مهناز فتاحی، نویسنده کتاب «فرنگیس» معتقد است که خاطرات جذاب فرنگیس حیدرپور، توانست این کتاب را در مدت کوتاهی به چاپ دوم برساند. وی گفت: با جستوجوی خانه به خانه، فرد به فرد و اداره به اداره توانستم اندکی از تصاویر دوران جنگ از فرنگیس را در کتاب خاطرات او ثبت کنم.
وی افزود: زمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد کلاس پنجم دبستان بودم و او را انسانی بزرگ و قهرمان میدانستم. همواره به نوشتن خاطرات او علاقهمند بودم و یقین داشتم که نمیتوان به سادگی به او نزدیک شد. زنی رشید و قد بلند با دستانی درشت که تمام ویژگیهای یک زن قهرمان و با صلابت کُرد را با خود داشت.
فتاحی در بیان دیگر ویژگیهای راوی کتاب «فرنگیس» توضیح داد: فرنگیس حیدرپور با آنکه بانویی روستایی بود و به زبان فارسی هم تسلط نداشت، از قدرت تحلیل بالایی برخوردار بود. همانگونه که میپنداشتم، نزدیک شدن به این شخصیت بسیار دشوار بود. بانویی که از سنین 5 – 6 سالگی در مزارع پنبه کار میکرد و صاحب دستانی بزرگ بود تا یک سرباز متجاوز عراقی را بکشد و یکی را به اسارت بگیرد! این ویژگی، خاطرات فرنگیس را خواندنی کرد و این کتاب پس از مدت کوتاهی از زمان انتشار (1394) به چاپ دوم رسید.
نگارنده «دلم یک دوست میخواهد» گفت: تنها موضوعی که توانست به من در این زمینه کمک کند این بود که پدرم از نظامیانی بهشمار میرفت که مدت چهار سال از خدمت خود را در منطقه محل سکونت فرنگیس گذراند و این موضوع ما را به هم پیوند میداد. با فرنگیس آشنا بودم و یکایک دردها و رنجهایی که متحمل شده بود، برایم آشنایی داشت. من و خانوادهام هم در طول جنگ بارها مجبور به فرار شدیم، خانه و زندگیمان را رها و پیاپی صدای بمب را تجربه کرده بودیم.
وی ادامه داد: من به تمام گویشهای محلی کرمانشاه مسلط بودم. برای همین به راحتی میتوانستم با او گفتوگو کنم. از آنجایی که فرنگیس از بیان جزییات زندگیاش خودداری میکرد، با مادر فرنگیس، خواهران، برادران و دختر او هم درباره زندگیاش گفت و کردم اما این خاطرات را از زبان خودِ او در کتاب آوردهام.
فتاحی با بیان اینکه نوشتن این خاطرات را از سال 1389 آغاز کرده بود، افزود: مدتی نگذشت (1390) که رهبر معظم انقلاب از کرمانشاه دیدار و بر اهمیت نگارش کتابی درباره رشادت این بانوی قهرمان کُرد تاکید کردند. از آن پس نویسندگان بسیاری کوشیدند تا این خاطرات را به ثبت برسانند. این درحالی بود که من از یکسال قبل ثبت این خاطرات را آغاز کرده اما در این باره سخنی نگفته بودم.
خالق «طعم تلخ خرما» درباره دشواریهای نوشتن خاطرات فرنگیس گفت: سختی مسیر رسیدن تا منزل فرنگیس حیدرپور، از عواملی بود که بسیاری از نویسندگان از ثبت خاطرات او منصرف شوند. من سه سال و نیم برای ثبت خاطرات فرنگیس زمان گذاشتم.
وی در این باره افزود: از سویی دیگر، فرنگیس علاقهای به بیان جزییات خاطراتش نداشت؛ زیرا سختیهای بسیاری را در طول جنگ متحمل شده بود. بسیاری از افراد خانواده و فامیل او به طرز بسیار بدی در طول جنگ جان خود را از دست داده بودند. او نمیخواست آن سالهای سخت را دوباره در ذهنش مرور کند و این طبیعی بود.
این نویسنده و خاطرهنگار، گفتوگو با مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت را سبب دلگرمیاش برای نوشتن خاطرات فرنگیس دانست و گفت: حمایتهای این دفتر بر انگیزهام برای نوشتن خاطرات فرنگیس میافزود.
وی با اشاره به اینکه شهر و روستای محل زندگی فرنگیس بارها از سوی عراق متجاوز مورد حمله قرار گرفت و بارها تمام گیلان غرب توسط تانکهای عراقی با خاک یکسان و از نو ساخته شده بود، گفت: بنابراین یافتن اسناد و تصاویری درباره زندگی فرنگیس بسیار سخت بود. من به عکسهای او در دوران جنگ نیاز داشتم اما تمام عکسهای آلبوم او مربوط به دوران پس از جنگ تحمیلی بود. با جستوجوی خانه به خانه، فرد به فرد و اداره به اداره توانستم اندکی از تصاویر آن دوران را در کتاب «فرنگیس» ثبت کنم.
به گفته فتاحی، «فرنگیس» با خاطرههایی از عملیات مرصاد و دیدار با رهبری پایان مییابد اما کتاب تنها خاطرات این بانوی شجاع را روایت نمیکند بلکه رنجها و مصائب مردم کرمانشاه، منطقههای قصر شیرین و گیلانغرب را در سالهای جنگ تحمیلی هم بازگو کرده است. منطقهای که جنگ تحمیلی در آن پایان یافت و بارها مورد هجوم نیروی نظامی عراق قرار گرفته بود.
نویسنده «قوری قلعه» افزود: خاطرات فرنگیس در قالب خاطره نوشته شده است اما کوشیدم روایتی داستانی از این خاطرات داشته باشم.
وی با یادآور شدن این که در مسیر مراجعه به منزل فرنگیس حیدرپور با زنانی مواجه شده است که داستان زندگی آنها در سالها جنگ قابلیت نوشته شدن در قالب کتاب دارد، ابراز امیدواری کرد تا بتواند خاطرات بانوان دیگری را هم ثبت کند.
نظر شما