نشست «ايثار در اسطورههای ايرانی» برگزار شد
عربشاهی: «ایثار» یکی از فضیلتهای بارز حماسه ایرانی است/ برچیده شدن «مینها» در طول جنگ و فلسفه ایثار
ابوالفضل عربشاهی، کارشناس فرهنگ و زبانهای باستانی در نشست «ايثار در اسطورههای ايرانی» گفت: «ایثار» یکی از فضیلتهای بارز حماسه است. بسیاری از مولفههای ساختاری اساطیر به ویژه اسطورههای زرتشتی، کهن الگوها هستند. در بحث کهن الگوها به روان نیاکان احترام میگذاریم و اسطوره در جلوه ایثار تعریف میشود.
عربشاهی «تن»، «شکل»، «جان»، «روان» و «فروهر» را عناصر وجودی هر انسان دانست و پس از توضیحات مختصری در این باره گفت: «روان» عقوبت میبیند و میتواند مُزد کردار «بد» یا «خوب» را ببیند.
وی با بیان اینکه فروهرها تعاریف بسیاری دارند تعریفی از دکتر مهرداد بهار ارایه کرد و افزود: بهار از پنج نیرو یاد میکند که نخستین آن، نیروی «اهو» یا «جان» است. دیگری «دئنا» یا همان واژه «دین» است که از زبان ایرانی به عربی رفته است. ما از دین به عنوان «وجدان» یاد میکنیم. همان آگاهی از بدی و خوبی. این فرد فارغ از اینکه چه دین و آیینی دارد، میتواند راهش را به خوبی پیدا کند.
«فرهوشی» یعنی دفاع و ایستادگی
نویسنده «اسطوره، حماسه و تاريخ كيان» یادآور شد: در اسطورهشناسی، کارکرد مهم است. همه انسانها از یک تن هستند اما روان آنها با هم متفاوت است. مگر یزید انسان نبود؟ مساله این است که «روان» پاکی نداشته است. «فرهوشی» پنجمین نیروست که دکتر بهار از آن یاد میکند. «فرهوشی» روح نگهبان آدمی در ایران باستان است. «فرهوشی» یعنی دفاع و ایستادگی. مفهوم «دلیر» و «گرُد» هم از همین دفاع و ایستادگی میآید که «فروهر» نام گرفته است. فروردین، ماه فرهوشیها است. ما در عید نوروز به مناسبت فرهوشیهای درگذشتگانمان که به منزلمان میآیند، خانه را میآراییم.
عربشاهی در توضیح بحث «دفاع و ایستادگی» ادامه داد: این فروهرها هستند که نگاهبان این کشورند و نگاهبان هموطنان ما هستند. این نیرو در نهاد هر انسانی وجود دارد. «گُرد» به دلاور برجسته تعبیر شده و با «پرهیزگاری» توامان است؛ یعنی دلاوری که پرهیزگار است و در برابر دشمنان میایستد.
وی با بیان اینکه جایگاه «فرهوشیها» در ایران باستان در اساطیری است که به دفاع از ناموس و کیان کشورشان برمیخیزند، افزود: در «شاهنامه» انسانهایی که صاحب این پنج نیرو هستند، آمدهاند. «رستم» یکی از آنان است. «اسفندیار»، «سیاوش» و بسیاری دیگر از شخصیتهای اسطورهای در شاهنامه ایثارگرند. اگر واژه ایثار و ایثارگر را اکنون به کار میبریم و مصداق آن را در جنگ تحمیلی هشتساله دیدیم، میگوییم که این از نهاد همان ایرانیان بر میآید که نیاکان ما هم اینگونه بودند. یکی از مهمترین پاسداشت این موضوع جشن پاسداشت آن است. مردم در 10 روز پیش از آغاز نوروز، جشن «سپنته مَتگاه» را برگزار میکنند که فروهرها میآیند و باید خانههایمان پاکیزه و سفرههایمان آراسته باشد. جشن آفرینش انسان نیز از 25 تا 30 اسفند برگزار میشود.
«آرش» از نمادهای ایثار است
نویسنده «ميراث فرهنگي و معنوي ايران» در بیان جایگاه ایثار در اسطورههای ایرانی گفت: در زمان «منوچهر و نوذر» که ایران از توران شکست میخورد، تورانیان برای تحقیر ایرانیان، میگویند به اندازه پرتاب یک تیر خاک شما را بر میگردانیم. اینجاست که فردی به نام «آرش» میآید. او به کوه البرز میرود و جانش را در تیر میگذارد و پرتاب میکند. پس از آن، چیزی از «آرش» باقی نمیماند. ایزدِ باد، این تیر را چند شبانهروز هدایت میکنند و بر پیکر یک درخت گردو در ماوراءالنهر «جیحون» مینشاند و مرز ایران و توران مشخص میشود.
وی ادامه داد: «آرش» از نمادهای ایثار است. جانش را میدهد که خاکش را نگیرند. شعر نویی هم سروده شده است که میگوید: «در این میدان بر این پیکان هستیسوزِ سامانساز/ پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز». بعید است که فردوسی در زمان نگارش شاهنامه این روایت را نداشته باشد. او میخواست که در شاهنامه فقط یکی، آنهم «رستم» باشد والا نمونههایی از جانگذشتگی و فداکاری را در تمام شخصیتهای شاهنامه میبینید.
«ایثار» یکی از فضیلتهای بارز حماسه
عربشاهی گفت: ما در داستان «ضحاک» نماد جوانی را میبینیم که مارهای او باید مغز جوانان را بخورند. چرا جوان؟ و چرا باید خوراک اهریمنیترین موجود جهان «مار» شود؟ ما جوانان زیادی در «شاهنامه» داریم که جانشان را فداکارانه ایثار میکنند. «ایثار» یکی از فضیلتهای بارز حماسه است. بسیاری از مولفههای ساختاری اساطیر به ویژه اسطورههای زرتشتی، کهن الگوها هستند. در بحث الگوها، بسیار به روان نیاکان احترام میگذاریم. طبیعت، ساختار اجتماعی، معنویات و الگوها در اساطیر نقش دارند و اسطوره در جلوه ایثار تعریف میشود. در نهایت میخواهیم بگوییم که ایثارگر ما هم دلاور است و هم پرهیزگار و از سلامت نفس و سلامت جسم برخوردار است.
وی سپس، ساختار اسطورهای از ایثار ارایه داد و گفت: در «شاهنامه» با نژادپرستی مواجه نیستیم. آنها که از شاهنامه شاهدوستی را درک میکنند، اشتباه کردهاند. شاهنامه فقط ایرانی را به اوج نبرده است بلکه به همه مردمان عالم نقش داده است.
برچیده شدن «مینها» در طول جنگ و فضیلت ایثار
این پژوهشگر تاکید کرد: هویت ما ایرانیها ریشه در دل تاریخ و شاهنامه دارد که بعدها با بهترین دین، اسلام پیوند خورد. فضیلت «ایثار» با نگاه ایرانی در نهاد فروهرها وجود دارد. در نهاد هر بشر از نگاه ایرانیان اسطورهای بوده است. ایرانیان پیش از اسلام هم دینمدار بودهاند و حکومتهایمان بر مبنای دین بوده است. مصادیق ایثار را که بررسی میکنیم، نمودش را در بسیاری از شخصیتهای شاهنامه میبینیم.
وی در این باره توضیح داد: «رستم» برای نجات کیکاووس، خطر را به جان میخرد و راه کوتاه و پرخطر را برای نجات کیکاووس انتخاب میکند. هفتخوان رستم اینگونه شکل میگیرد. آیا نمونههایی در جهان معاصر نداشتیم ؟ آیا «مینها» در طول جنگ با همین خطرکردنها برچیده نمیشدند؟ یا وقتی اسفندیار به اسیری در میآید؟ هفتخوان اسفندیار رقم میخورد. سیاوش راضی به جنگیدن با تورانیان نمیشد. او حتی برای این کار به دشمن پناه میبرد. در حالی که میتوانست فرار کند! آیا این نمونهای از ایثار نیست؟
عربشاهی اسطورهها را سرشار از تخیلات دانست و عنوان کرد: ما نمیدانیم اسطورهها چگونه و در چه زمانی خلق شدهاند. بسیاری از اسطورهها وام گرفته شدهاند. شاید تخیلات غیر واقعی باشد اما میکوشد حقیقتی را بیان کند. اگر مفهوم ایثار را تنها در اساطیر ایرانی جستوجو کنیم، به نکته مهمی دست پیدا نمیکنیم. من این سخنان را از نوشتههای اسطورهای درباره «فرهوشی»ها وام گرفتهام. «فرهوشی»ها وظیفه دفاع و ایستادگی داشتهاند. ایثارگران بیشتر همان دلاوران هستند. دلاوران حتما نباید زور بازو داشته باشند. همانگونه که حسین فهمیده «گُرد» بود. انگیزه رستم نیز هیچگاه حب و بغض شخصی نبوده است. یکی از اهداف اسطورهها، یافتن سرچشمه است. ایثار را برای اولینبار در «فرهوشیها» میبینیم که در انسان ایرانی وجود دارد.
نظر شما