دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۷
نجفی: نیاز نداریم امثال سید قطب را الگو قرار بدهیم/ علیخانی: سید قطب فاقد نظریه است

موسی نجفی در دومین روز از همایش بازخوانی و بررسی دیدگاه‌های «سید قطب» گفت: سیدقطب با وجود آنکه عده‌ای مانند آیت‌الله خسروشاهی تلاش می‌کنند او را چهره‌ای تاثیرگذار در وقوع انقلاب اسلامی معرفی کنند، تاثیر زیادی در جریان وقوع انقلاب اسلامی در ایران نگذاشته و ما نیاز نداریم امثال سید قطب را الگو قرار بدهیم. علی اکبر علیخانی نیز تاکید کرد سیدقطب در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی،ویژگی ماهیت سیاست و اجتماع را در نظر نمی‌گیرد و بنابراین فاقد نظریه است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) موسی نجفی، رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران عصر امروز دوشنبه 27 بهمن‌ماه در دومین روز از همایش بازخوانی و بررسی دیدگاه‌های «سید قطب» که در دانشگاه تهران برگزار شد، جریان بیداری اسلامی را به چهار دوره تقسیم کرد و گفت: موج اول بیداری اسلامی از مصر آغاز شد که بیشتر جنبه نظامی و طبیعتاً وجه سلبی داشت. موج دوم بیداری اسلامی از حالت سلبی به ایجابی تبدیل شد که سردمدار آن مشروطیت در ایران بود که توانست وجه سلبی بیداری اسلامی را که در جهان تسنن ایجاد شده بود با توجه به آموزه‌های شیعی به وجه ایجابی تغییر دهد. 

وی ادامه داد: موج سوم بیداری اسلامی بعد از شکست جنبش مشروطیت در ایران به وجود آمد که فرهنگی بود و تقریبا نیم قرن به حیات خود ادامه داد. اما موج چهارم بیداری اسلامی که با انقلاب اسلامی شروع شد، موج تمدنی است و از این نظر باز وجهه ایجابی دارد. 

وی افزود: موج اول و موج سوم بیداری اسلامی سلبی هستند و موج دوم و چهارم ایجابی. به نظر می‌رسد آرای سیدقطب بین موج سوم و چهارم شکل گرفته ولی نتوانسته از نظر ایجاب خود را به موج چهارم نزدیک کند. 

نجفی با بیان اینکه سیدقطب با وجود آنچه عده‌ای مانند آیت‌الله خسروشاهی که تلاش می‌کنند او را چهره‌ای تاثیرگذار در وقوع انقلاب اسلامی معرفی کنند، تاثیر زیادی در جریان وقوع انقلاب اسلامی در ایران نگذاشته است گفت: در جهان تسنن قبل از سید هم کسانی مانند جمال عبده ناصر وجود داشته است. به هر حال آرای سیدقطب اگرچه در ثبت و اجمال با نهضت امام و انقلاب اسلامی همخوانی‌هایی دارد اما در بحث تفصیلی و ایجابی بیشتر به جریانهای سلفی مانند داعش و طالبانیسم نزدیکی پیدا می‌کند و از این نظر از موج تمدنی فاصله می‌گیرد.
 
رئیس مرکز مطالعات تاریخ معاصر در بخش دیگری از سخنان خود به تقسیم بندی سید قطب از جامعه جاهلی و جامعه توحیدی و قرابت نظرات او با مولودی اشاره کرد و گفت: این دو معتقدند که جامعه مومنان باید در برابر دولت و جامعه بایستند و این موضوع با شرایط ایران سازگاری نداشت.

وی اضافه کرد: جامعه ایران بعد از مشروطه باید از سطح سلبی به سطح ایجابی می‌رسید و عامل این انتقال آموزه‌های شیعی بود که توانست یک جریان بالقوه را به جریان بالفعل تبدیل کند. از این نظر جریان فکری سیدقطب کمک چندانی به موج چهارم بیداری اسلامی نکرد.

وی در پایان با بیان اینکه سیدقطب در جهان تسنن نه روشنفکر محسوب می‌شود و نه سنت‌گرا افزود: او مجبور است برای فعلیت بخشیدن یا ایجابی کردن آراء خود به مدل‌های غربی پناه ببرد اما جریان انقلابی شیعی در دل خود نمونه‌هایی برای رسیدن به انقلاب داشته وا دارد. 

نجفی در پایان گفت: نکته دیگر این است که جامعه ایران دوره صفویه را پشت سر گذاشته که در آن سبک زندگی دینی ترویج می‌شود. بنابراین کسی که می‌خواهد آرای سید قطب را به ایران بیاورد باید بداند که ایران هم حکومت مشروطه را پشت سر گذاشته و هم دوره صفویه را. جامعه ایران از وضع سلبی به وضع ایجابی با حرکت امام در انقلاب قرار گرفت. به هر حال شیعه توانسته در تجربه تکامل اسلامی خود بدون افراط و تفریط حرکت کند و از ظرفیت‌های خود بدون آنکه بخواهد به گذشته خیلی دور برگردد استفاده کند. 

وی با اشاره به سخنی از شهید مطهری یادآور شد: ما نیاز نداریم امثال سید قطب را الگو قرار بدهیم.

علی اکبر علیخانی نیز در بخش دیگری از این مراسم سخنرانی خود با موضوع «اندیشه سید قطب از نظریه تا عمل» را ارائه کرد و گفت: گاهی تصور می‌شود که نظریه نباید عملی باشد، در حالی که نسخه‌ای که قابل عمل نباشد نظریه نیست. حال پرسش اصلی این است که آیا سیدقطب مجموعه‌ای از نظرات را در مواجه با مسائل گوناگون داشته و یا دارای یک نظریه یا مجموعه‌ای از نظریه‌هاست، به این معنا که در قالب یک مجموعه نظری به بررسی علّی و معلولی مسائل پرداخته و بتواند به ارائه راهکار برسد؟

وی ادامه داد: سیدقطب به مسائل مختلفی مانند نفی استبداد، جاهلیت، استعمار خارجی، عدالت اجتماعی و ... پرداخته است. شعار اصلی او این است که اسلام درمان همه دردهاست اما آیا او یک نظریه یا مجموعه‌ای از نظریات در این موارد داشته است؟

وی برای توضیح این مساله چهار ویژگی ماهیت سیاست و اجتماع را تشریح کرد و گفت:‌ سرعت و عدم توقف تحولات، تابعیت تحولات از علت و معلول، گریزناپذیری یا پیش‌بینی‌ناپذیری برخی از تحولات سیاسی و اجتماعی و لزوم وجود یک عقلانیت برای اداره امور این چهار ویژگی است که به نظر می‌رسد سیدقطب در تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی، این ویژگی‌ها را در نظر نمی‌گیرد. برای مثال وی غرب را نقد می‌کند، اما راه‌حلی برای وابستگی ناگزیر به غرب نمی‌دهد، یا او فرهنگ غربی را نقد کرده، اما راه‌حلی برای جذب نشدن جوانان به آن نداده است.

علیخانی در پایان تاکید کرد:‌ با در نظر گرفتن این مسئله به نظر می‌رسد سیدقطب فاقد نظریه بوده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها