دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۶
ناشران غیرمتخصص، مؤلفان دست‌بوس!

اسماعیل شهبازی، پدر علم روستا‌شناسی ایران در یادداشتی که برای ایبنا نوشته، معتقد است که مؤلف کتاب‌های علوم کاربردی برای انتشار کتابش باید دست ناشر را ببوسد و دنبالش بدود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ــ اسماعیل شهبازی: بیشتر کار‌‌های تحقیقاتی کشور حداقل در حوزه علوم کاربردی به سفارش دستگا‌ه‌های اجرایی است و بر همین اساس پژوهشگر نتایج تحقیقات خود را در قالب گزارش به کارفرما تحویل می‌‌‌دهد. دستگاه مجری گاهی، تأکید می‌کنم گاهی، به دلایلی مانند وجود نقاط ضعف در عملکرد خود که در گزارش محقق منعکس شده، اشتیاقی برای انتشار آن در قالب کتاب ندارد و خیلی در فکر نشر آن نیستند و بعضی اوقات دلشان می‌خواهد که هیچکس از نتایج آن اطلاع پیدا نکند. حتی ممکن است در قرارداد‌های خود با پژوهشگر قید کنند که اگر پژوهشگر در آینده برای استفاده از نتایج این تحقیقات در مقاله یا کتاب ملزم به اجازه از سازمان مربوطه است.       

محقق اجازه انتشار نتایج فعالیت خود را در قالب کتاب ندارد 
 از سوی دیگر گزارش محقق در تملک سازمان سفارش‌دهنده است، بنابراین محقق اجازه انتشار نتایج فعالیت خود را در قالب کتاب ندارد، اگر دست به چنین کاری بزند مجازات در پی دارد.

بنابراین در زمینه کار‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وفنی این مشکل وجود دارد، کارفرمایان یا خود اهل انتشار کتاب نیستند یا اجازه آن‌را صادر نمی‌کنند. بنده خود از دهه 70 برای بسیاری از نهاد‌ها تحقیقات زیادی انجام دادم که هیچکدام منتشر نشد. نه اجازه انتشار این نتایج را صادر کردند و نه خود این‌کار را انجام دادند؛ بنابرابن کار محقق بی‌ثمر باقی می‌‌ماند و این موضوع نشان از وجود یک مشکل است؛ اگر محقق از ابتدا انجام پژوهش را به انتشار آن مشروط کند، کار‌فرما قرارداد امضا نخواهد کرد.

انتشار نتایج تحقیقات در قالب کتاب هیچ امتیازی برای دستگاه‌های اجرایی محسوب نمی‌شود. باید برای نهاد و سازمانی که در انتشار کتاب‌های پژوهشی عملکرد مثبتی داشته است، امتیاز قائل شد. برای تعداد پل‌ها و جاده‌های ساخته شده از سوی نهاد‌های اجرایی امتیاز قائلند و آفرین آفرین می‌گویند، اما برای انتشار کتابی که نتیجه تحقیق باشد، امتیازی تعلق نمی‌گیرد؛ به عبارتی دیگر برای تولید محتوا ارزش قائل نیستند، مگر این‌که تولید یک کار سفارشی و تبلیغی باشد.
 
ناشر تخصصی نداریم
ناشر تخصصی نداریم؛ ناشری که به‌عنوان مثال کتاب‌های حوزه کشاورزی را منتشر کنند. چندین بار هم ناشرانی پا به این عرصه گذاشتند اما به دلیل مشتلات مالی دوام نیاوردند. دستگاه‌های اجرایی کمکی برای بقاء این ناشران انجام نمی‌دهند. به‌عنوان مثال وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی و فرهنگ و ارشاد اسلامی باید این ناشران را سرپا نگه دارند. جهاد کشاورزی می‌تواند برای حمایت از این ناشران اعلام کند از هر کتاب‌ ناشر حوزه کشاورزی فارغ از این‌که چه کسی آن‌ها را نوشته، 500 نسخه برای کتابخانه‌اش خریداری می‌کند، درحالی‌که به هیچ وجه این صحبت‌ها مطرح نمی‌شود.  

وقتی نویسنده خود کتابش را برای وزیر کشاورزی ارسال می‌کند، حتی اعلام وصول هم نمی‌کنند که آقای نویسنده متشکریم، کتابتان را دریافت کردیم؛ تا این حد به کار‌های تحقیقاتی بی‌اعتنا هستند.  

کتاب‌های تخصصی حامی ندارند
هیچ حامی برای معرفی و بررسی کتاب‌های تخصصی نیست. به‌عنوان مثال، شهر کتاب که وابسته به شهرداری است، در همه حوزه‌های ادبی،‌ فلسفی و تاریخی نشست برگزار می‌کند، اما هیچ وقت برنامه‌ای برای بررسی یک کتاب حوزه صنعت، کشاورزی، روستایی یعنی موضوعاتی که مربوط به سرمایه ملی و وابسته به اقتصاد است، ترتیب نداده، انگار با این مسائل بیگانه‌اند. این در حالی است که بیشتر افراد مشغول در مجموعه‌های فرهنگی، تبار روستایی دارند. برگزاری نشست‌هایی در حوزه فرهنگ روستا،‌ تولیدات روستا،‌ پیشرفت‌های روستا،‌ تغییرات و تحولات روستا و انتظارات روستا که موجب تشویق نویسندگان می‌شود. بار‌ها پیغام فرستاده‌ام، اما هیچ‌کس ارزشی قائل نشده‌اند و حتی جوابی هم دریافت نکرده‌ام.

به‌نظر می‌رسد مسائل روستا هیچ‌گاه برای متولیان حوزه کتاب مطرح نبوده که بخواهند آن‌را در فهرست اولویت‌ها قرار دهند. مسائلی مانند اعتیاد در روستا‌ها، روستایی که پیش از این تولید‌کننده بود اما امروز دچار انواع آسیب‌هاست. چرا شهرداری در همه حوزه‌های به شهر کتاب خود رسیدگی می‌کند اما به این موضوع که بسیار حائز اهمیت است، توجهی نمی‌کند. چقدر برای معضل مهاجرت روستاییان به تهران گردهمایی برگزار می‌کنیم و از محققان می خواهیم تا درباره این موضوعات تحقیق کنند.

عملکرد ضعیف دانشگاه‌ها
مشکل دیگر در حوزه کمبود کتاب در حوزه‌های علمی، به عملکرد دانشگا‌ه‌ها مربوط  است. هر کتابی که در دانشگاه‌ها تولید می‌شود، باید در گروه مربوطه بررسی شود. اعمال نظرات شخصی داوران گاه به‌عنوان یک مانع مطرح است. به‌عنوان مثال،‌ یک فرد در این گروه تخصصی 20 سال پیش کتابی منتشر کرده و به شدت مراقب است که نویسنده دیگری به‌عنوان رقیب کتابی در همان حوزه منتشر نکند و یا 35 سال پیش نویسنده‌ای کتاب خوبی منتشر کرده که در زمان خودش و حتی حالا کتاب مطرح و خوبی است، اما روزآمد نیست.

دانشجویان همین مؤلف کتاب جدیدی نوشته‌اند، اما مادامی که این مدرس در گروه داوری حضور دارد، اجازه تایید کتاب نمی‌دهد، حتی اگر کتاب تایید هم اخذ کند، جلوی انتشارش را می‌‌گیرد؛ نباید مانع نشر شد. اگر اشکالی هم محتوا وجود داشته باشد،‌ آبروی مؤلف که انسان معمولی نیست در میان است و هیچ‌کس حاضر به انتشار یک کتاب بی‌ارزش نیست، چراکه این کتاب در نهایت به دست دانشجو می‌رسد.بنابر این بهتر است،‌ داوران کتاب را بخوانند و اصلاح کنند، اما مانع ذوق و علاقه افراد نشوند.

ایران از نظر نشر دانش بومی یکی از فقیر‌ترین کشورهای دنیاست
وزارت علوم،‌ تحقیقات و فناوری با اعتباری که به انتشار مقالات داده به نوعی مانع انتشار کتاب شده است. باید بیشترین امتیاز را به کتاب‌های مؤلفان ایرانی با موضوعات بومی اختصاص دهند. شاید ایران از نظر نشر دانش بومی یکی از فقیر‌ترین کشورهای دنیاست، به‌ویژه در زمینه دانش بومی کشاروزی که در دل افراد وجود دارد و میراث معنوی ما به‌حساب می‌آیند؛ دانشمندان ما برای انتشار این دانش تشویق نشده‌اند.

مرحوم مهندس هادی الفتی که در حوزه تاریخ کشاورزی فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داده، چند سال برای انتشار کتابش به دنبال ناشر بود. دستگاه‌های مجری این اثر را تبع و نشر ندارند و در نهایت انتشارات امیر‌کبیر حاضر به چاپ اثر مرحوم الفتی شد. کتاب مرحوم الفتی در همان چاپ نخست باقی ماند. وزارت فرهنگ باید به فکر نشر این دسته آثار باشد و تصور نکند فرهنگ فقط همان کتاب‌های داستان است. ببینید برای داوری یک اثر داستانی چقدر برنامه تدارک می‌بینند، اما در حوزه‌های کتاب‌های اجتماعی، روستایی و کشاورزی، نقد و بررسی صورت نمی‌گیرد ؛البته اگر کتابی منتشر شود.

مؤلف برای انتشار کتابش باید خواهش کند
مؤلف امروز در کشور ما برای انتشار کتابش باید گدایی و ‌خواهش و تمنا کند و به دست‌بوسی ناشر بزرگ برود و این در حالی است که در همه جای دنیا ناشر به در خانه مؤلف می‌رود که اگر نوشته‌ای داری بده تا بررسی کنیم. بار‌ها شاده بوده‌ام افراد محترم کتاب‌های خوبی در حوزه‌های اقتصادی و روستایی نوشته‌اند اما هیچ‌کس حاضر به چاپ آن‌ها نیست، چراکه این کتاب‌های بازار ندارند و رمان‌ها بازار دارند. این بازار را چه کسی باید ایجاد کند؟ اشتیاق را چه کسی باید ایجاد کند؟ کدام ارگان باید از این مؤلفان حمایت کند؟ وزارت ارشاد که می‌تواند به جای خرید رمان این کتاب‌ها را بخرد تا از این وضعیت خارج شود و حامی داشته باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها