چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۹
مهرداد اسکویی: نمایشگاه کتاب، آیین عشق‌ورزی است/ مسئولان رفت‌وآمد را برای طبقه متوسط آسان کنند

مهرداد اسکویی، عکاس و کارگردان مستند پرسر‌وصدای «رویاهای دم صبح» امسال آثار زیادی برای عرضه در نمایشگاه کتاب دارد. با او درباره این آثار و درباره حال و هوای نمایشگاه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

​به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهرداد اسکویی، عکاس، مستندساز و پژوهشگر، بعد از عمل جراحی که به تازگی پشت سر گذاشته، دوران نقاهت را در خانه سپری می‌کند. خودش فشارها و ناراحتی‌هایی را که در جریان ساخت فیلم مستند «رویاهای دم صبح» تحمل کرده عامل اصلی بیماری‌اش می‌داند. او با همین اثر که به مشکلات دختران نوجوان ساکن در کانون اصلاح و تربیت می‌پردازد، عنوان بهترین مستندساز سال 2016 را از سوی جشنوراه «تروفالس» کسب کرده است. اسکویی دو کتاب گویا با نام «از اهالی امروز» (اشعار سهراب سپهری) و «جاناتان مرغ دریایی» را در کارنامه دارد و پنج عنوان نیز در زمینه عکاسی تالیف کرده است. با وجود حضور پرتعداد آثارش، در نمایشگاه امسال حضور چشمگیری نخواهد داشت. دراین باره با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم. حاصل آن را در پی می‌خوانید.
 
بعد از دوران پراسترس ساخت و تور بین‌المللی نمایش مستند «رویاهای دم صبح» این روزها فراغت زیادی دارید. دوست دارم بدانم این روزها چه کتابی در دست خواندن دارید.
 
چهار رمان را به طور همزمان می­‌خوانم. «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می­زنم» نوشته دیوید سداریس با ترجمه پیمان خاکسار از نشر چشمه، «جزیره ساتن» نوشته تام مک کارتی با ترجمه فرناز گنجه‌­ای و محمدباقر اسمعیل‌پور، از انتشارات کتابسرای تندیس، «شیاد» نوشته جان گریشام با ترجمه مریم حاجی علیرضا از نشر افق، «فرهنگ فشروده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» نوشته گوئوشیائولو ترجمه ریحانه وادی­دار از انتشارات ققنوس کتاب­‌هایی است که مشغول خواندنشان هستم.
 
در نمایشگاه امسال کتابی از شما خواهیم دید؟
 
برای نمایشگاه امسال سه کتاب با عنوان‌های «کارت پستال­‌های تاریخی فلسطین»، «حج در کارت پستال­‌های تاریخی» و «فلسطین در کارت پستال­‌های تاریخی» آماده کردیم که امیدوارم ناشر بتواند به موقع این کتاب­‌ها را برساند. اثر دیگری که تازه نسخه تصحیح شد‌‌ه‌­اش را خواندم «مساجد ایران در کارت پستال­های دوره قاجار و تاریخی» است که کارهای اولیه‌­اش تمام شده ولی به نمایشگاه کتاب نخواهد رسید.
 
امسال در زمینه کتاب­‌های صوتی کاری انجام نداده­‌اید؟
 
قرار است اشعار نزار قبانی، شاعر معاصر عرب را برای نشر ثالث دکلمه کنم اما به خاطر مشکلات اخیر گمان نمی‌کنم به این زودی آماده شود. همچنین به تازگی یک قرارداد سه گانه برای انتشار کتاب صوتی بسته­ایم که افشین عزیزی آهنگسازی آن را بر عهده دارد. این کتاب‌ها شامل اشعار عاشقانه امریکا، اشعار عاشقانه کشورهای عرب زبان و اشعار عاشقانه کشورهای اسپانیولی زبان است. ناشر و گروهی از مترجمان مشغول آماده کردن این اشعار هستند. با نشر ثالث قرارداد‌های دیگری هم دارم و امیدوارم خودشان به زودی اطلاعات کامل را منتشر کنند.
 
