کتاب «تراژدی علوم سیاسی» با تیتر فرعی علم سیاست، دانشگاه و دموکراسی تالیف دیوید ریچی ترجمه حمید احمدی بر آن است که روایتی واقعبینانه و تحلیلی از فراز و فرودهای رشته علوم سیاسی در ایالات متحده آمریکا و تعامل آن با سایر حوزههای دانش به دست دهد.
کتاب از 10 فصل تشکیل شده است. «علوم سیاسی به عنوان یک حرفه»، «جایگاه آموزش عالی»، «تناقضات یک رشته سیاسی»، «نگاه نوین به علم سیاست»، «اغوای رفتارگرایی»، «دهه سرخوردگی»، «سیاست، انتشار، حقیقت و خرد»، «قوانین سیاسی، قدرت اجتماع و نظریه انتقادی»، «تراژدی علوم سیاسی» و «پسگفتاری درباره نظریه انتقادی» مهمترین سرفصلهای آن را تشکیل میدهند.
روایتی واقعبینانه از فراز و فرودهای علوم سیاسی
پشت جلد کتاب میخوانیم: «اثر حاضر بر آن است که روایتی واقعبینانه و تحلیلی از فراز و فرودهای رشته علوم سیاسی در ایالات متحده آمریکا و تعامل آن با سایر حوزههای دانش به دست دهد و از این طریق مشکلات علوم سیاسی، به طور خاص، و علوم اجتماعی، به طور عام، را در ترویج و تقویت اصول شهروندی، دموکراسی، عدالت و اخلاق نشان میدهد.»
در سطوری از «دیباچه پژوهشکده» آمده است: «ویژگی کتاب تراژدی علوم سیاسی، که به سعی یکی از برجستهترین پژوهشگران علوم سیاسی ایران ترجمه شده است، آن است که روایتی واقعبینانه و تحلیلی از فراز و فرودهای رشته علوم سیاسی در ایالات متحده آمریکا و تعامل آن با سایر حوزههای دانش به دست دهد و از این طریق مشکلات علوم سیاسی، به طور خاص، و علوم اجتماعی، به طور عام را در ترویج و تقویت اصول شهروندی، دموکراسی، عدالت و اخلاق نشان میدهد.» (ص هشت)
مترجم در «مقدمه کتاب» مینویسد: «تراژدی علوم سیاسی یکی از مهمترین کتابهایی است که وضعیت رشته علوم سیاسی در آمریکا را از آغاز پیدایش آن تا اواخر قرن بیستم با نگاهی انتقادی مورد بررسی قرار داده است. دیدگاه انتقادی و اغلب رادیکال کتاب و نویسنده آن که میراث تفکر جریان اصلی سنتی حاکم بر محافل علوم سیاسی آمریکا را به چالش کشیده است، بازتابهای وسیعی در آمریکای سالهای دهه 1990 و پس از آن به دنبال داشت و هنوز هم با وجود گذشت دو دهه از انتشار کتاب، در زمره خواندنیترین کتابهای حوزه علوم سیاسی به شمار میرود و در بسیاری از دانشگاههای آمریکای شمالی و اروپا در سطوح تحصیلات تکمیلی، همچنان به عنوان یکی از برجستهترین کتابهای مربوط به بررسی وضعیت رشته علوم سیاسی مورد مطالعه و بحث قرار میگیرد.» (ص 1)
کتابهایی برای سنگ بنای آموزش سیاست
ریچی در «پیشگفتار نویسنده» با اشاره به دلایل تالیف اثر آورده است: «این کتاب از برداشت من از دو گرایش مهمی که نشانه تحول علوم سیاسی مدرن هستند، ریشه گرفت. گرایش نخست در تاریخ اندیشه سیاسی پدیدار شد. اندیشههایی که اساس آن تاریخ را شکل دادند، بیش از همه در نوشتههای مردانی چون افلاطون، ارسطو، اگوستین، اکوئیناس، بدن، لاک، برک و مارکس پیدا میشود که کارشان بخشی از مجموعه کتابهای بزرگی است که به عنوان میراث تمدن غربی به ما رسیده است. آن کتابها برای قرنها به عنوان سنگ بنای آموزش سیاست در جهان دانشگاهی خدمت کردند، اما خود اساسا محصول یک محیط دانشگاهی نبودند.
