کتاب «درخت به» در فرهنگسرای انقلاب نقد شد
قیصری: گرفتار سنت نقالی در داستاننویسی هستیم/ مطهری: «درخت به» ضد جنگ است اما ضد دفاع نیست
مجید قیصری، منتقد کتاب «درخت به» گفت: «در داستانهای کوتاه ما این ضعف وجود دارد که از ابتدا تا انتها، راوی داستانی را برای ما روایت میکند و ماجرای بیان شده، ساختار داستانی ندارد. شاید ما درگیر سنت نقالی در داستاننویسی خود هستیم.» حسامالدین مطهری نیز با اشاره به موضوع داستانهای کتاب بیان کرد: داستانهای «درخت به» ضد جنگ هستند اما ضد دفاع نیستند.
«درخت به» قصهمحور است
مجید قیصری، «درخت به» را اثری خوشخوان برای مخاطب امروز دانست و گفت: میتوانم بگویم قصههای بسیار خوب شروع و پایان روانی دارند. این برای مخاطب امروز که میخواهد به دنبال لایههایی در متن بگردد بسیار خوب است. طنزی در لابهلای این قصهها به چشم میخورد اما مخاطب در تمام این مجموعه سایه مرگ را حس میکند. این شاید برای مخاطبی که مرگاندیش نیست، جذاب نباشد.
نگارنده کتاب «نگهبان تاریکی» در نقد خود بر «درخت به» اظهار کرد: برخورد نویسنده با زمان و مکان خوب صورت نگرفته است. مشخص نیست شخصیتهای داستان چه سنی دارند، کجا هستند و کارکرد آنها مشخص نیست. متن کتاب قصهمحور است و داستانمحور نیست. در بیشتر داستانهای کوتاه ما این ضعف وجود دارد. از ابتدا تا انتها، راوی چیزی را برای ما روایت میکند و ماجرای بیان شده، ساختار داستانی ندارد. همچنین تصویری از هیچ یک از روایتهای کتاب در ذهن مخاطب نمیماند. در حالی که اگر به داستان «بینوایان» نوشته ویکتور هوگو و شخصیت ژانوالژان نگاه کنید، هنوز شخصیتهای داستان را به یاد دارید. وظیفه هر داستان کوتاه این است که با جنس کلماتش، فضا و شخصیت را به خوبی در ذهن مخاطب بکارد.
وی تاکید کرد: شاید ما درگیر سنت نقالی در داستاننویسی خود هستیم و آنچه باید ساخته شود، رخ نمیدهد. به همین دلیل نویسنده در تلاش است متن را به سرانجامی برساند اما چیزی که متن را جذاب کرده است، طنز جاری در آن است که سختترین اتفاقها را خواندنی کرده است.
قیصری ادامه داد: شاید مطهری، بیحوصلگی را از دنیای روزنامهنگاری با خود به دنیای داستاننویسی آورده است اما باید توجه داشت که «همینگوی» هم روزنامهنگار بود و فقط نگاه تیزش به خبر را با خود به داستاننویسی آورد. نداشتن لایههای زیرین دیگر ضعف داستانهای این کتاب است. من در برخی داستانها خیلی سعی کردم پیرنگ داستان را بیابم اما نتوانستم. لایههای زیرین متن در هر هنری اهمیت و در داستاننویسی جایگاه خود را دارد.
وی درباره جلد کتاب نیز دیدگاهش را ارائه داد و افزود: رنگ سدری طرح جلد کتاب هم به نظرم مناسب این کتاب نبود.
کتابی برای لذت بردن از فرصتهای کوتاه
حسن محمودی نیز درباره «درخت به» گفت: مدتی است که این نکته ذهنم را مشغول کرده است که چرا در سنت داستاننویسی ایران، مجموعه داستان کوتاه درخشان نداریم. این سوال پس از خواندن «درخت به» در ذهنم پررنگتر شد. مشابه این داستان کوتاه را سالها پیش از ضحی کاظمی، در کتاب «کفشهایت را جفت کن» خواندم. پس از صادق هدایت و جمالزاده، داستانهایی که خیلی کوتاه باشند، بسیار کم هستند البته استثناهایی وجود دارد. برخلاف آن در ادبیات جهان نمونههای فراوانی داریم.
وی یادآور شد: داستاننویسان ما داستانکوتاهنویسی را کمتر تجربه کردهاند. این تجربه در حد طرح مانده است. البته این سوال هم وجود دارد که داستان کوتاه تا چه اندازه میتواند مجال ایدهپردازی نویسنده را فراهم کند؟ داستانهای «درخت به» در مرز تبدیل شدن به داستان کوتاه میایستند. چرا وقتی نویسنده متریال بیشتری در یک داستان دارد، ناگهان داستانش را تمام میکند؟ در پایان بیشتر داستانها، تلنگری به ذهن مخاطب زده میشود و گویی میخواهد حسی منتقل شود اما پرسش اصلی این است که انتقال این حس در این حد چقدر میتواند به ماندگاری داستان بینجامد. ما نیاز داریم که بیشتر بنویسیم و تمرین کنیم.
نویسنده «من از گورانیها میترسم» تاکید کرد: در هر صورت اگر بخواهم کتابی را به مخاطبی برای لذت بردن از فرصت کوتاهش پیشنهاد بدهم، قطعا «درخت به» را معرفی میکنم.
وی در نقد ساختاری این کتاب گفت: قید زمان، قید مکان، شخصیتها و اشیاء میتواند جهان معنایی مورد نظر نویسنده را بسازد. برخورد داستاننویس با زمان برایم جالب بود. از هر زمانی، اشیائی مخاطب را به گذشته پرت میکند. میتوانیم کتاب را نقد دنیای مدرن در نظر بگیریم و به نظر میرسد چیزی از گذشته در ذهن مخاطب جا مانده است.
این داستاننویس و روزنامهنگار افزود: داستانها تلنگرهای کم و زیادی به ذهن مخاطب میزند. این حس به خوبی منتقل میشود؛ بیآنکه نویسنده اصراری برای فرم دادن به داستانها داشته باشد. اتفاقا هر جا که خواسته این فرم را ایجاد کند، در انتقال ناموفق بوده است. مولف با زمان به خوبی بازی کرده است. من فکر میکنم نویسنده در برخی داستانهای کوتاه مجال شرح و ساخت داستان را نیافته است.
خداوندگار جهان داستانیام هستم
مطهری در معرفی خود با بیان اینکه از 18 سالگی کار روزنامهنگاری را در روزنامههای مختلف آغاز کرده است، گفت: از این زمان تاکنون که داستاننویسی را ادامه میدهم، همواره کوشیدم که یاد بگیرم. نوشتن به شکل خودخواهانهای برایم مهم است. همینطور، من به مخاطبم هم بسیار اهمیت میدهم. نویسندهای که مخاطب نداشته باشد، گویا در اتاقی خالی برای خودش صحبت میکند.
وی با اشاره به داستانخوانی از کتاب «درخت به» که در ابتدای برنامه توسط حمیدرضا پگاه، انجام شد، افزود: وقتی بیواسطه با متن روبهرو میشوم، لذت بیشتری میبرم. نوشتن داستان کوتاه برایم یک برونریزی روح است و بسیار ناگهانی اتفاق میافتد. ممکن است در عرض 30 ثانیه متوجه شوم که باید داستانی را بنویسم. فرایند این جریان 30 ثانیهای ممکن است ماهها یا سالها طول کشیده باشد اما لحظهای که ولع نوشتن پیدا میکنم، بسیار اتفاقی است.
این روزنامهنگار تاکید کرد: حوصله بازنویسی داستانهایم را ندارم. البته بزرگان گفتهاند که باید داستان را پس از نوشتن بلند بلند خواند تا ایرادهای آن نمایان شود. بخشهایی از «درخت به» که خوانده میشد، در ذهنم داشتم جای برخی کلمات را تغییر میدادم. کم پیش میآید که داستانهایم را بازنویسی کنم.
وی ادامه داد: در انتخاب اولیه، تعدادی داستان برای انتشار در قالب این کتاب برگزیدم اما کارشناسان اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پنج داستان کتاب را حذف کردند. البته کتابم ایرادهای ویرایشی بسیار اندکی دارد و این را مدیون همسرم هستم.
مطهری در بخش دیگری از سخنانش گفت: وقتی به جنگل میرویم، گمان نمیکنیم که تمام دنیا جنگل است. هر داستانی هم جهان خاص خود را دارد. کار نویسندگان بزرگ هم همینطور است.
وی ادامه داد: برخی از داستانها در گذشته نوشته شده بود و برخی هم به تازگی. من سعی کردم از سطح آماتوری به سوی حرفهای بودن حرکت کنم. کار خودم را دوست دارم و سعی نکردم هر چه نوشتهام را به خورد مخاطب بدهم. من میکوشم خودم باشم و نمیخواهم برای عزیز شدن در چشم شخص یا گروه خاصی بنویسم. در جهان داستان خودم را خدا میدانم.
ضد جنگ آری، ضد دفاع نه!
مطهری تصریح کرد: حس نمیکنم برای بهشت رفتن داستان مینویسم. صرفا از روی احساس لذت داستان نوشتم. من مدتها است از روزنامهنگاری فاصله گرفتهام. دلایلی برای خودم داشتهام. فکر میکنم فضای فعلی، جایی برای حرفهایگری در روزنامهنگاری نیست و ممکن است شأن انسان آن طور که باید حفظ نشود. ترجیح میدهم در شرایط فعلی در مطبوعات ننویسم. اگر هم مطلبی از من در نشریات منتشر میشود، پولی بابت آن دریافت نمیکنم.
نویسنده «کلت 45» اظهار کرد: هر داستاننویسی در داستان خود، خداست. من فکر میکنم شرایط زیستی هر انسانی برایش شیوه خاص در اندیشیدن پدید میآورد و اینگونه موضوع داستانها شکل میگیرند. معتقدم درباره رمان باید زمان بیشتری گذاشت و با دقت بیشتری بازنویسی کرد.
وی همچنین، در پاسخ به سوالی درباره موضوع داستانهای کتابش گفت: داستانهای «درخت به» ضد جنگ هستند اما ضد دفاع نیستند.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید به نشانی زیر مراجعه کنید:
نظر شما