دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۶
بهداروند: شعر را با تعابیر محدود نکنیم/مگر شعر غیرآیینی‌ هم داریم؟!

اكبر بهداروند، پژوهشگر و بيدل‌پژوه درباره ادبیات دینی و ارتباط آن با زندگی مردم در سه دهه قبل سخن گفت. وی گفت که غیر از عده انگشت‌شماری که در ادبیات مذهبی ریشه دواندند و موفق بودند دیگران به بیراهه رفتند و در این مسیر موفق نشدند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- فرشاد شیرزادی: اکبر بهداروند متولد 1329 شهرستان اندیمشک است. «کليات محتشم کاشانی»، «کليات اقبال لاهوری»، «ديوان حافظ»، «گلستان سعدی»، «نگار دانش»، «از تبار شبنم»، «آواز سبز ايل»، «آينه مهر» ،«چکامه زخم» و «کليات سه جلدی بيدل دهلوی» نام شماری از آثار تحقيقی و تصحیحی منتشر شده اوست. ششمین گفت‌وگوهای سوژه خبری جدید «ایبنا» با عنوان نقش فرهنگساز ادبیات دینی، با این محقق و مصحح پرکار است که در ادامه آن را خواهید خواند.


 آیا ادبیات دینی ما در سه دهه اخیر توانسته طنین خود را در داخل ایران و در خارج از کشور به گوش مردم جهان برساند؟
زمان انقلاب اندیشمندان ما در این حوزه جوان‌هایی 30 ساله بودند که در حال حاضر 60 ساله شده‌اند. آشنایی آن ها در این مدت سی سال و سه دهه رسوخی نبوده و سطحی بوده و این‌ها حباب‌های شکننده‌ای هستند که بر اقیانوس عمیق و پهناور ادبیات دینی ما شکل گرفته‌اند و چون عمق ندارند تأثیراتشان نیز عمیق نیست.
 
این مساله شامل حال همه می‌شود؟ اگر این‌گونه نگاه کنیم که به اصطلاح تر و خشک با هم می سوزند.
برخی دوستان هستند که از پیشکسوتان محسوب می‌شوند مانند دکتر شریعتی، دکتر محمدجعفر شهیدی، عبدالحسین زرین‌کوب، محمدمهدی بهداروند، استاد محمود حکیمی، محمدرضا سرشار و سید مهدی شجاعی. این عده چون در خانواده‌های مذهبی زندگی کردند و بزرگ شدند کارشان از عمق درخشان و تأثیرات عجیبی برخوردار شده.
 
چرا آثار این عده در خارج از ایران ترجمه نشد یا کمتر ترجمه شد؟
اگر کتابی از مباحث و مصادیق دینی درباره کشور ما، تدین، مذهب و تفکر و اندیشه مذهبی ما ترجمه شد دلیل بر خوب بودن یا مقام عالی آن نیست. اغلب ترجمه‌ها بر اساس روابط و نه بر اساس ضوابط صورت گرفته است.
 
چرا؟
چون اساساً غرب با تدین و با مذهب ما سرسختانه بیگانگی دارد و سرسختانه هم می‌جنگد. پس این پنبه را از گوشمان بیرون آوریم که اگر اثر یک نویسنده ترجمه شد دلیل بر خوب بودن آن اثر است و این اثر واقعاً در جهان دیده شده‌. این ترجمه‌ها اغلب به وسیله ارتباطاتی است که  ما آن را به یک مترجم اروپایی می‌دهیم و مقداری هزینه می‌کنیم و آن‌ها هم از خدا می‌خواهند که این کار را بکنند چون به شکل و شیوه‌ای آن‌ها را به شوق می‌آورد.
 
پس می‌گویید با ترجمه‌های جسته گریخته ادبیات دینی ما جهانی نخواهد شد؟
کلام وقتی در جهان خواهان پیدا می‌کند که مانند حافظ زبان را در اختیار و سیطره خودش قرار می‌دهد که گوته آلمانی سر تعظیم را فرود می‌آورد و می‌گوید حاضرم همه زندگی و آثار ادبی‌ام را بدهم و در عوض یک بیت از حافظ نصیب من شود. در واقع این حرف بزرگی حافظ را نشان می‌دهد. کتاب‌های بزرگ دینی ما از انسان‌های شاخص و عمیق و بزرگ به جا مانده است. مثل استاد مطهری. در حال حاضر در شوروی و اروپا و امریکا و به ویژه در مصر، سوریه، لیبی، لبنان و عراق کتاب‌های ایشان تدریس می‌شود. اما در این 30 سال عمیق بودن فکر اندیشمندان ما رشد چندانی نداشته. اغلب رشدها سطحی بودند و دریاهای پهناور و بزرگی هستند که عمقشان تا قوزک پا می‌رسد.
 
چرا؟
چون ما نیروی اندیشمند بزرگ و محقق دانای معنوی نداریم اما شعری مانند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» به شکلی سروده شده که گویی شاعرش در آن صحنه کربلا شمشیر می‌زد یا آب می‌داد یا جزو سیاهی لشکران بوده یا جزو تماشاگرها بوده. انسان برای هر پدیده‌ای باید به آن موضوع رسوخ کند تا ادراک موضوع را عمیقا و با جان و دل بپذیرد. «آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم/احساس سوختن به تماشا نمی‌شود».
 

شما با نام‌گذاری ادبیات آیینی موافقید؟ خودتان در این وادی بسیار شعر گفته‌اید.
این تعابیر و تفسیرها و این اسامی و نام‌گذاری‌ها مقبول جامعه ادبی ما نیست. ما آیین قالی‌شویی هم داریم. آیا در این زمینه هم باید نام‌گذاری کنیم؟ شعر مقوله‌ای است که قابل نامگذاری نیست چرا که یک امر واقع نیست. شعر تخیل و تفکر و احساس و اندیشه است. مگر شاعر بی‌‌آیین هم داریم. شاعری که آیین نداشته باشد اصلاً شاعر نیست. گفتند شعر مذهبی و دوباره دیدند که شاعر در یک اقلیم زیست نمی‌کند و در اقلیم‌های مختلف زیست می‌کند. حافظ گفت: «کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد/یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد» یا «بود آیا که در میکده‌ها بکشایند/گره از کار فرو بسته ما بگشایند» مگر حافظ شاعر دینی و مذهبی نیست؟ «رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس/ گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت» این رندان تشنه لب و ولی شناسان که کاری نکردند و رفتند چه کسانی بودند؟
 
شاعری که در حوزه نام‌گذاری اقلیم‌ها نمی‌گنجد و فراتر از اقلیم خودش شعر می‌سراید، یک شاعر دینی است. یکی دیگر اخلاقی و دیگری مذهبی و دیگری غیرمذهبی و یکی اندیشه‌اش فراتر از انسان‌هاست. اگر بخواهیم امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) را شاعران دوران خودشان نام ببریم مگر آن‌ها شاعرانی غیر آیینی هستند. از دیگر سو آیین به معنی روش است. این روش هزاران پدیده می‌تواند داشته باشد. شاعر مانند چهار فصلی است که خداوند خلق کرده. در زمستان خمودگی و در بهار طراوت و در پاییز عرفانی بودن و در زمستان دل به دریا زدنش را می‌بینیم. شاعر تحت تأثیر لحظات زیستی‌اش زندگی می‌کند. مگر می‌شود فرزند شاعری در آب غرق شود و او برای خودش آواز بخواند؟ شاعر از لحظات زیستی خود شاعر است و در مابقی اوقات یک آدم معمولی است. وقتی من با آن هنر زندگی می‌کنم و آن هنر را بیان می‌کنم شاعرم و در لحظات دیگر شاعر نیستم. درست همان‌طور که یک جراح وقتی بیمارش را مداوا می‌کند و جراحی می‌کند جراح است.
 
می‌توان به محتشم گفت شاعر آیینی؟
محتشم کاشانی به قول امروزی‌ها شاعر آیینی است. او شعر برای صبح و شب و ظلم و ستم و دوستش هم گفته. پس اگر درباره عدالت و سوگ شعر گفته باید بگوییم شاعر سوگ‌گرا یا عدل‌گرا؟ می‌توانیم به منوچهری دامغانی که شاعر طبیعت است فقط بگوییم شاعر خزانی؟! او بهاریه‌ هم دارد. این اسامی و نامگذاری‌ها را افراد کم سوادی ایجاد می‌کنند که ادبیات را نمی‌شناسند.
 
رنگ و بوی سیاسی بودن از این تعبیرها برنمی‌خیزد؟ یعنی به جای این‌که ادبیات برای ادبیات تصمیم بگیرد سیاست برای ادبیات تصمیم می‌گیرد.
نه، این کم دانشی افراد است. کسی که اطلاعات عمیقی از ادبیات فراخنای جهانی داشته باشد شاعر را با نامگذاری محدود نمی‌کند. این از حماقت و بلاهت انسان‌هاست.

«نثرهای بيدل»، «رباعيات بيدل»، «غزليات بيدل دهلوی» (سه‌جلد)، «غزليات بيدل دهلوی» (یک جلد)، «مثنوی های بيدل دهلوی»، «نثرهای بيدل دهلوی»، «تبسم يک قافله آه»، «مقالات اقبال شناسی»، «غزليات ظهوری ترشيزی»، «رباعيات ظهوری ترشيزی»، «کليات ملک قمی»، «کليات واعظ قزوينی»، «شهربانو و خاکسترهای سرد»، «مقالات بيدل شناسی»، «کليات ظهير فاريابی»، «دوبيتی از مشروطه تا امروز»، «کليات طبيب اصفهانی» و «فرهنگ رشيدی» نام شماری دیگر از آثار پژوهشی و تصحیحی منتشر شده بهداروند است.

پیشینه این سوژه در خبرگزاری کتاب:
گفت‌وگوی محمدرضا سنگری، عبدالرحیم سعیدی‌راد، غلامرضا امامی و فاطمه راکعی را در این باره بخوانید

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها