردنش شده بود. آن روز افسانه خوب فهمیده بود که چرا پدربزرگ این قدر دوست دارد که آنها کنارش باشند.»
کتاب «افسانه و شب طولانی» برای گروه سنی «د» و با شمارگان پنج هزار نسخه از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
نظر شما