نشست «سردار بیبی مريم بختياری به روايت اسناد منتشر نشده» برگزار شد
روستایی: نپرداختن به سردار بیبی مریم بختیاری جفا به لایههای میانی تاریخ اجتماعی است/ پژوهشی مانند پیدا کردن سوزن در انبار کاه!
محسن روستایی، سندشناس در نشست «سردار بیبی مريم بختياری به روايت اسناد منتشر نشده» گفت: درباره این کتاب باید بگویم تالیف این اثر در تاریخ ما بسیار مهم است، زیرا ما در ثبت وقایع تاریخی اصرار به نگارش و انعکاس شرححال رجال درجه یک داریم و این غفلت موجب فراموش شدن رجال میانی میشود و به همین دلیل لایههایی از تاریخ اجتماعی ما مغفول میماند.
غافل شدن از لایههای میانی تاریخ اجتماعی
روستا درباره چگونگی آشنایی با مولف این کتاب گفت: بنده با سلطانی در مراحل پایانی تالیف کتاب آشنا شدم زمانی که وی اصرار داشت که دو سند عثمانی را که در ارتباط با بیبی مریم بود، ترجمه و به کتاب اضافه شود. درباره این کتاب باید بگویم تالیف این اثر در تاریخ ما بسیار مهم است، زیرا ما در ثبت وقایع تاریخی اصرار به نگارش و انعکاس شرححال رجال درجه یک داریم و این غفلت موجب فراموش شدن رجال میانی میشود و به همین دلیل لایههایی از تاریخ اجتماعی ما مغفول میماند. این اثر به لحاظ بیان جزئیاتی از تاریخ اجتماعی معاصر، برای ما اهمیت دارد.
وی افزود: نام این کتاب «سردار بیبی مریم بختیاری» است و این نام و عنوان برای من جالب است، زیرا در برههای که زنان چندان در اجتماع دیده نمیشدند، زنی با چنین عنوانی در رویدادهای مهم عصر خودش دخالت و فعالیت داشته است. از این رو اگر به چنین کتابها و سرگذشتنامههایی توجه نشود جفا در حق تاریخ اجتماعی ماست. کتابی که تالیف آن تقریبا 13 سال طول کشید، شاید طولانی شدن این تالیف به این دلیل بود که مولف اصرار داشت شرححالی که از قهرمان خود ارایه میدهد، مبتنی بر اسناد باشد.
این کارشناس آرشیو ملی اظهار کرد: سلطانی، نویسنده، شاعر، منتقد، مولف و فعال حوزه زنان است به گونهای شاید بتوان گفت مولف با سوژه کتاب نوعی سنخیت دارد. وی سوژهای را برای تالیف برگزیده که در برههای از تاریخ ما زیسته است و امروزه به عنوان یک الگو، حتی برای مردان مطرح میشود. با این حال باید بگویم مولفی سراغ بیبی مریم رفته که روحیات خودش با قهرمانش سنخیت دارد. زن قهرمانی که رشادت و دلاوریش به حدی بود که آوازه وی در سراسر ایران پیچید و منزل وی مأمن بسیاری از مبارزان آن دوره شد.
بیان زندگی پر فراز و نشیب بیبی مریم با تکیه بر اسناد
روستا با اشاره به بیطرفی سلطانی در اثر تالیف شده گفت: از جمله نقاط قوت این کتاب تاریخنگاری، مونوگرافی و بیوگرافی است که از سوی مولف به کار رفته و میتوان گفت وی تلاش کرده تا بیطرفانه به ارائه مطالب خود بپردازد و تا حدودی در این راستا موفق بوده است. سلطانی در این راستا مینویسد در بیان زندگی پر فراز و نشیب بیبی مریم سعی بر آن است تا به اسناد تکیه شود و از بیان بسیاری مطالب عامیانه و حتی روایات شفاهی پرهیز شود. کیانوش کیانوش هفتلنگ نیز در مقدمهای که بر این کتاب دارد، میگوید سلامتنفس و عالم بودن مورخ در محصول نهایی این کتاب اثرگذار بوده است.
وی بیان کرد: با همه تلاشی که مولف در شرح زندگی و احوال بیبی مریم دارد، اما باز هم برخی مطالب درباره وی مبهم مانده و این ابهام در کتاب، فارغ از تلاش 13 سالهای است که مولف مصروف کرده تا بتواند زندگی یک زن مطرح بختیاری را برپایه اسناد روایت کند. زنی که در بسیاری از جملات کتاب نوعی بینش آزادیخواهی و ظلمستیزی دارد. بیبیمریم جهل مردم و ظلم ستمگران را درک کرده و معتقد بوده که سلطان باید خدمتگزار مردم باشد. با این همه وی از جهل مردم و بیسوادی مردم جامعه در رنج بوده است.
این کارشناس آرشیو ملی ادامه داد: بیبی مریم اهل کتاب است و این خصوصیت وی در زندگینامهاش نیز ذکر شده، وی کتابهای تاریخی زمان خود را میخوانده و میشناخته است بهطوری که در خاطراتش عنوان شده که از شب تا صبح کتاب میخوانده و یک شب تا صبح «تاریخ عضدی» را مطالعه کرده است.
روستا عنوان کرد: کتاب «سردار بیبی مريم بختياری به روايت اسناد منتشر نشده»، کتاب مفیدی است که در آن اسنادی از نامههای برخی رجال معروف مانند آیتالله نورالله نجفی اصفهانی، وحید دستجردی خطاب به بیبی مریم ذکر شده است، با این حال در برخی مطالب کتاب درباره مصدق سخن به میان آمده است اما سندی در این رابطه در کتاب وجود ندارد. اگر مولف تلاش میکرد در این رابطه نیز سندی به کتاب اضافه کند بر ارزش علمی آن افزوده میشد. همچنین درست این بود که مولف تواریخ اسناد را نیز مشخص کند تا کتاب پرمحتواتر شود.
مدال گرفتن بیبی مریم افسانه نیست!
پریچهر سلطانی درباره دلیل تالیف چنین کتابی گفت: از کودکی درباره بیبی مریم سخنان بسیاری میشنیدم، اما از وی کمتر کتاب یا سندی در دست بود زمانی که در سال 82 کتابی درباره وی منتشر شد بسیار مشتاق شدم تا درباره زنی که در عصر مشروطه میزیسته و در همان زمان خاطرات خود را به تالیف درآورده است بیشتر بدانم.
وی افزود: برای دانستن درباره بیبی مریم به نزد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی رفتم، زیرا وی در کتاب «تلاش برای آزادی» درباره بیبی مریم نکات جالبی را منعکس کرده بود. زمانی که از وی خواستم مرا در پژوهشی درباره این سردار بختیاری همراهی کند، وی گفت: اگر بخواهی درباره این زن تحقیق کنید مانند این است که در انبار کاه به دنبال سوزن بگردی.
این فعال حوزه زنان بیان کرد: پس از بهرهمند شدن از راهنماییها و مشاوره باستانی پاریزی سراغ دکتر مظفر بختیار رفتم. وی نسبتی نیز با بیبیمریم داشت، این استاد دانشگاه تلویحا به من گفت شما به سختی میتوانید درباره وی سندی پیدا کنید، زیرا بسیاری از سخنانی که درباره این زن مطرح شده شبیه افسانه و ساخته و پرداخته ذهن مردم است! من فکر نمیکنم وی از کسی مدال گرفته باشد.
کتاب نوشتن درباره بیبی مریم بدون سند جنبه تاریخی ندارد
سلطانی با اشاره به مراجعه به سازمان آرشیو ملی عنوان کرد: بعد از این مشاورهها برای یافتن سندی در رابطه با بیبیمریم به آرشیو ملی مراجعه کردم، پس از کاوش بسیار و خواندن هزاران هزار برگ روزنامه موفق شدم (سند فتوت) را در نشریه کاوه پیدا کردم و متوجه شدم که بیبی مریم مدالی از پادشاه آلمان دریافت کرده است. پس از این موفقیتها، دست از تلاش برنداشتم تا اسناد بیشتری پیدا کنم، زیرا معتقد بودم کتابی که درباره بیبی مریم مینویسم، نباید بدون اتکاء به اسناد نباشد تا جنبه تاریخی آن ضعیف نشود.
وی ادامه داد: متاسفانه در کارهای پژوهشی که میتواند در دنیا انعکاس داشته باشد هنوز در طبقهبندی اسناد مشکل داریم. زمان زیادی که صرف شد تا به اسنادی درباره بیبی مریم دست یابم به این دلیل بود که اسناد فاقد طبقهبندی بود و سندی به شکل مشخص درباره وی وجود نداشت و من برای یافتن اصل سند پاداش فتوت و غارت خانه بیبی مریم به اسناد وزارت امور خارجه نیز رجوع کردم و براساس همین اسناد بود که فهمیدم خانه و اموال وی مصادره شده است.
این مولف و منتقد اظهار کرد: پس از آنکه توانستم به اسناد متقنی درباره مدالهایی که وی دریافت کرده، دست بیابم و بعد از مراجعات مکرری که به بازماندگان وی داشتم، توانستم اسنادی را از آنها نیز بگیرم. اسنادی که آنها میگفتند چیزی شبیه قباله است، در حالی که اسناد آنها، اسناد دو مدال عثمانی بود که امپراطوری عثمانی با آنها از وی قدردانی کرده بود. همچنین در روزنامه «مفتش ایران» که نسخههای آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است، توانستم اسناد برخی از اقدامات دیگر وی را پیدا کنم. به این شکل تا حدودی پازل زندگی وی کمی از حالت افسانه خارج و شکل واقعیت به خود گرفت.
نظر شما