کتاب «چقدر خوبیم ما!» نقد و بررسی شد
قانعیراد: «چقدر خوبیم ما!» برخورد غیرتاریخی و ذاتگرایانه در تحلیل رفتار ایرانیان دارد/ چرا در جامعه نسبت به طنز گارد میگیریم؟
محمدامین قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در نشست نقد و بررسی کتاب «چقدر خوبیم ما!» گفت: مولف در کتاب نگاه ذاتگرایانه و غیرتاریخی داشته به همین دلیل تحلیل جامعهشناسی نکرده است. وی همچنین درباره کتاب نخواندن ایرانیها نیز با اغراق سخن میگوید.
عوام فریبی آسیب جامعهشناسی مردممدار است
قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران ضمن ابراز خوشحالی از چاپ چنین کتابی گفت: ما معمولاً وقتی کتابی با عنوان جامعهشناسی منتشر میشود حتی اگر از سوی یک جامعهشناس حرفهای نباشد خوشحال میشویم چون آن را در ژانر جامعهشناسی مردممدار تلقی میکنیم، اینگونه جامعهشناسی در میان مردم میرود و مردم را توصیف و تحلیل میکند و در واقع مطالبی که ما نمیتوانیم در کتابهای ثقیل به مخاطب انتقال بدهیم در اینگونه کتابها به خواننده انتقال داده میشود.
وی ادامه داد: اما از سوی دیگر نگرانی و دغدغهای در ما ایجاد میشود که اگر در این آثار عنوان جامعهشناسی درج شده باشد و محتوا و روش کتاب جامعهشناسی نباشد، آیا مردم غیرحرفهای میتوانند با جامعهشناسی آن ارتباط برقرار کنند؟
قانعیراد با اشاره به آسیب جامعهشناسی مردممدار افزود: عوامفریبی آسیب این نوع جامعهشناسی است بدین معنی که مردم فکر میکنند جامعهشناسی میخوانند در حالی که آن جامعهشناسی نیست و تنها یک نگرش عامه به یک مساله است که در یک برخورد غیرجامعهشناسی افراد با مسایل به وجود آمده است.
کتاب اساساً جامعهشناسی نیست
این استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران تاکید کرد: این کتاب نیز مصداق این ماجراست بدین معنی که کتاب اساساً جامعهشناسی نیست و بنابراین استفاده از عنوان جامعهشناسی طنز روی جلد آن درست نبوده و نمیدانم چگونه میتواند از سوی نویسنده و ناشر توجیه شود.
قانعیراد با طرح این سوال که چرا مولف فکر میکند کتابش جامعهشناسی طنز است، گفت: من فکر میکنم چون مولف معتقد است اگر فردی یک رفتار فراگیر اجتماعی را توصیف کند فعالیتی در زمینه جامعهشناسی انجام داده در حالی که کار جامعهشناسی توصیف رفتارهای فراگیر در جامعه به تنهایی نیست.
وی با اشاره به نمونههایی از کتاب و ذکر کلماتی مانند «ما»، «رفتار فراگیر»، «روح جمعی» و ... عنوان کرد: مولف در سراسر کتاب از واژه ما و همه ما استفاده میکند، شاید ایشان بگوید که قصدش از بهکاربردن این کلمات استفاده از مفاهیم جامعهشناسی نبوده اما در عمل چنین اتفاقی میافتد و ما چگونه میتوانیم از مفاهیم جامعهشناسی با درک غیر جامعهشناسی استفاده کنیم؟
هدف توهمزدایی نویسنده در بیان «چقدر خوبیم ما!»
این جامعهشناس افزود: به طور مثال مولف درباره پدیده کتابخوانی میگوید «ما یک اتحاد ملی و میهنی بستیم که کتاب نخوانیم» و در برخی از جاهای کتاب روی کلمه ما تاکید میکند شاید این یکی از تاکتیکهای نویسنده باشد که بتواند با این روش اتهامات را از خود تبرئه کند به همین دلیل خودش را هم جزء این ما محسوب میکند. اما نکته اینجاست که مولف درباره مسایل مختلف هیچ استثنایی قائل نیست در حالی که حتی در قرآن کریم هم استثنایی قائل شده است.
قانعیراد درباره عنوان کتاب «چقدر خوبیم ما!» نیز گفت: مولف در صفحه 94 کتاب میگوید که هدفش توهمزدایی است و در واقع منظورش از بیان «چقدر خوبیم ما!» این است که «چقدر بدیم ما!» و من معتقدم اشکال درست در همین نقطه اتفاق افتاده یعنی ایشان یک موضع واکنشی نسبت به رفتارهای بد ایرانیان داشته و در مقابل رفتارهای نامناسب برخی از ایرانیان همه را بد دانسته است و به هر شیوهای هم میخواهد بگوید چقدر خوبیم ما اشتباه است.
جامعهشناسی تحلیل تاریخی نسبت به پدیدهها دارد
وی در بخش دیگری از سخنانش با طرح این پرسش که آیا ما در طول تاریخ همواره انسانهای خوبی بودیم یا خیر؟ گفت: نویسنده در کتاب در پاسخ به این سوال میگوید برخی رفتارهای ایرانیان هزاران هزار سال است که مانند کوه دماوند پایدار است در واقع او برای تحلیل رفتار ایرانیان از ویژگی غیرتاریخی بودن استفاده میکند در حالی که جامعهشناسی تحلیل تاریخی نسبت به پدیدهها دارد و نمیتواند برخورد ذاتگرایانه با پدیدههای اجتماعی داشته باشد و غیرتاریخی آن را تحلیل کند.
قانعیراد تاکید کرد: ما در این کتاب یک بدی عمومی در میان همه مردم میبینیم و در واقع این اثر نگاه فراتاریخی به بدی رفتار ایرانیان داشته است و آنقدر این روش را ادامه داده که در نهایت به این نتیجه میرسد که ما از همه دنیا بدتریم! شاید نویسنده بگوید من در آن لحظه که این جمله را مینوشتم چنین حسی داشتم اما ما وقتی کتاب را میخوانیم از آن لحظه خارج میشویم.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به برخی تناقضات نویسنده در کتاب گفت: مولف در بخشی از کتاب جمله «هنر نزد ایرانیان است و بس» را نقد میکند و میگوید ما برخی از ساختههای خود مثل یک خرسک را از معماری قرون وسطی اروپا برتر میدانیم و بعد در جایی از کتاب با اشاره به تقلید کورکورانه ما از غرب در پدیدههایی مثل مد این گزینه را زیر سوال میبرد.
اغراقهای بسیاری در متن کتاب دیده میشود
وی افزود: مولف در صفحه 60 کتاب به رفتارهای ایرانیان در رانندگی اشاره میکند و میگوید: که «ایران یگانه کشوری است در دنیا که مردمش فکر میکنند ماشینها نرمتناند.» اما شما رانندگی عموم ایران را ببینید، آیا همه مردم اینگونهاند؟ من در تجربه زیسته خودم این را مشاهده کردم که گاهی مردم در گرمترین زمان روز در فصل تابستان 20 دقیقه پشت چراغ قرمز منتظر بودند حتی بدون اینکه یک بوق بزنند! بنابراین اغراقهای بسیاری در متن این کتاب دیده میشود. من معتقدم رفتار اجتماعی ایرانیان را میتوان تحلیل کرد بدین معنی که ما در برخی از جاها تحمل میکنیم و در برخی جاها اصلا تحمل نمیکنیم.
درباره کتاب نخواندن ایرانیها هم اغراق شده است!
قانعیراد با اشاره به نگاه نویسنده کتاب «چقدر خوبیم ما!» به پدیده کتاب نخواندن ایرانیها گفت: در این نگاه نیز اغراق بسیاری وجود دارد چون اگرچه عده زیادی در ایران کتاب نمیخوانند اما به هر حال ما افرادی را داریم که کتاب میخوانند. مساله دیگر این است که نویسنده در برخی نقاط کتاب میخواهد به ما تلقین کند که همه ما بدیم و اتفاقاً زبانش طنز نیست و بسیار جدی در این باره صحبت کرده است. او در جای دیگری از کتاب میگوید: که «ما همواره کشور را به دشمن دادیم» در حالی که مطالعه کتابهای تاریخی به ما نشان میدهد که ما در بسیاری از مواقع ایستادگی کردیم به طور مثال در مقابل عربها دو قرن ایستادیم تا در قرن سوم حکومت مستقل ایرانی تاسیس کردیم و جنبشهای مختلفی مانند بابک خرمدین، سرخجامگان، سیاهجامگان و... در ایران بودند و اینها نهضت نبودند.
وی تاکید کرد: کاش نویسنده در آخر کتابش میگفت که اینها را به طنز گفته اما نویسنده تاکید دارد که حرفهایش جدی است و حتی این کتاب جدیترین کتاب اوست.
ابراهیم رها خیلی تئوریاش فراگیر است
قانعیراد نیز یادآور شد: ابراهیم رها تئوری فراگیری دارد و استثنا هم ندارد در حالیکه من میگویم شما همانطور که با «چقدر خوبیم ما» مشکل دارید باید با «چقدر بدیم ما» هم مشکل داشته باشید چون در غیر این صورت تفکر انتقادی را از ما میگیرید و کلیسازی میکنید.
وی در پایان سخنانش گفت: کتاب باید به ما کمک کند که بفهمیم چرا مردم کتاب نمیخوانند؟ اگر همه علت را از مردم بدانیم تنها باعث میشود که رفتارها را جعبه سیاهی کنیم و آنگاه نمیتوانیم آن را تحلیل کنیم. من معتقدم این کتاب نقد اجتماعی نیست و اگرچه گفته میشود طنز است اما محتوایش کاملا جدی است و البته احساس من به عنوان یک مخاطب این است که طنزش هم فاخر نیست. ای کاش مولف در کتاب درباره رفتارهای بد ایرانیان نمونهسازی میکردند.
«انگلیسیها بقالمسلک» و «قلندران پپژامهپوش»
جوادییگانه در ابتدای این نشست با بیان اینکه امروزه در جامعه ما بیان ضربالمثلها پاسخگوی تحلیل رفتارهای اجتماعی نیست، گفت: اکنون ضربالمثلها راهنمای رفتار ما نیست بلکه کلمات و جملاتی هستند که رفتار اجتماعی ما را توصیف میکنند. امروز فضای رانندگی در کشور ما به گونه فضاحت باری است که همگی درگیر آن هستیم و در این کتاب با جملات کلیدی میتوان منطق آن را توصیف کرد.
وی با اشاره به برخی از کتابهایی که از ضربالمثلها و جملات کلیدی برای تحلیل رفتارهای اجتماعی استفاده کردهاند، افزود: به طور مثال در کتاب مجموعه نمایشنامههای برنارد شاو نقدهای خوبی نسبت به رفتارهای جامعه انگلیس آورده شده است به طور مثال گفته شده «انگلیسیها بقالمسلک» هستند. در کتابهای جدیدتر میتوان به کتاب «قلندران پپژامهپوش» به قلم میرفتاح اشاره کرد.
خواننده متوجه پیشینه پژوهش نویسنده نمیشود
جوادییگانه تاکید کرد: اما مسالهای که در این کتاب میتوان به آن اشاره کرد این است که در آن، مطالعه نویسنده نسبت به سایر منابع دیده نمیشود. البته خود مولف تاکید کرده که کتابهایی را درباره رفتارهای اجتماعی خوانده اما در متن کتاب، خواننده متوجه پیشینه پژوهش نویسنده نمیشود. از سوی دیگر مولف در مقدمه بیان کرده است که خیلی خیلی تند مینویسد. وقتی شما بخواهید اینگونه درباره رفتار ایرانیها پژوهش کنید تحلیلتان نمیتواند خیلی دقیق باشد.
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه کتاب «چقدر خوبیم ما!» به سادگی قابل مطالعه است گفت: مخاطب با این کتاب راحت است و از خواندش احساس نمیکند که به او توهین شده و یا مورد تمسخر قرار گرفته است.
راحتترین کار این است که مردم را مقصر بدانیم
جوادییگانه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه راحتترین کار در جامعه این است که مردم را مقصر بدانیم گفت: در کار شما اگرچه به رفتارهای بد ایرانیان پرداخته شده اما تنها به معلول که همان مردم است پرداختید و من ردپایی از علت ندیدم این در حالی است که ما در آثاری مانند غربزدگی به قلم جلال آل احمد علت بسیاری از رفتارهای اجتماعی ایرانیان را میبینیم.
وی ضمن بیان مثالهایی از کتاب «چقدر خوبیم ما!» خطاب به ابراهیم رها گفت: به طور مثال شما در کتاب آوردهاید که در هیچ کجای دنیا مردم اینچنین شیفته پول درآوردن نیستند در حالیکه از پولدارها بدشان میآید. من معتقد هستم این گزینه با این مطلقگرایی وجود ندارد و به هر حال ما آدمهایی هستیم که در کنار هم زندگی میکنیم و از کجا معلوم که در کشور ایتالیا اینگونه نباشد.
عمق جامعه ایران دیده نشده است
وی افزود: به تعبیر زیمل «جامعه هنوز ممکن است» و جامعه ایران اگرچه عمق و پیچیدگیهایی دارد اما هنوز به این پیچیدگیها پرداخته نشده و عمق آن دیده نشده است. شاید شما به عنوان یک طنزپرداز این مسایل را بیان کردهاید اما جامعه به چشم طنز این مسایل را نمیبیند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با تاکید بر اینکه زدن مردم همواره راحتترین کار است یادآور شد: من پیش از این پژوهشی درباره تنبلی در ایران انجام دادم. ما پس از این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که تنبلی ویژگی برجسته ایرانیها نیست بلکه ساختارهای جامعه مانند مدیرانی که از کارمندانشان کمتر میفهمند آنها را به سمت تنبلی سوق میدهد. بنابراین تحلیل بسیاری از رفتارهای اجتماعی ایرانیان بدون در نظر گرفتن ساختار حاکم بر آن آسان است اما من معتقدم که باید یک ذره بالاتر آمد و در این کار دقیقتر شد.
عمیق دیدن نقد رفتار اجتماعی ایرانیان در کتابهای تاریخی
وی با بیان اینکه نقد رفتار اجتماعی ایرانیان در کتابهای تاریخی عمیقتر دیده شده یادآور شد: به طور مثال مرحوم بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی عمیقتر به این مساله پرداخته اگرچه شاید این کتاب پرفروش نباشد.
وی مولف کتاب را خطاب قرار داد و گفت: باید علت را در جامعه پیدا کنید. شما در این کتاب ما و البته خودتان را نقد کردهاید و نقد شما هم خیلی گزنده نیست اما این که ما همه مسایل را در همه زمانها، مکانها، اقشار مختلف و... به یک چوب برانیم درست نیست چون اینگونه نمیتوان تحلیل کرد.
جوادییگانه جامعه ایران را جامعهای با پیچیدگیهای خاص خودش توصیف کرد و افزود: پیچیدگی جامعه ایران منطقی دارد به طور مثال اگرچه رانندگی در ایران نظمی ندارد اما همین بینظمی هم در شهری مانند تهران منطق دارد و پیدا کردن منطق جامعه ایرانی بسیار دشوار و تحلیل آن دشوارتر است این چیزی است که باید درباره آن پژوهش شود.
«جامعهشناسی طنز» باید از روی جلد کتاب حذف شود
جوادییگانه با تاکید بر اینکه جمله «جامعهشناسی طنز» باید از روی جلد کتاب حذف شود، گفت: این که ما نگران عنوان کتاب باشیم کاملا به حق است. مساله دیگر این است من اصولاً نمیفهمم چرا باید به طور مثال از استقبال مردم از یک خواننده خاص ناراحت باشیم. رفتارهای بد مردم بیش از اینکه شخصیتی باشند محصول تایید اجتماعی هستند اما شما در کتابتان ساختار را در نظر نگرفتهاید و بیشتر به مردم تاختید.
چون خوبیم همه داریم با هم زندگی میکنیم
وی تاکید کرد: در جامعهای که هیچ سیستمی وجود ندارد چه کار میشود کرد؟ ما در این جامعه مشکل فقدان دولت داریم و هیچ کس قرار نیست مشکلات را به عهده بگیرد و اتفاقاً چون خوبیم همه داریم با هم زندگی میکنیم. اگر مردم کتاب نمیخوانند به این دلیل است که از 65 هزار کتاب، واقعاً 55 هزار نسخه آن به درد نخور است. من این گونه نادان دانستن مخاطب را بیفکری میدانم. شما ببینید نهاد کتابخانه عمومی کشور چه در دوره اصلاحات و چه در دوره اصولگراها چه کتابهایی خریداری کردند؟ اینها همه در نخواندن کتاب موثر است و چون شما در کتاب نخواندن نقد سیستمی نمیکنید پس تلنگری هم نمیتوانید بزنید.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: امیدوارم در ویراست بعدی این کتاب و کتابهای بعدی نویسنده، دقت در پژوهشهای پیشین بیشتر شود.
لازمه طنز اغراق است
رها مولف، نویسنده کتاب «چقدر خوبیم ما!» در بخش دوم این نشست به انتقادات پاسخ گفت، وی دیدگاهش را اینگونه بازگو کرد: اگرچه دکتر قانعیراد میگوید که من ادعای جامعهشناسی داشتم اما من نمیخواستم تولیت جامعهشناسی را به نام خودم بزنم و عنوان جامعهشناسی طنز روی جلد کتاب به ناشر مرتبط بوده و من در آن دخیل نبودم.
