دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۲
کتاب‌های ضعیف کودکان را از مطالعه دلزده می‌کند/ یادداشتی از جواد محقق

جواد محقق معتقد است تولید کتاب‌های ضعیف و نازل از سوی افرادی که شناخت درستی از شعر و داستان ندارند، تنها به این دلیل که نمی‌توانند در حوزه بزرگسال اثر تولید کنند و تصور می‌کنند کار برای بچه‌ها کاری ساده‌تر است، سبب ایجاد دلزدگی نسبت به کتابخوانی در کودکان می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) جواد محقق، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان اعتقاد دارد افرادی که شناخت درستی از شعر و داستان ندارند تنها به این دلیل که نمی‌توانند در حوزه بزرگسال اثر تولید کنند و تصور می‌کنند کار برای بچه‌ها کاری ساده‌تر است، آثاری را با هزینه‌های شخصی توسط برخی از ناشران ناشناخته و سودجو منتشر و وارد بازار می‌کنند که سبب ایجاد دلزدگی نسبت به کتابخوانی در کودکان می‌شود. وی در یادداشتی به بررسی این موضوع و تاثیر نهادهای مختلف بر روند تحول ادبیات کودک پرداخته است که در ادامه می‌خوانیم:
 
با توجه به اعداد و ارقام رسمی اعلام شده از انتشار کتاب‌ها می‌توانیم بگوییم در دهه اخیر کمیت آثار تولیدی کودک و نوجوان نسبت به گذشته افزایش داشته است چراکه تعداد کتاب‌ها در دهه‌های گذشته از 30 هزار عنوان کتاب در سال به بالای 60 هزار عنوان رسیده و بخشی از این تعداد متعلق به حوزه کودک و نوجوان است که طبیعتاً‌ حاکی از افزایش کمی در کتاب‌های کودک است.
 
اما از نظر کیفی شاید نتوان به این راحتی قضاوتی کرد. باید توجه کرد در کتاب‌های حوزه کودک به علت تصور غلطی که از سوی بعضی شبه نویسندگان یا شبه شاعران وجود دارد با نوعی از سهل‌انگاری و حتی ابتذال مواجه هستیم. این وضعیت در بخش نوجوان کمتر و در بخش کودک بیشتر دیده می‌شود.
 
متاسفانه کسانی که شناخت درستی از شعر و داستان ندارند تنها به این دلیل که نمی‌توانند در حوزه بزرگسال اثر تولید کنند و تصور می‌کنند کار برای بچه‌ها کاری ساده‌تر است، آثاری را با هزینه‌های شخصی توسط برخی از ناشران ناشناخته و سودجو منتشر و وارد بازار می‌کنند که حداقل ضرر و زیان آن اشغال فضای ویترین‌ها و تنگ کردن جای کتاب‌های خوب و مناسب برای دیده شدن است.
 
مشکل دیگری که به واسطه تولید کتاب‌های ضعیف بوجود می‌آید، ایجاد بخشی از حس دلزدگی در کودکان نسبت به مطالعه است این آثار به وفور و به راحتی در سوپرمارکت‌ها و داروخانه‌ها در اختیار بچه‌ها قرار می‌گیرد و خانواده‌ها هم به علت عدم شناخت آنها را خریداری کرده و در اختیار بچه‌ها قرار می‌دهند. بخش دیگری از دلزدگی نیز به‌وسیله آموزش‌های رسمی در مدارس صورت گرفته است.
 
البته کارکرد موسسات مردم نهاد یا سازمان‌های دولتی مرتبط در این زمینه را نباید نادیده گرفت. در بعضی از دولت‌ها و سالن‌ها برخی از این موسسات کارکردهای خوبی داشته‌اند ولی همیشگی نبوده و باید گفت تعداد قابل توجهی از تولیدکنندگان این کتاب‌های نازل و سطح پایین، اعضای رسمی بعضی از همین نهاد هستند و نمی‌توان آنها را از اتهام گسترش این کتاب‌ها پاک دانست.
 
اظهارنظر درباره تاثیر هرکدام از نهادهای خصوصی و دولتی بر روند ادبیات کودک و مقایسه آنها نیازمند پیش‌زمینه‌ها و اطلاعات فراوانی است اما به هر حال باید درنظر داشت که هر کدام از این نهادها که گستره بیشتری در اختیار دارند مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و امثال آنها طبیعتا می‌توانستند تاثیرگذاری بیشتری بر توسعه و تحول ادبیات کودک داشته باشند زیرا این نهادها به واسطه وجود نمایندگی‌ها و فروشگاه‌های فراوان در شهرهای مختلف کشور امکان برقراری ارتباطات بیشتری با مخاطبانشان داشته‌اند.
 
همچنین در این میان نهادهایی مانند کتابخانه‌های مساجد وجود دارند که به‌صورت مستقیم و رسمی با مخاطب سروکار دارند و از گستردگی بسیار جدی‌تری هم برخوردارند اما آن طور که باید شناخته نشده‌اند. این مراکز هم جزو گروه‌های تاثیرگذار بر گسترش ادبیات کودک‌اند، چراکه تعداد کتابخانه آنها بیش از کتابخانه‌های زیرمجموعه نهادهای خصوصی و دولتی دیگر است اگرچه در محاسبات فرهنگی کمتر مورد توجه اهل فن قرار می‌گیرد.
 
درحالی که کتابخانه‌های کانون به خودی خود چندین برابر نهادهای دیگر است، اما تعداد کتابخانه‌های مساجد چند برابر مجموع کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. علاوه بر این کتابخانه‌های مدارس و سازمان‌ها که بخشی از کتاب‌هایشان به کودکان اختصاص دارد را هم باید بر این آمار اضافه کرد. اما به نظر می‌رسد در بین این مراکز، عمق کار کتابخانه کانون با توجه به مربیان فعال و کتابداران کارآزموده و دوره دیده از نظر معدل قابل قبول‌تر است.
 
با همه این حرف‌ها اگر نهادهای مرتبط با ادبیات کودک بتوانند بر کمیت‌گرایی غلبه کنند و نخواهند با بالا بردن عدد و رقم اعضایشان لشکرکشی‌های سیاسی و جنایی داشته باشند و به معنای واقعی برای ادبیات کودک و نوجوان دل بسوزانند می‌توان به آنها امید بست و آنها را در ارتقای سطح فرهنگی مخاطبان مؤثر دانست. اگرچه در کلیت کار، نهادهایی از این دست هم از نظر تعداد بسیار محدود هستند و همان تعداد محدود هم ارتباط گسترده‌ای با مخاطبان ندارند و هیچ نظرخواهی علمی از مخاطب به‌دست آنها نمی‌رسد و غالباً با تصورات شخصی و بازگشت به دوران کودکی خودشان برای مخاطب امروز که حداقل سه یا چهار دهه با آنها تفاوت زمانی دارد کتاب تولید می‌کنند و این مشکلی است که باید به آن توجه کرد.
 
با این همه وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای دنیا و مخصوصاً‌ کشورهای مشابه خودمان در منطقه و در مقایسه با سال‌های قبل از انقلاب چه به لحاظ تصویری و بصری و چه از نظر متن و محتوا در جایگاه خوبی قرار دارد و قابل تامل است.»
 
جواد محقق، متولد سال 1333 در شهر همدان است. وي تاكنون ‌داوري چندين دوره از كنگره سراسري شعر دفاع‌مقدس و انتخاب كتاب سال را بر عهده داشته است. از جمله فعاليت‌هاي محقق مي‌توان به تاسيس انجمن ادبي ميلاد از سال 1359 در همدان، مسئول شوراي نهضت سوادآموزي استان همدان در سال‌هاي 60 و 61، مديريت مجلات رشد پس از سال 1371  ، عضويت در شوراي شعر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، همكاري با بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، عضو شوراي مشاوران خانه روزنامه‌نگاران جوان و نايب رئيس انجمن قلم ايران در سال 1378 اشاره كرد.
 
محقق انتشار بیش از 30 عنوان کتاب را در کارنامه خود دارد که از آن‌جمله می‌توان به «قصۀ مرد بزرگ پاپتي»، «مردي چو آفتاب»، «با آخرين رسول»، «تاوان عشق»، «مثل من به انتظار»، «قدر استاد»، «علم و ايمان در گفت‌وگو با دانشمندان»، «ياد ماندگار»، «معلمان خوب من»، «گزيده شعرها»، «آن بهار مهربان»، «علي امير غدير»، «امين قافلۀ وحي»، «خواب خوب»، «در خانه ما»، «مرد فردا»، «دوغ و دروغ»، «باران بهانه بود»، «شكفتن در آتش»، «پشت پلك پنجره»، «هم سرو، هم صنوبر»، «كلمات در خط مقدم»، «بيداري كلمات»، «در كوچه‌هاي كرايوا » و «كلمات در خط مقدم» اشاره کرد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها