جشن امضای رمان «آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت» برگزار شد
احمدرضا احمدی: فضای رمانم مانند شعرهایم خاکستری است/در داستان کار سینمایی کردهام
احمدرضا احمدی، شاعر «قافیه در باد گم میشود» و «چای در غروب جمعه روی میزسرد میشود» در جشن امضای رمان «آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت» گفت: فضای این داستان نیز مانند اغلب شعرهایم خاکستری است و به نوعی ابتکاری سینمایی نیز در این کار زدهام که با خواندنش متوجه آن خواهید شد.
وی در پاسخ به این پرسش که «نوشتن این کتاب چهقدر زمان برد؟ و موضوع سومین رمانتان چیست؟» توضیح داد: موضوع کتاب را نمیتوانم بگویم. در واقع این کتاب مانند برخی از شعرهایم خاکستری است و به شکل موضوعی نمیتوان آن را برای کسی تعریف کرد. اما به گمانم هر فصل این کتاب مجزاست اما در عین حال یک مجموعه است و میتواند یک رمان هم محسوب شود. من توضیحی درباره موضوع کتاب ندارم.
احمدرضا احمدی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه «این رمان چه شباهتی به رمانهای قبلی شما دارد؟ و چرا یک شاعر به عرصه داستان ورود کرده است؟» گفت: از روی بیکاری وارد دنیای داستاننویسی شدم! چند قهرمان در این رمانهایم هست که نامشان تکرار میشود و یک لوکیشن هم هست که حتی در پنجمین رمانم نیز وجود دارد. این رمان بیشتر سینمایی است و اگر بخوانید، متوجه ابتکاری که در آن به خرج دادهام میشوید.
شاعر «چای در غروب جمعه روی میز سرد میشود» اضافه کرد: ابتکاری در سومین رمانم به خرج دادهام که برای خودم به اصطلاح اورجینال است و مربوط به جایی نیست و هیچ یک از فصلهایش به موضوع کتابی دیگر از خودم و دیگران ربطی ندارد و شما جز خواندن این رمان کار دیگری نمیتوانید انجام دهید تا بخواهید در این مورد نظر بدهید. نخستین رمان من سال 1391 منتشر شد و به چاپ چهارم رسید.
وی در پاسخ به این پرسش که «محمدعلی سپانلو که در سالهای جوانی مجموعه داستانی به نام «مردان» دارد و میگوید: در وجود من یک داستاننویس کار نکرده است؛ حالا شما چهطور این داستاننویس کار نکرده را در وجود خودتان بیدار کردید؟» گفت: محمدعلی سپانلو اگر داستاننویسی را ادامه میداد در این زمینه موفق میشد و کارهایش درخشان از آب در میآمد. نمیدانم شاید وقتی به سن 70 سالگی میرسید تجربههای زیادی در ذهنتان باشد که نشود آن را در شعر منعکس کرد. اگر داستانها را به خوشبینانه و بدبینانه تقسیمبندی کنیم این رمان چندان خوشبینانه نوشته نشده است.
فاطمه حیدری تبریزی، همسر احمدرضا احمدی نیز که برای جشن امضای رمان «آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت» به کتابفروشی چتر آمده بود به ایبنا گفت: شما با احمدرضا احمدی زندگی نکردهاید اما برای من بسیاری از بخشها و فضاهای رمان آشنا بود. با خواندن این کتاب به دوره سربازی احمدرضا احمدی رفتم و زمانی که در ده بود و در سپاهدانش بود یا موقعی که در پاریس حضور داشت. آنچه برایم تعریف کرده خیلی برایم در این کتاب ملموس و آشنا بود.
وی افزود: من هر کدام از کتابهای احمدی را 10 دفعه میخوانم چون خودم غلطگیری میکنم. این کتاب کتاب خوبی است و به مخاطبان شعر و آثار احمدرضا احمدی پیشنهاد میکنم که این اثر را نیز بخوانند. من رمانخوان حرفهای هستم و اهل کتابهای تاریخی و اجتماعی زیاد نیستم. اگر رمانی کشش نداشته باشد آن را کنار میگذارم. ولی واقعیت این است که کتابهای احمدرضا احمدی را دو سه روزه میخوانم و این کتاب را نیز در کمتر از دو روز خواندم.
همسر احمدی در پاسخ به این پرسش که «رمان احمدی اکشن است یا نه؟» گفت: این رمان اصلاً صحنههای اکشن ندارد. اصلاً به همسر من نمیآید که رمانش دارای صحنههای اکشن باشد. من هم مانند دیگر مخاطبان آثار احمدی پیشنهاد میکنم که آخرین رمان او را بخوانید.
جشن امضای رمان «آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت» نوشته احمدرضا احمدی عصر امروز در کتابفروشی چتر برگزار شد.
نظر شما