چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۱
نقش «مردم نهادها» را در ارتقاء ادبیات کودک جدی بگیریم

شهرام اقبال‌زاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان معتقد است در روند توسعه و تحول ادبیات کودک، میزان تاثیر نهادهای مشارکتی و «NGO»ها با وجود بودجه‌های ناچیز بسیار چشمگیرتر از نهادهای دولتی با بودجه‌های فراوان بوده است؛ ظرفیت‌های مردم نهادها در این زمینه، چیزی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته‌است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) شهرام اقبال‌زاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان تاثیر نهادهای مشارکتی و «NGO»ها را با وجود بودجه‌های خیلی ناچیز بسیار چشمگیرتر از نهادهای دولتی با بودجه‌های فراوان دانست و طی یادداشتی به بررسی تاثیرات نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی بر روند ادبیات کودک طی دهه‌های گذشته پرداخته است. در این یادداشت آمده است: 
 

«اصطلاح ادبیات کودک به مفهوم امروزی قبل از مدرنیته و جامعه سرمایه داری، چه در ایران و چه در جهان وجود نداشته و اصطلاحی جدید است. در آن زمان بخشی از ادبیات که بیشتر مربوط به کودکان می‌شده، ادبیات فولکلوریک، ادبیات شفاهی و بخشی از ادبیات مکتب‌خانه‌ای بوده است. در آن زمان نویسنده کودک، تصویرگر کودک و شورای کتاب کودک وجود نداشته و نطفه‌های ادبیات کودک از دوران مشروطیت شکل گرفته و کم‌کم از نظر کمی و کیفی رشد یافته است.
 
به طورکلی دوره شکوفایی ادبیات کودک از دهه 40 به بعد با شکل گیری نهادهای مدنی و فرهنگی مانند شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز شد. فعالیت‌های این نهادها در زمینه نشر ادبیات کودک و ترویج آن بوده است. در آن زمان بود که تعدادی از ناشران در کنار کانون شروع به چاپ کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان کردند.

شکل گیری این دو نهاد نقطه عطف بسیارمهمی در رشد ادبیات کودک به شکل کمی و کیفی بود. آنها در کنار آموزش و پرورش به رشد خلاقیت و ادبیات غیررسمی پرداختند.
 
نقش آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری
متاسفانه آموزش و پروش نهادی معلم محور و درس محور است و دانش‌آموزان فقط نوعی ماشین برای حفظ کردن و ارزیابی کارنامه‌ای محسوب می‌شوند. بچه‌ها موظفند درس را به شکل یک تکلیف شاق بخوانند و عامرانه کارنامه بگیرند و هیچگونه خلاقیت و نوآوری در آن وجود ندارد درحالیکه شورای کتاب کودک با نگاه گسترده‌تر و خلاقانه به ادبیات کودک سبب رشد نرم‌افزاری آن شده است. کانون پرورش فکری هم به عنوان یک نهاد دولتی، ضمن جذب نویسندگان برجسته این حوزه، زیربنای سخت‌افزاری لازم را فراهم می‌کند؛ در واقع این دو نهاد در کنار نهادهایی مانند انجمن نویسندگان کودک تلاش می‌کنند کاستی‌های آموزش و پرورش را برطرف ‌کنند.
 
شورای کتاب کودک از نهادهای خودجوش و مردمی است که صرفا فرهنگی بوده و فقط برای تحول کیفی ادبیات کودک تلاش می‌کند و با حقوق صنفی نویسندگان کاری ندارد. این شورا یک نهاد مشارکتی است که بر اساس گروه‌های پایه و بررسی شکل گرفته است. در کنار این شورا، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هم به عنوان یک نهاد خودجوش و صنفی علاوه بر فعالیت‌هایی که برای دفاع از حقوق نویسندگان و اهل قلم انجام می‌دهد برای ارتقای ادبیات کودک با چاپ کتاب‌ها، یادنامه‌های نویسندگان پیشکسوت و برگزاری جلسات مختلف هم تلاش می‌کند.
 
 باید توجه داشت که به‌طورکلی در کشور ما نقش دولت و نهادهای دولتی چه از نظر بودجه و چه از نظر سلطه، بسیار عمده و چشمگیر است و فضای زیادی به «NGO» ها داده نمی‌شود و بودجه آنها فقط مبتنی بر حق عضویت اعضایشان است. بطور کلی فرهنگ در کشور ما کمترین بودجه را دارد و در فرهنگ هم کمترین بودجه به ادبیات کودک و نوجوان اختصاص داده می‌شود اما همین بودجه هم سبب ایجاد رشد چشمگیری در ادبیات کودک نمی‌شود زیرا مدیران راهبردی در بخش دولتی نداریم و با هر تغییر مدیریتی برنامه‌ها عوض می‌شود. اگر این بودجه‌ها در اختیار نهادهای مشارکتی و «NGO» ها قرار بگیرد قطعا تاثیر بسیار بیشتری بر افزایش کیفی در روند ادبیات کودک خواهد داشت.
 

افت و خیزها به جهت تغییرات مدیریتی
با نگاهی اجمالی به دهه‌های گذشته متوجه می‌شویم که در زمان قبل از انقلاب به دلیل وجود مدیران راهبردی در رأس کانون پرورش فکری، باوجود اینکه برنامه‌های آنها برخلاف برنامه‌های سیاسی رژیم شاهنشاهی و در جهت توسعه و تحول بود، اما نقش کانون در ایجاد تحول و توسعه ادبیات کودک به مراتب بسیار بیشتر از الان بود. زیرا بعد از انقلاب، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کاملا وارد فضای سیاسی و با تغییرات مدیریتی پیاپی دچار افت و خیزهای فراوان شد.
 
به‌طورکلی در ارزیابی تاثیر نهادهای دولتی و غیردولتی بر توسعه و گسترش ادبیات کودک کشورمان در دهه‌های گذشته به این نتیجه می‌رسیم که تاثیر نهادهای مشارکتی و «NGO» ها با وجود بودجه‌های خیلی ناچیز بسیار چشمگیرتر از نهادهای دولتی با بودجه‌های زیادتر بوده است و اغلب پدیده‌هایی که طی سال‌های گذشته سبب رشد کیفی ادبیات کودک شده، مانند ایجاد رشته تحصیلی ادبیات کودک به طور مستقل، در دانشگاه شیراز که به همت دکتر مرتضی خسرونژاد انجام پذیرفت، همه از سوی «NGO» ها و بخش غیر دولتی و مشارکتی صورت گرفته است درحالیکه با وجود تاثیر چشمگیر «NGO» ها در رشد و اعتلای ادبیات کودک، این نهادهای مشارکتی هیچ نقش و جایگاهی در برنامه‌ریزی‌های کلان فرهنگی برای کودکان ندارند و از نظرات آنها هیچ بهره‌ای برده نمی‌شود.

با وجود اینکه در کشور ما همواره کشمکش‌های فراوان سیاسی وجود داشته است اما از ابتدای انقلاب تا به حال همواره شعار ما این بوده که انقلابمان فرهنگی است؛ درحالیکه کمترین توجهی به فرهنگ نداریم و در برنامه‌ریزی‌ها کمترین بودجه به فرهنگ تعلق می‌گیرد. در حوزه فرهنگ هم کمترین بودجه و توجه مربوط به ادبیات کودک و نوجوان است.

درباره اقبالزاده
شهرام اقبال‌زاده، مترجم، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در سال 1333 در كرمانشاه متولد شد. از آثار او مي‌توان به ترجمه «فرهنگ اصطلاحات انگلیسی/فارسی»، «گاندی»، «بی‌نظمی نوين جهانی»، «یادداشت‌هایی درباره نادر ابراهیمی»، «چگونه رمان خود را بازنگري و ويرايش كنيم»، «یاد مهرگان»، «درد جاودانگی»، «آسیب شناسی داستان‌های عامه پسند» و «آسیب شناسی داستان‌های دینی» اشاره کرد. اقبال‌زاه در کنار فعالیت نویسندگی و ترجمه برای کودکان و نوجوانان، مدتی نیز به عنوان دبیر انجمن نویسندگان کودک و نوجوان فعالیت می‌کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها