شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۴
روشنفکران و سپانلو، مردم و مرتضی پاشایی!/ یادداشت نصرت‌الله مسعودی

نصرت‌الله مسعودی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری کتاب ایران گذاشته نوشته است: مردم ما امروز خود را بی‌نیاز از تفکر می‌دانند. وقتی مرتضی پاشایی درگذشت جمعیت عظیمی برای تشییع پیکر او رفتند اما برای شاعر و نویسنده‌ای مانند محمدعلی سپانلو آب از آب تکان نخورد؛ سپانلویی که خانه‌اش کانون ادبیات بود و امروز به موزه تبدیل شده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- نصرت‌الله مسعودی: مردم ما امروز خود را بی‌نیاز از مطالعه و تفکر می‌دانند و گویا سخت‌ترین کار همین فکر کردن است. مردم برای تشییع پیکر مرتضی پاشایی با جمعیتی میلیونی راهی خیابان‌ها می‌شوند اما برای سپانلو که خانه‌اش کانون ادبیات بود آب از آب تکان نخورد و حتی برخی نشریات ما به درگذشت او نپرداختند.
 
امروز اگر خانمی در فضای مجازی فقط بنویسد «سلام» با هشت هزار لایک روبه‌رو می‌شود. این موضوع عوام‌زدگی در استقبال از آثار نویسندگان و شاعران زن هم دیده می‌شود. شاعر و نویسنده‌ای کارکشته که در این عرصه زحمت کشیده است وقتی مطلبی را روی سایت یا یکی از شبکه‌های اجتماعی می‌گذارد حداکثر 100 لایک می‌خورد. این نشان می‌دهد که از لحاظ فرهنگی در زیر متوسط به سر می‌بریم و از نظر اندیشگی در فضایی رو به رشد قرار نداریم. این موضوع عوام‌زدگی یکی از دلایلی است که شاید مردم به آثار برخی نویسندگان زن که تفننی می‌نویسند بیشتر توجه دارند.
 
توضیح این موضوع که چرا در ایران برخلاف غرب بیشتر به آثار نویسندگان زن اقبال نشان داده می‌شود باید به شکلی همه‌ سویه بررسی شود؛ این‌که آیا بانوان نویسنده توانسته‌اند از نظر کمّی و کیفی رشد کنند یا این اقبال ریشه در مسائل دیگر دارد. من تحقیقاتی درباره بانوان نویسنده خارج از ایران ندارم اما همین‌قدر می‌دانم که در داخل ایران که مردم بیشتر از سر کنجکاوی به آثار نویسندگان زن رغبت نشان می‌دهند. اگر بخواهیم به شکل ریشه‌ای به این موضوع بپردازیم که چرا این اتفاق افتاده، باید مستند و با دلیل صحبت کرد نه ذوقی و از روی احساسات. واکاوی این موضوع را به موقعی دیگر می‌سپارم و کمی درباره موضوع عوام‌زدگی در ادبیات صحبت می‌کنم که دلیل اصلی رغبت مردم به کتاب‌های نویسندگان و شاعران زن است.

در واقع مردم می‌خواهند بدانند که فلان زن شاعر و نویسنده از نظرگاهی که دارد چگونه به جامعه و جنس مرد نگاه می‌کند. از این رو آثار آن‌ها بارها و بارها خوانده می‌شود. گذشته از این مردم می‌خواهند بدانند که دنیای زنان چگونه است. بخش اعظمی از این مطالعه به دلیل سرگرم کننده بودن صرف و بخش دیگرش کنجکاوی‌ای است که به ادبیات هیچ ربطی ندارد.
 
به گمانم سخن شفیعی کدکنی درست است که می‌گوید ما دچار باندبازی هستیم. اگر نویسنده زن در باند مورد نظر باشد تا مدتی او را به اصطلاح لانسه و نام و نوشته‌اش را در بوق و کرنا می‌کنند. از سویی بخش عمده‌ای از مخاطبان ما سرگردانند و نمی‌دانند که باید به کدام اثر و نام کدام نویسنده اعتنا کنند. همین تلویزیون خودمان را نگاه کنید؛ تا به حال چند بار شده از متفکر و اندیشمندی دعوت کند تا درباره موضوعی خاص تبلیغ شود.  وقتی خودمان کاری نمی‌کنیم چه انتظاری داریم که دیگران برای ما تصمیم نگیرند و فکر نکنند؟!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها