گفتوگوی ایبنا با «اكتاي براهني» به بهانه 21 آذر؛ تولد رضا براهني
انتشار آثار پدرم به ضرر هیچ کسی نیست/ بهتر شدن روند انتشار آثار رضا براهنی در ایران از زبان پسرش
اكتاي براهني، فرزند رضا براهنی زندگي در ايران را انتخاب كرده است و مدام پيگير بازگشت پدرش به ايران است. او در گفت و گو با ایبنا به بهانه تولد براهنی از بهتر شدن روند انتشار آثار پدرش در یک سال گذشته گفت و این که انتشار آثار پدرش به ضرر هیچ کسی نیست.
دِق که ندانی که چیست گرفتم دق که ندانی تو خانم زیبا
حال تمامَم از آن تو بادا گر چه ندارم خانه در این جا خانه در آن جا
سَر که ندارم که طشت بیاری که سر دَهَمَت سر
با توام ایرانه خانم زیبا!
شانه کنی یا نکنی آن همه مو را فرق سرت باز منم باز کنی یا نکنی باز
آینه بنگر به پشت سر آینه بنگر به زیرزمین با تو منم خانم زیبا
چهره اگر صد هزار سال بماند آن پشت با تو که من پشت پردهام آنجا
کاکل از آن سوی قارهها بپرانی یا نپرانی با تو خدایی برهنهام آنجا
بیتو گدایم ببین گدای کوچهی دنیا
با توام ایرانه خانم زیبا!
وی درباره بازگشت پدر به ایران گفت: ایشان همچنان درباره برگشت به ایران تصمیم مشخصی را مطرح نکردهاند. گرچه همواره تلفنی به شکلی با من صحبت میکنند که انگار میخواهند به ایران بیایند. این اواخر من بیشتر پیگیر بازگشت ایشان شدهام و دائم میپرسم، که بالاخره چه زمانی باز میگردید؟ البته بخشی از این صحبتها به احساسات من باز میگردد که دوست دارم پدرم در این سن، زودتر به ایران بیاید و میان دوستداران و افراد تحت تاثیرش زندگی را سپری کند. زیرا بالاخره دوری جغرافیایی مسائل مختلفی را با خود به همراه دارد.
این فیلمساز ادامه داد: نبود پدرم در ایران، موجب شده در این سالها به نقد ادبی مستمری که ایشان داشتند، لطمه وارد شود و جای خالی ایشان همچنان پر نشود. گرچه روند نقد پدر در آثاری مانند «طلا در مس» و «کیمیا و خاك» متوقف نشد ولی تمرکز لازم بر آنها ضعیف شد. او در کتاب طلا و مس به بررسی تاریخ شعر فارسی شامل شعر کلاسیک و شعر مدرن ایران پرداخته و اشعار شعرای ایرانی را نقد کردهاست.
فرزند رضا براهنی درباره وضعیت انتشار آثار پدرش گفت: علاوه بر عدم پیگیری پدرم برای حضور در ایران، خودم نیز به علت دوری، فرصت پیگیری چاپ کتابهای پدر را نداشتم و کسی نبود تا دیگران را مجاب کند که آثار پدرم به ضرر هیچ کسی نیست و اساسا هیچ یک از آنها به لحاظ محتوا آسیبرسان نیستند. البته رفتن پدرم منفعتهایی نیز داشت، مانند چاپ بعضی از کتابهایش در فرانسه یا یک دهه تدریس ادبیات تطبیقی در کانادا.
براهنی در پاسخ به این پرسش که تا چه حد از نظر پدر درباره وضع فعلی ادبیات ایران آگاه است، توضیح داد: من نمیتوانم به صورت قطعی از جانب ایشان پاسخ این پرسش را بدهم، گرچه در این باره بارها با یکدیگر صحبت کردهایم. پدرم در تمام این سالها آثار کسانی را که عضو کارگاه قصه و شعر او بودهاند، پیگیری کرده و حتی با دوستدارانش نیز در ارتباط بوده است. او تمام رمانهاي رماننويسان جديد را ميشناسد و آثارشان را به طور كلي پيگيري ميكند زيرا افراد مختلف كتابهايشان را براي او كتاب ميفرستند، چه كتابهايي كه به زبان فارسي باشند و چه تركي. حتي نويسندگان افغاني آثارشان را براي او ارسال ميكنند.
وی درباره چهرههای شاخص ادبیات ایران نیز گفت: ما امروز چهرههای شاخصی معادل غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، و هوشنگ گلشیری نداریم. حتی کسانی مانند رضا براهنی که اکنون آثار او حدود یک متر و نیم از طبقه کتابخانه من را پر کرده است، نداریم. این آثار زیاد، نشان دهنده قلمزدن ها و اندیشههای فراوان پدرم است. حجم كارهاي رضا براهني آنقدر زياد است كه يك بار پدرم در حين يك گفتوگو در جملهاي خاصي به من گفت: «من هموزن تو كتاب دارم!» البته من بايد بگويم كه حجم آثار چاپنشده پدرم در زمينه رمان، شعر و نقد، نيز به همين ميزان است و اميدوارم آنها هر چه زودتر به دست مخاطبان برسد.
براهنی در ادامه درباره وضع اخیر انتشار آثار پدرش در ایران ابراز رضایت کرد و یادآور شد: حدود 10 سال است که در ایران اقامت دارم. در این مدت که پیگیر چاپ آثار پدر بودم، بخشی از وقتم صرف صدور مجوزها و اعلام وصولها میشد. ولی در دوره جدید، خصوصا یک سال گذشته، کتابهایی مانند «تاریخ مذکر» منتشر شدهاند. کتاب «قصهنویسی» که حدود 30 سالی در ایران چاپ نشده بود، اکنون توزیع شده است. از طرف دیگر قرار است که آقای رئیسدانا، مدیر انتشارات نگاه، تمام آثار پدر را تجدید چاپ کنند. البته ناشران دیگری نیز در این راه تلاشهایی داشتهاند. برای نمونه، نشر مرکز کتاب «خطاب به پروانهها» را منتشر کرده است. به زودي، انتشارات سرزمين اهورايي نيز گزينه اشعاري از رضا براهني را به چاپ خواهد رساند.
اکتای براهنی که زندگی در ایران را انتخاب کرده است، درباره فعالیتهای این روزهای خود نیز گفت: مدتی است که در حال به نتیجه رساندن یکی از مهمترین اهداف زندگیام یعنی ساخت فیلم بلند سینمایی «پل خواب» هستم. این فیلم اقتباسی آزاد از کتاب «جنایت و مکافات» داستایفسکی است. من این روزها کمبود پدرم را سر صحنههای فیلمبرداری احساس میکنم. دلم میخواست پدرم شاهد این روزهایم میبود. دلم میخواست در این فیلم پدرم نیز سهیم باشد. مادر و برادرم معمولا به ایران میآیند و در جریان روند این کار هستند. ولی دوست داشتم که رضا براهنیِ پدرم نیز در این روزها، در این شهر حضور داشت.
رضا براهنی متولد 21 آذر 1341 تبریز داستان نویس، شاعر و منتقد ادبی ایران است که آثار او تا به امروز به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شده اند. این نویسنده در سن 22 سالگی از دانشگاه تبریز در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد و دکترای این رشته را در ترکیه گرفت و سپس به ایران بازگشت و کار تدریس در دانشگاه را آغاز کرد. وی در سال 1351 برای تدریس به آمریکا رفت و در سال 1356 جایزه بهترین روزنامه نگار حقوق انسانی را گرفت. براهنی در مقاله ای که در سال 57 در روزنامه اطلاعات منتشر شده، از انقلاب ایران حمایت کرده است.
«آهوان باغ»، «جنگل و شهر»، «مصیبتی زیر آفتاب»، «ظل الله»، «نقابها و بندها»(انگلیسی)، «غمهای بزرگ»، «خطاب به پروانهها» و «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» از جمله مجموعه شعرهای اوست.
«آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «آزاده خانم و نویسندهاش»، «الیاس در نیویورک»، «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «چاه به چاه» و «بعد از عروسی چه گذشت» نیز از آثار داستانی وی به شمار می آیند.
«طلا در مس»، «قصهنویسی»، «کیمیا و خاک»، «تاریخ مذکر»، «در انقلاب ایران» و «گزارش به نسل بی سن فردا»(سخنرانی ها و مصاحبهها) از کتاب های وی در حوزه نقد ادبی هستند.
براهنی هم اکنون ساکن کاناداست.
نظر شما