شما از مخاطبان همیشگی نمایشگاه بین‌المللی کتاب هستید. امسال با توجه به برپایی نمایشگاه در یک مکان جدید و البته تخصصی، پیش‌بینی‌تان از حضور مردم در این رویداد بزرگ چیست؟
 
راستش در سال­های گذشته، از 10 برپایی نمایشگاه، 6 روز به مصلا می‌رفتم. بعضی روزها، یک بار صبح می‌رفتم و یک بار هم بعد از ظهر. اما با توجه دور شدن نمایشگاه از مرکز شهر، فکر نمی­کنم امسال بتوانم بیش از دوبار در نمایشگاه حضور داشته باشم. نمایشگاه کتاب به نظر من، صرف نظر از بحث تهیه کتاب، نوعی عشق‌ورزی با کتاب است. اینکه بیننده بتواند رنگ کتاب را ببیند، آن را باز کند و ببندد و در نهایت مثلا 5 یا 10 جلد بخرد و با خودش به خانه ببرد، بخش مهیج برگزاری این رویداد است. اگر شرایط برای دسترسی راحت­تر مردم فراهم شود، چه آن­هایی که وسیله نقلیه دارند و چه آن دسته از که ندارند می‌­توانند کتاب­ها را دستشان بگیرند و با خود به خانه ببرند و در قفسه کتابشان بچینند. من نمی­‌دانم چند درصد از بازدیدکنندگان امسال، اتوموبیل شخصی دارند اما این را می‌­دانم که بسیاری از این افراد متعلق به طبقه متوسط هستند و به همین دلیل باید تلاش بیشتری برای زندگیشان انجام دهند. خوب است شرایط حضور برای قشر علاقه­‌مند برای حضوردر نمایشگاه هرچه هموارتر شود.
 
در مراسم رونمایی آثار تازه‌تان در نمایشگاه حضور خواهید یافت؟
 
واقعیت این است که شاید امسال نتوانم به اندازه سال­‌های قبل در نمایشگاه حاضر شوم. هم دوری راه است و هم این که شرایط جسمی‌ام بعد از عمل این اجازه را نمی‌دهد که در همه چند مراسمی که برای آثارم برگزار می‌شود شرکت کنم ولی حتما در برخی از آنها کنار ناشرانم خواهم بود.
 
تلخی روبه‌رو شدن با لایه‌های زمخت جامعه، مثل تجربه‌ای که در «رویاهای دم صبح» و مستندهای قبل از آن داشتید، چطور با شادمانی خواندن شعر، دکلمه کردن و این فعالیت‌های اخیر جمع می‌شود؟
 
درست است که باید در این دنیا شادکام بود اما، شادکامی هم برای خودش تعریف و حد و مرزی دارد. آدم می‌تواند برای رسیدن به خوشحالی صبح تا شب به میهمانی برود اما این خوش گذراندن نمی­تواند به زندگی او معنا و مفهوم بدهد. برای من هر چیزی که بتواند به زندگی ام معنا بدهد، حیات و زیست مرا در جهان عریض‌­تر و فراخ­تر کند، بتواند جایگاه مرا لااقل برای خودم تبیین کند و بگوید برای چه چیزی به اینجا آمده‌­ام، اهمیت دارد. آیا من آمده ام فقط برای مدتی خوش بگذرانم و بروم؟ این سئولات اساسی مرا با این توضیح که هر کس می‌تواند در فضایی که هست، کاری انجام دهد، مرا قانع می‌کند که کاری کنم، هرچند این کار کامم را تلخ کند. از نظر من در سینما روایت­‌های واقعی و رسیدن به روایت‌ها خیلی مهم است.
 
آن‌طور نیستم که چیزی را تخیل کنم و در ذهنم با آن بازی کنم و بعد از ساخت آن را به مخاطب انتقال دهم. بخشی در زندگی من ایجاد شده که به عدالت‌خواهی و توجه به ستم‌دیدگان توجه دارد. این­ها دغدغه هایی است که ذهن من را تحریک می­کند و برای حرکت به سمت ساخت فیلم، عکاسی، خواندن شعر و نوشتن کتاب تشویق می­کند. تنهایی، درد، دغدغه‌مندی، عدالت‌خواهی و عشق خیلی از چیزهایی هستند که مرا درگیر می‌کنند. این­ها همان چیزهایی است که بشر امروز نمی‌­تواند از توجه کردن به آن در امان بماند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها