یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۴
اشعار شیمبورسکا بر پیشخان کتابفروشی‌ها نشست/ انتشار متن سخنرانی شاعر در مراسم نوبل

مجموعه شعر «این‌جا» سروده ویسواوا شیبمبورسکا منتشر شد. این مجموعه شامل 19 شعر از این شاعر لهستانی است که به جزئی‌نگری‌های شاعر در خیابان، طبیعت و در مقاطع مختلف سنی می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مجموعه شعر «این‌جا» به قلم بهمن طالبی‌نژاد و آنامارچینوفسکا به فارسی برگردانده شده و به انتخاب احمد پوری به چاپ رسیده است. مارچینوفسکا لهستانی و در مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران تحصیل می‌کند. 
 
شیمبورسکا شاعر خرده روایت‌هاست؛ به عبارتی او یکی از بهترین شاعرانی محسوب می‌شود که روایت کلان را در عصر پسامدرن ما خُرد می‌کند و به خرده روایت‌هایی کوچک تبدیل می‌کند. در شعر «افکاری که در خیابان شلوغ به سراغم می‌آیند» می‌توان این خرده روایت‌ها را دید که در کنار هم یک کلان روایت را می‌سازند.

دوران زبان‌آوري و عمده كردن عنصر زبان در قلمرو فخامت و تفاخر، در ادبيات و به ويژه در سرايش شعر، دست‌كم از دهه 50 ميلادي به بعد، به نقطه پايان رسيده است. فراگير شدن معناباختگی و به تبع آن، درك فراگير بيهودگي فلسفه قهرمان بازي و بالمآل پوچي عمده كردن و بزرگ‌نمايي آدم‌هاي ميانمايه در هر زمينه، خاصه در گستره ادبيات، يگانه شدن حقيقي را در پرتو سادگي براي شاعر و نويسنده دشوار كرده است.

سادگی چه فرايند غريب و به ظاهر ساده‌ای است كه با سطحی‌نگری‌ها و شتاب‌زدگی‌ها، گاهی در چنبره تعابير كماكان پيچيده تأويل مي‌شود يا به عكس، به مفهوم فقر كلامي و دايره تنگ و محدود بودن شمار واژگان شاعر و نويسنده، فروكاسته می‌شود.

سادگي اما بازتاب غناي ذهني و فروتني فرزاندگاني است كه بر خلاف ميلياردها آدمي كه فكر مي‌كنند خوشبخت‌اند، به جاي خنديدن و خوش بودن در اين دنيايي كه اساساً نمي‌شناسندش، با اندوهي پنهان به دنيا مي‌خندند.

ويسواوا شيمبورسكا، شاعر لهستانی كه كلمه كليدي و مورد علاقه‌اش «نمي‌دانم» است، از جمله «يگانه»‌هايی است كه به عمق و گستره سادگي با همه جان و وجود پي برده است. او كه به واقع شعشعه شعر را همه جا و در همه چيز و حتی در درون يك تكه سنگ درمی‌يابد و كشف مي‌كند، به سادگی می‌گويد: «بيشتر بدبختي‌ها، خرابكاری‌ها و اشتباهات بشری را كساني به بار آورده‌اند كه ادعا داشته‌اند چيزی می‌دانند.»

اين شاعر كه مي‌گويد «نمي‌دانم» در شعري با عنوان «افكاري كه در خيابان شلوغ به سراغم مي‌آيند» سروده است:

«چهره‌ها.
میلیاردها چهره بر گستره زمین.
هر یک متفاوت از چهره‌هایی که بوده‌اند و خواهند بود.
ولی چه کسی حقیقت طبیعت را درمی‌یابد؟
شاید از رشد بی‌وقفه‌اش خسته شده
و ایده‌های گذشته‌اش را تکرار می‌کند.
با نقاب‌های کهنه بر چهره ما.
 
شاید ارشمیدس است که از کنارت رد می‌شود در لباس جین،
کاترین کبیر در لباسی ارزان،
چند تایی فرعون با کیف دستی و عینک!
 
بیوه کفاش بی‌پاپوش
از ورشوِ همچنان کوچک
استادی از غاز آلتامیرا
نوه‌هایش را به باغ وحش می‌برد.
وندال پشمالو در مسیر موزه
برای شگفت‌زدگی.
فنا شدگان از دویست قرن پیش.
پنج قرن پیش.
نیم قرن پیش.
 
یکی با کالسکه طلایی از این‌جا رد شده است،
و دیگری با ارابه مرگ.
 
مونته‌زوما، کنفسیوس و بخت النصر،
دایه‌هایشان، رخت‌شوی‌هایشان و سمیرامیس
که به انگلیسی حرف می‌زند.
 
میلیاردها چهره بر گستره زمین.
چهره من، تو و آن‌ها که هرگز نخواهید شناخت.
شاید طبیعت باید فریب بدهد،
و کم نیاورد
برای آن‌که موفق شود
آنچه را در آیینه فراموشی غرق شده است نجات دهد.»

اين شاعر كه همواره مي‌گويد نمي‌دانم، در بخشي از متن سخنراني‌اش هنگام دريافت جايزه نوبل ادبيات، گفته است: «شاعر، امروز شكاك است. و حتی بيش از هر چيز به خود بدگمان است. انگار از شاعر بودن خجالت مي‌كشد و با بي‌ميلي آن را بيان مي‌كند. هر چند در زمانه پر هياهوي ما اعتراف كردن به نقايص خويش بسيار آسان‌تر است تا گفتن از خصايل نيك. زيرا كه نيكي‌ها پنهان‌اند و خود انسان هم چندان باورشان ندارند...»

همين دو جمله دال بر فروتنی برآمده از شناخت انسان و جهان و فرزاندگی ناگزير ويسواوا شيمبورسكا است.
 
مجموعه شعر «این‌جا» با شمارگان هزار نسخه به قیمت پنج هزار و 500 تومان به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است.  

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها