یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۲
پرورش ذهن و زبان با خوانش تاملات دیگری/ یادداشت مجتبی ویسی

مجتبی ویسی، شاعر و مترجم در یادداشتی که برای ایبنا ارسال کرده است می‌نویسد: کسی که به خود و تفکر خود یقین ندارد، از خوانش تأملات دیگری واهمه دارد. همیشه و در همه حال، خوانش دیگری به پرورش ذهن و زبان و خرد می‌انجامد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- مجتبی ویسی، شاعر و مترجم: کتاب‌خوانی الزامات خاص خود را دارد. برای مثال، در وهله‌ اول باید بتوانید به قول معروف یک جا بند بشوید؛ یعنی در جایی بنشینید و با صبر و تحمل متنی را بخوانید. پایمردی و استقامت می‌خواهد. دوم، تمرکز باید داشت. ذهن باید معطوف به متن باشد تا کلمه به کلمه، سطر به سطر، بتوان پیش رفت. حواس که پرت شود، از عالم متن به در آمده‌ای و به عرصه عینیات آزاردهنده پا گذاشته‌ای! در وهله‌ سوم به آرامش نیاز دارد. این یکی به هر دو مقوله‌ پیش‌گفته ربط دارد، یعنی همان صبر و همان تمرکز. ذهن آرام، صبر را بیشتر می‌کند، تمرکز را نیز. تا اینجا می‌توان گفت که کتاب‌خوانی تا حدودی مثل کوهنوردی است. در آن هم باید گام به گام پیش رفت، با صبر و حوصله، آهسته و پیوسته، و همچنین با تمرکز بالا تا یکهو پایت در نرود یا از جایی نیفتی. و این ثبات چگونه به دست می‌آید؟ باید آرام بود، آرامش داشت. ذهن آرام حواس آدم را خوب جمع می‌کند تا صحنه یا رخدادی را از دست ندهد: گلی، گیاهی، درخت انجیری، یا سنگی به رنگ سبز یا قهوه‌ای، صخره‌ای باشکوه، تصویر کمرنگ کوهی در دوردست از شکاف میان دو کوه. در مجموع، در کوه، تصویر نقشی مهم ایفا می‌کند، البته به جز مواقعی که نشسته‌اید و چیزی می‌نوشید یا می‌خورید یا خیره به جایی، به موضوعی فکر می‌کنید.
 
اما در کتاب، «کلمه» برجسته است. شما مدام با واژه سروکار دارید، مگر آنکه کمی بخواهید وارد عالم خیال شوید و تصاویری مجازی در آنجا رقم بزنید. پس، الزام چهارم خود به خود این می‌شود که عاشق کلمه باشید، به آن احترام بگذارید، نه فقط شفاهی بلکه املایی و انشایی، و آن قدر کلمات را دوست داشته باشید که اگر موقعی معنایشان را ندانستید، بلافاصله سروقت واژه‌نامه بروید تا ببینید در آن مورد خاص حرف دل این دوست چه بوده است. بله، آدم اگر زبان این دوستان را یاد بگیرد، دیگر از آنها دل نمی‌کند. از هم‌نشینی با آنها سیر نمی‌شود.
 
و چرا باید کتاب (به خصوص از نوع ادبی‌اش) بخوانیم؟ سؤال خوبی است. یک دلیلش می‌تواند این باشد که ما را از دنیای محصور خودمان بیرون می‌کشد و به دیدن جهان‌های دیگر می‌برد. فضاهای دیگر، مردمانی دیگر، روابط و رسوم و منش‌هایی دیگر را در برابر چشمان ما می‌گشاید تا در نهایت تصویری جامع‌تر از جهان به دست آوریم و از طرف دیگر، خودمان را بهتر ببینیم و درک کنیم، بفهمیم در کجا هستیم و چه جایگاهی داریم. البته ابزار دیگری نیز برای این کار وجود دارد اما هیچ‌یک کار کتاب را نمی‌کنند چون کتاب به لحاظ ویژگی‌های ذاتی‌اش ما را به صورتی ریزبینانه‌تر، موشکافانه‌تر و مفصل‌تر درگیر این وضعیت می‌کند.
 
دلیل دیگرش این است که صفات پیش‌گفته را در رابطه‌ای متقابل در ما تقویت می‌کند، یعنی همان صبر و تمرکز و آرامش و نیز دوست داشتن. آستانه تحمل ما را به نحو شگفت‌انگیزی بالا می‌برد. باعث می‌شود در مقابل نظر مخالف صبر بیشتری داشته باشیم. ما را به سمت دیالوگ و گفت‌وگو و همزیستی و هم‌نشینی با همنوع سوق می‌دهد و به همین دلیل از پرخاشگری و خشونت دور می‌کند. در کل، از ما انسان‌هایی بهتر و معقول‌تر می‌سازد.

ترس از اندیشه‌ بیگانه، نشأت گرفته از بی‌اعتمادی است. کسی که به خود و تفکر خود یقین ندارد، از خوانش تأملات دیگری واهمه دارد. همیشه و در همه حال، خوانش دیگری به پرورش ذهن و زبان و خرد می‌انجامد. انسان را از در جا زدن در امان نگاه می‌دارد. دید انسان را وسعت می‌بخشد. در چالش با دیگری است که کاستی‌ها برملا می‌شود، که نگاه به سوی خود برمی‌گردد، که عقل ورز می‌خورد، ورزیده می‌شود.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها