غلامحسین سالمی، شاعر و مترجم معتقد است که پسزمینه تاریخی و اجتماعی آثار گراهام گرین دیکتاتوری، کشتار، ناآرامی و بحران اقتصادی دهه 1930 است. جهان داستانی او، جهانی رو به نابودی است.
وی افزود: نویسندگان معتقد به رئالیسم جامعهگرایانه، گرین را انسانی ناامید و آثار او را مأیوس کننده دانستهاند اما هیچ وقت برچسب راست اندیشی برازنده قامت او نبود. گرین به رغم اینکه این همه کتاب دارد هیچ گاه خزعبلات ننوشت. البته او خودش میگوید برخی داستانهایش برای سرگرمی و تغییر ذائقه است.
این مترجم اضافه کرد: گرین با وجود همه نوشتههایش هیچگاه جایزه نوبل ادبیات را دریافت نکرد در حالی که جایزه نوبل به نویسندگانی اعطا شد که ما هیچوقت نامشان را نشنیدیم. آکادمی نوبل یا جایزه نوبل را به نویسندهای نیجریهای داد یا الکساندر سولژنیتسین جایزه نوبل را به خانه برد. شاید بتوان گفت که او آلوده نوبل نشد. درست همانطور که یوکیو میشیما سه بار کاندیدای نوبل شد اما هیچ گاه این جایزه به او نرسید.
مترجم کتاب «مأمور ما در هاوانا» توضیح داد: گراهام گرین سالها به عنوان خبرنگار در نشریه «نیورپابلیک» قلم میزد. به هندوچین و فرانسه رفت و در سال 1955 کتاب «امریکایی آرام» را نوشت. او در کتاب «مأمور ما در هاوانا» دستگاه جاسوسی امریکا و انگلیس را به شدت نقد میکند. قهرمان داستان او یک فروشنده جاروبرقی است که او را به کوبا میفرستند. او چیزی ندارد که با بالا دستیهای خود در میان بگذارد و دست آخر تصویری از جاروبرقی میکشد و میگوید این چیزی است که همه چیز را میبلعد.
این شاعر توضیح داد: «کمدینها»، «کنسول افتخاری»، «امریکایی آرام»، «صخره برایتون» و «مرد سوم» کارهای درخشان گرین محسوب میشود. او در سال 1938 کتاب «جادههای بیقانون» را نوشت که حاصل سفر او به مکزیک بود. میتوان این اثر را جزو آثار سرگرم کننده او به حساب آورد. او همچنین چندین مقاله برای گرامیداشت فیدل کاسترو نوشت. هنگامی که دانشجوی دانشگاه آکسفورد بود به حزب کمونیست پیوست اما این تجربه او بیش از 6 هفته طول نکشید.
مترجم کتاب «زوال فرشته» اثر یوکیو میشیما گفت: گرین در ادامه زندگیاش کاتولیک میشود و وقتی از او میپرسند چرا کاتولیک شدهای میگوید برای پاسخ به رنجهای پیرامونم. گرین یکی از بزرگترین نویسندگان دنیا و یکی از پرکارترین آنهاست. او تقریباً در همه زمینهها کار کرده و حتی در زمینه شعر و ادبیات کودکان هم کتاب دارد.
نظر شما