وی گفت: بالاترین مرتبه نظامی که در عملیات کربلا 2 به اسارت رژیم بعث درآمد، شمسینی بود و همه در زندان از ایشان به عنوان فرمانده گردان یاد میکردند. بر همین دلیل در دوره اسارت نیز از سوی بسیجیان به ایشان زیاد مراجعه میشد که همین امر باعث شد رفته رفته و ناخواسته به لیدر بخشی از اسرا تبدیل شود. از آنجایی که رجوع به ایشان به خصوص بین گیلانیها خیلی زیاد شده بود، عراقیها به وی مشکوک شده و بعد از مدتی او را شناسایی کرده و از دیگر زندانیان جدا میکنند.
احمدپور درباره روند داستان نیز افزود: کتاب به صورت اول شخص روایت میشود، ولی برای اینکه داستان جذابتر دنبال شود بیشتر لحظههای حساس در داستان به زمان حال است.
وی درباره شخصیت راوی کتاب گفت: برایم همیشه جای تعجب بود که آقای شمسینی چطور جزییات را به این خوبی به خاطر میآورد. نویسندگان و مورخانی که کار ثبت خاطرات را انجام داده به خوبی متوجه میشوند که به یاد آوردن 10 اسم در 30 سال گذشته که بتوان به آنها استناد کرد فوقالعاده کار دشواری است. گاهی شک میکردم ولی زمانی که اسمها را با اسناد دیگر تطبیق میدادم متوجه میشدم اسمها کاملا درست است.
احمدپور همچنین درباره خلق آثار با موضوع دفاع مقدس افزود: در این مدت که از دفاع مقدس میگذرد به واسطه تولید برخی فیلمها و کتابها گاهی بزرگنماییهایی داشتهایم و شعارهایی دادهایم، ولی این کتاب به ما نشان میدهد که در مرحله اول این آزادهها هم مانند ما انسانهای عادی بودند و معصوم و یا اسطوره نبودند. برخی از آنها مقاومت میکردند، برخی میشکستند، برخی کم میآوردند.
وی همچنین درباره تاثیر این گونه آثار دفاع مقدس بر جوانان گفت: اولین چیزی که میتواند به جوانان نشان دهد حس همزاد پنداری است. کسی که این کتاب را میخواند حس میکند که یکی مثل خودش در این شرایط سخت قرار دارد. مساله دوم این که جوانان باید بدانند کشور با چه سختی حفظ شده و چه هزینههایی پرداخت شده است.
نظر شما