برخی نویسندگان آنها برای گذران زندگی، به آموزگاری میپرداختند، اما بیشتر آنها به کارهای عملی سرگرم بودند، و بنا بر این سنت، گفتمان آنها مدیون تجربه در قلمروهای فرهنگی و جامعه بودند تا شور و شوق برای نگاهی محدود و عالمانه از زندگی عمومی. گرایش دوم مربوط به علوم سیاسی پیدا شد، چون همزمان با گسترش دانشگاهها و انتصاب دانشمندان سیاسی به مقامات دانشگاهی آنها بر اهمیت رهیافت علمی برای امور طبیعی و اجتماعی، در زمینههایی از زیستشناسی و فیزیک گرفته تا انسانشناسی، جامعهشناسی و علوم سیاسی تأکید میورزیدند.» (ص 34)
فصل نخست با عنوان «علوم سیاسی به عنوان یک حرفه» به مرور سه نکته پرداخته و در این بخش میخوانیم: «کتاب تراژدی علوم سیاسی، داستان علوم سیاسی آمریکا را به عنوان یک رشته دانشگاهی بازگو میکند. همانگونه که از عنوان فرعی کتاب برمیآید، این داستان دارای سه نکته اساسی است: نخست سیاست یا موضوع پژوهش علوم سیاسی؛ دوم دانشپژوهی یا شیوه انجام پژوهش در رشته؛ و سوم دموکراسی یا قلمرویی که گمان میرود مطالعات سیاسی در آمریکا در خدمت آن است. گذشته از این، همچنان که از عنوان برمیآید، این کتاب داستان چگونگی برآمدن تراژدی به مفهوم لغوی واژه در نتیجه بازی میان همان سه عامل است. با پردهبرداری از داستان، تمامی این موضوعات به تفصیل تبیین خواهند شد.» (ص 39)
«جایگاه آموزش عالی» در فصل دوم درباره فرهنگ دانشگاهی متعهد مطالبی را ارائه کرده و آورده است: «در سالهای میان جنگ داخلی و جنگ جهانی نخست، اندک اندک یک فرهنگ دانشگاهی متعهد به علم، دروس انتخابی، سخنرانیها، سمینارها، برنامههای تحصیلات تکمیلی، دپارتمانها، بازار شغلی ملی، انتشارات و درخشش دانشورانه شکل گرفت. امروزه هنگامی که تاریخدانان در جستجو برمیآیند تا این تحولات را در گستردهترین بستر آن قرار دهند، برخی گرایشها آغاز به خودنمایی میکنند. دگرگونیهای اخیر مربوط به دوره مورد بحث، دو پدیده وسیع موجود در آمریکای آن دوران را مورد تاکید زیاد قرار میدهد. این دو پدیده عبارت بودند از نفوذ رو به رشد ارزشها و شکلهای رفتار طبقه متوسط و حرکت هماهنگ به سود حرفهای شدن بسیاری از شغلها.» (ص 109)
رهیافت نوین به تحقیق سیاسی
فصل سوم «تناقضات یک رشته سیاسی» را مدنظر قرار داده که در سطوری از آن میخوانیم: «همزمانی و تقارن پیروزی و تراژدی یک وضعیت بغرنج تاریخی در برداشت. مشکل در نهایت از ویژگیهای فردی دانشمندان علوم سیاسی ناشی نمیشد، چون بیشتر آنها از صمیم قلب به دمکراسی آمریکایی تعهد داشتند. در واقع، مشکل از موفقیت ناشی میشد، چون استادان همه سطوح در سراسر دانشگاهها با یکدیگر پیروزی جمعی خود بر سیستم کنترل اداری، برنامه درسی و تدریس کالج را تکمیل میکردند، در حالی که دانشمندان علوم سیاسی همراه بقیه این حق را پیدا کردند تا آنچه را که فکر میکردند باید درس داده شود، درس بدهند. با این همه، علوم سیاسیدانان به زودی کشف کردند که نمیدانند با توجه به برخی از مهمترین مسائل مربوط به رشته خود، چه اقدامی باید انجام دهند.» (ص 190)
«نگاه نوین به علم سیاست» عنوان فصل چهارم است و در این مجال با اشاره به رهیافتی بر تحلیل سیاسی رفتارگرایی آمده است: «پیدایش پوپرگرایی یک رویداد فوقالعاده مهم برای رشته مطالعات سیاسی بود و حتی بیشتر علوم سیاسیدانان جوان امروز احتمالا دقیقا نمیدانند که چهار دهه پیش چه بر سر حرفه آنها آمد. به نظر میرسید که دمکراسی در نهایت علمی بودن و لیبرال بودن را با یکدیگر پیوند میدهد. دانشمند پوپری با به کارگیری آزمون نتایج موثر در همه عرصهها، یک رشته مفاهیم تحلیلی نیرومندی چون آزمونپذیری، ابطالپذیری، آزمایپذیری، اجتماعی علمی، جامعهشناسی دانش، دموکراسی نهادی، مهندسی اجتماعی دقیق و تمامیتگرایی در دست داشت.
گذشته از این، پذیرش گسترده دیدگاه نوین به عنوان بخشی از جنگ سرد بدان مفهوم بود که این دیدگاه نه تنها قابل دسترس بلکه قابل پذیرش نیز بود، و بدین ترتیب پذیرش پوپرگرایی از سوی دانشگاهیان و بهرهگیری از آن در کارهای خود به لحاظ حرفهای عاقلانه مینمود. چون با این کار میتوانستند به آسانی و محترمانه به جریان اصلی امیدها و انتظارات آمریکایی پس از جنگ گام بگذارند. این همان کاری بود که بسیاری از علوم سیاسیدانان براساس رهیافتی بر تحلیل سیاسی که آن را «رفتارگرایی» میخواندند، انجام دادند.» (ص 250)
در فصل پنجم با نام «اغوای رفتارگرایی» با بررسی یافتههای تحقیقات نوین میخوانیم: «از آنجا که رفتارگرایی پس از جنگ جهانی دوم به عنوان شکلی از پوپرگرایی در علوم سیاسی پیدا شد، مناسب است که رهیافت نوین به تحقیق سیاسی را «اغوایگرایانه» بدانیم، به ویژه اینکه این واژه توسط یولائو در کتابی که علوم سیاسیدانان و دانشجویان آنها به طور گسترده خواندند، به کار گرفته شد. یولائو با بهرهگیری از این واژه، به این نکته رسید که او و همکارانش بسیار بیشتر از یک رشته قواعد رویهای انتزاعی برای تحلیل سیاسی، در اندیشه خود داشتند. به جای اینها خود را سخنگویان یک عقیده بسیار گسترده و عمیق میدانستند که میگفت رشته علوم سیاسی باید (1) برخی انواع سنتی پژوهش را رها کرده، (2) در عوض نوع مدرنتری از تحقیق را به اجرا گذاشته و (3) حقایق نوینی را براساس یافتههای این تحقیقات نوین آموزش دهد. معنی همه اینها از آنچه که درباره ماهیت بستر گفتمان لیبرال نیمه قرن میدانیم روشن میشود.» (ص 269)
علوم سیاسیدانان به بستر لیبرال نیمه قرن ایمان ندارند!
مولف «دهه سرخوردگی» را در فصل ششم گنجانده و در رابطه با توصیههایی روشن و خطاناپذیر برای سیاستگذاریهای عمومی مینویسد: «دانشمندانی که چالش مطالعات سیاستگذاری را پذیرفتند، به طور مسلم به این تعبیر دیوید ایستون پاسخ مثبت دادند که «مرتبط بودن» باید یکی از ویژگیهای برجسته پژوهش سیاسی در دوران «فرا رفتارگرایی» باشد. البته هیچ تضمینی وجود نداشت که پژوهش در راستای خطوط توصیه شده، توصیههایی روشن و خطاناپذیر برای سیاستگذاریهای عمومی نو یا اصلاح شده به دست دهد، هرچند این مساله همیشه امکان، و در واقع هدفی مطلوب، به شمار میرفت. با این همه، پس از مقصر شناخته شدن رفتارگرایان برای نادیده گرفتن ظهور مسائل اجتماعی بزرگ دهه 1960، این بحث منطقی به نظر میرسید که مطالعه مستقیم سیاستهای عمومی و چگونگی ارتباط آنها با چنین موضوعاتی، حداقل دادههایی فراهم میکند که میتوانست اساس بحث هوشمندانه و آگاهانه عمومی باشد.» (ص 367)
فصل هفتم به «سیاست، انتشار، حقیقت و خرد» اختصاص دارد و درباره روشن شدن موقعیت کنونی آمده است: «دهه 1970 ممکن است دربردارنده نشانهای باشد که آغاز شکست درازمدت روحیه در اجتماع دانشمندان سیاسی را نشان دهد؛ اما هنوز زمان کافی فراهم نشده است که اعضاء رشته علوم سیاسی بتوانند در اثر آزمون زمان نوشتهها و اندیشههایی را که عامل این نابسامانی بودهاند شناسایی کنند. گذشته از این، بیاعتمادی به بینش رفتارگرایی به واقع رویداد روشنی نبود و به طور منطقی تحلیل آن دشوار است. به دیگر سخن، بیشتر علوم سیاسیدانان هم اکنون به بستر لیبرال نیمه قرن ایمان ندارند، اما این بدان معنی نیست که آنها به راستی به چیز دیگری ایمان آوردهاند. نتیجه، واقعیتی منفی است که میتواند دارای بسیاری عوامل ضمنی باشد. درست نقطه مقابل یک تعهد مثبت که منابع فوری آن کمتر بوده و بیشتر از وضوح برخوردار هستند. یک بار دیگر باید گفت که تنها یک چشمانداز درازمدت، موقعیت کنونی مار ا سرانجام روشن خواهد کرد.» (ص 381)
«قوانین سیاسی، قدرت اجتماع و نظریه انتقادی» در فصل هشتم بررسی شده و با اشاره به رابطه شهرت و دانشمندان علوم سیاسی آمده است: «با این همه در مورد علوم سیاسی پاداشی که از راه نظام شهرت اعطا میشود بیشتر از قلمرو همکاری و همبستگی موثر با همکاران ریشه میگیرد تا از فرایند دقیق آزمون و آزمون دوباره فرضیاتی که در اجتماعات دانشمندان علوم طبیعی اهمیت بسیار بالا دارد. بدین گونه ویژگیهای جامعهشناختی رشته علوم سیاسی، رویههای تجربی و کلا عینی را که در تولید یافتههای معتبر به دانشمندان علوم طبیعی در نظامهای شهرت مشابه کمک میکند، تحتالشعاع قرار میدهد.» (ص 469)
دفاع از آزادی و دموکراسی با بمب اتمی!
ریچی در فصل نهم به «تراژدی علوم سیاسی» پرداخته و در شرح این تراژدی مینویسد: «جرج اشتینر در کتاب مرگ تراژدی (چاپ 1961) استدلال میکند که رویدادهای ترسناک اخیر، متفکران جدی را از معتمدانه سخن گفتن درباره شرف، وظیفه، شکوه، و همانند آن باز میدارد. هنگامی که این کلمات بر اساس افراطهای علم عمومی در قرن بیستم اندازهگیری شوند. میتوانند الهامبخش چه احساسی والایی باشند؟ همانگونه که اشتینر مشاهده کرد، «مسائل غیرانسانی سیاسی» این عصر که بر اثر آن در فاصله 1914 و 1945، هفتاد میلیون نفر از مردم کشته شدند، «زبان را به گونهای بیسابقه حقیر و بیرحمانه کرده است. کلمات برای توجیه دروغ سیاسی، مخدوش کردنهای بزرگ تاریخ و رفتارهای حیوانی دولت تمامیتخواه مورد استفاده قرار میگیرند.» در نتیجه، «از آنجا که کلمات در راه چنین اهداف پستی به کار گرفته شدهاند، دیگر معنی کامل خود را به دست نمیدهند.» اما همه این نیست. با یک نگاه به مدل اعلای محرومیت انسانی (شر مطلق در اردوگاههای مرگ نازی) اکنون در تناقض وحشتناکی گرفتار آمدهایم که مجبوریم با تهدید فرود آوردن بمب اتمی بر سر دشمنان خود و از این راه نابودی تمامی نژاد بشری، از آزادی و دمکراسی، آنگونه که هستند، دفاع کنیم.»
«پس گفتاری درباره نظریه انتقادی» در فصل دهم جای گرفته که در سطوری از آن میخوانیم: «داستان علوم سیاسی در این کتاب قطعا کامل نیست. گذشته از این، این یک قطعیت ریاضی است که هیچکس نمیتواند تنها حتی با یک بخش کوچک از محصول مداوم رشته علوم سیاسی آشنا شود و بنابراین هر گونه بررسی از مطالعات سیاسی در عرض چندین نسل، باید گزینشی صورت بگیرد. برای برخی از خوانندگان، این گزینشی بودن خطا خواهد بود چون خواه ناخواه داستانی را که گفتم مخدوش میکند و علت امر آن است که پژوهش علوم سیاسی، با رشته بسیار وسیعی از پدیدههای اجتماعی سروکار دارد که در آن هر گونه خوانش ناقص یافتههای رشته علوم سیاسی به طور قطع مرزهای رشته را ناچیز خواهد شمرد.» (ص 559)
کتاب «تراژدی علوم سیاسی» با تیتر فرعی علم سیاست، دانشگاه و دموکراسی در 626 صفحه، شمارگان 200 نسخه و به بهای 31 هزار تومان از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.
نظر شما