مترجم کتاب «سینما و فلسفه» نوشته ژولیت سرف اعتقاد دارد که نباید در سینما مستقیما فلسفهبافی کرد. وی همچنین اشاره کرد که یکی از مهمترین فیلمهای فلسفی به باور سرف در این کتاب «سرگیجه» آلفرد هیچکاک است.
از سوی دیگر بسیاری از فیلمسازان اثرگذار در تاریخ سینما، مانند پیر پائولو پازولینی، اینگمار برگمان، آندری تارکوفسکی، سرگی پاراجانف، لوئیس بونوئل، دیوید کراننبرگ، دیوید لینچ، جیم جارموش و دیگر سینماگرانی از این دست، نیز اکنون به عنوان «فیلسوف ــ هنرمند» شناخته میشوند.
در دهه اخیر بازار کتابهای سینمایی در ایران شاهد ترجمه و انتشار آثاری بود که به مساله ارتباط سینما و فلسفه و نظریهپردازی فیلسوفان در حوزه سینما میپرداختند. مهمترین کتاب در این موضوع «حرکت، تصویر، سینما 1» اثر ژیل دلوز، فیلسوف شهیر فرانسوی بود که در سال 1392 با ترجمه مازیار اسلامی از سوی انتشارات مینوی خرد در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
به تازگی نیز کتاب دیگری در این موضوع با عنوان «سینما و فلسفه» نوشته ژولیت سرف، منتقد و روزنامهنگار فرانسوی با ترجمه عظیم جابری منتشر شده است. با مترجم این کتاب گفتوگوی کوتاهی داشتهایم که در ادامه آن را خواهید خواند. با ترجمه جابری پیشتر کتاب «اخلاق، قانون و سیاست» نوشته آرتور شوپنهاور نیز منتشر شده است. وی هماکنون نیز مشغول ترجمه «زمان مهر شده» آندری تارکوفسکی، فیلمساز مشهور روسی است.
مهمترین مباحث طرح شده در کتاب «سینما و فلسفه» چیست؟
کتاب دو بخش کلی دارد. نویسنده در بخش نخست که حجمش در حدود سه چهارم کتاب است، درباره دو دسته از فیلمها بحث میکند: دسته نخست آثاری که به زندگی شخصیتهای مشهور تاریخ فلسفه از جمله فیلم «سقراط» ساخته روبرتو روسلینی، فیلمساز ایتالیایی، میپردازند و دسته دیگر فیلمهایی که مفهوم فلسفی دارند مانند تمام آثار آندری تارکوفسکی و اینگمار برگمان.
بخش دوم کتاب نیز شامل برخی اسناد از جمله مصاحبه با برخی سینماگران، مانند گفتوگوی کوتاه نویسنده با دیوید کراننبرگ (کارگردان کانادایی)، آنالیز برخی سکانسها، مانند سکانس آخر فیلم «2001: یک ادیسه فضایی» ساخته استنلی کوبریک (کارگردان آمریکایی) و... است.
دیدگاه نویسنده نسبت به فیلم فلسفی چگونه است؟
بنا به مقدمه این کتاب، ژولیت سرف اعتقاد دارد فیلمهای فلسفیاند که فلسفهبافی نمیکنند. مهمترین مثالی که وی درباره اینگونه از آثار بیان میکند «سرگیجه» ساخته آلفرد هیچکاک، کارگردان مشهور آمریکایی است. خود من نیز به این نظر نویسنده اعتقاد دارم. سینما نباید مستقیما فلسفه بافی کند و اگر سینماگری اینکار را انجام دهد به ماهیت سینما ضربه زده است.
مثالی درباره فیلمهایی که مستقیما فلسفهبافی میکنند، بیان کنید؟
شاید یکی از بهترین مثالها فیلم «مصائب آنا» ساخته اینگمار برگمان باشد. هرچند که برگمان آثار ماندگاری چون «مهر هفتم»، «ساعت گرگ و میش» و «فانی و الکساندر» را ساخته، اما در فیلم «مصائب آنا» خیلی مستقیم به فلسفه بافی روی آورده است. من به هیچ عنوان به این فیلم علاقهای ندارم.
چرا روی جلد کتاب را نمایی از فیلم «مهر هفتم» انتخاب کردید که به عنوان یک اثر دینی در تاریخ سینما مشهور است و نه فیلمی فلسفی؟
طرح جلد ترجمه فارسی «سینما و فلسفه» همان طرح جلد اصلی کتاب است و ما تغییری در آن ندادیم. به باور ژولیت سرف و البته دیگر منتقدان آثار برگمان، فلسفی است و خود برگمان نیز به عنوان یک سینماگر فلسفی در جهان مشهور است.
طیف مخاطب اصلی کتاب در زبان مبدا چه کسانی بودند؟
این کتاب در زمره آثاری بود که وزارت فرهنگ فرانسه به انتشارات «کایه دو سینما» برای تدریس در مدارس این کشور، سفارش داد.
«سینما و فلسفه» نوشته ژولیت سرف و ترجمه عظیم جابری با شمارگان هزار و 100 نسخه، 128 صفحه و بهای 9 هزار و 900 تومان از سوی نشر افراز روانه کتابفروشیها شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به نشانی زیر بروید:
نظر شما