وی ادامه داد: گزینش برخی از مطالب کتاب و تأکید روی آن یکی دیگر از ویژگیهای بد ما ایرانیان است که اتفاقا لایتغیر است. اما اینکه گفته میشود چرا به این میزان اغراق در کتاب است باید بگویم من طنز تدریس میکنم و حوزه تخصصی من طنز است زبان این کتاب نیز طنز است و در مقدمه کتاب تاکید کردم که لاجرم اغراقهای طنزآمیز لازمه آن است و به همین دلیل از لفظ ما استفاده کردم و حتی خودم را مبرا ندانستم.
وی تاکید کرد: من نه جامعهشناس هستم و نه بلدم حرفهای جامعهشناسی بزنم اما آیا ما در رانندگی بدترین نیستیم؟ شما آمار کشتههای تصادفات را در ایران ببینید! ما در این زمینه رتبه نخست را در جهان داریم خوب این بدین معناست که ما بدترین رانندگی را در جهان داریم. آیا ما کشور را به دشمن ندادیم؟ پس این همه معاهدههای ننگین مثل ترکمنچای نمونه چه چیز است؟ اتفاقا این حرفها را خود جامعهشناسها هم بیان کردند و حتی در کتابی مثل چرا ما عقب ماندهایم؟ مباحث بسیار تندتری از مباحث من آورده شده است.
همواره در جامعه نسبت به طنز گارد میگیریم
رها با بیان اینکه اگر کتاب بینوایان هم اینگونه نقد میشد چیزی از آن باقی نمیماند، یادآور شد: من تنها درباره عینیات در جامعه صحبت کردم و البته لازمه طنز اغراق است، اتفاقا با توجه به مشاهدات ما در جامعه قابل درک هم هست اما متاسفانه ما همواره در جامعه نسبت به طنز گارد داریم و به همین دلیل است که هر سریال طنزی ساخته میشود نسبت به آن گارد میگیریم.
وی تاکید کرد: من فکر میکنم ما به اندازه کافی خودمان از خودمان تعریف کردهایم امروز اگر شما در محفلی از تمدن 2500 ساله حرف بزنید ممکن است شما را کتک بزنند و بگویند که ما زیر 7 هزار سلام و علیک هم نمیکنیم ما همواره به چیزهایی مثل منشور کوروش و مولوی، رودکی و ... مینازیم در حالیکه شما ببینید در همین گزارشهای تلویزیونی ما که از مردم گرفته میشود چند نفر درباره این افراد اطلاع دارند.
ما مدام پز فرهنگ مکتوبمان را میدهیم
مولف کتاب «چقدر خوبیم ما!» با بیان اینکه استفاده از لفظ «ما» در کتاب به معنای اکثریت جامعه است، گفت: در حوزه مطالعه هم باید بگویم که آمار مطالعه ما با کشورهای بسیار عقبافتادهتر از ما هم قابل مقایسه نیست امروز کتاب فردی مانند بهاءالدین خرمشاهی در یک مملکت 80 میلیونی 600 نسخه منتشر میشود بعد ما مدام پز فرهنگ مکتوبمان را میدهیم و همه جا میگوییم که کتابت از ما آمده است.
وی ادامه داد: من 6 سال پیش کتابی نوشتم که 18 هزار نسخه از آن فروش رفته بود در حالی که در آن دوره کتابهای پرفروش دیگری هم مثل من زیاد بودند اما طی 8 سال اخیر به دلیل رفتارهای عامدانه دولت بسیاری از کتابها و نشریات منتشر نشدند و تنها آثار مروج سبک زندگی آن هم از نوع خاصی منتشر شد.
وی با اشاره به اقبال عمومی از کتاب «چقدر خوبیم ما!» یادآور شد: اقبال خوب از این کتاب نشان میدهد اتفاقا مردم از اینکه کسی از خودشان به زبان خودشان و از منظر خودشان آنها را نقد میکند دقت دارند. امروز در یک مملکت 80 میلیونی شمارگان کل نشریات اصلاحطلب ما به 70 هزار نسخه هم نمیرسد، در فضای مجازی هم که وضعیت بسیار بدتر است. اگر خانمی عکس پروفایلش را تغییر دهد دو میلیون لایک میخورد اما اشتراک یک مطلب علمی خواننده ندارد. نمونه دیگر رفتاری است که چندی پیش طرفداران یک خواننده در فضای مجازی انجام دادند و شما دیدید چقدر این فرد طرفدار دارد.
رها تاکید کرد: من بر این نکته پافشاری میکنم چون دلم میسوزد و به نظر من ما باید این مباحث را دریابیم و خودمان را نقد کنیم.
نظر شما