چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۴
شاعرانی که شعرهایشان خواندنی و فیلم‌هایشان دیدنی است

شاعران فقط در کتاب‌ها و اشعارشان شخصیت‌هایی جذاب نیستند. آن‌ها می‌توانند در یک فیلم مستند نیز بدرخشند و مخاطبان شعرهایشان را از خلال فیلم‌هایی مستند با تصویری تازه از خود آشنا کنند. در هشتمین جشنواره فیلم حقیقت دو اثر مستند با موضوع زندگی «شمس لنگرودی» و مرحوم «احمد شاملو» نمایش داده شد که هر یک سبک و سیاقی متفاوت را برای معرفی شاعران موردنظر در پیش‌گرفته بودند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ حمیده جهانگیر: «آیدا در آینه شاملو» و «سخت چون آب» اسامی دو فیلم مستندی بود که در جشنواره سینما حقیقت نمایش داده شد. فیلم اول به بررسی زندگی و اشعار شاملو از نگاه همسرش آیدا می‌پرداخت. درباره این فیلم «مختار شکری پور» کارگردان آن یادداشتی نوشته که می‌توانید با کلیک کردن در «اینجا» آن را مطالعه کنید. فیلم دوم نیز با موضوع زندگی «شمس لنگرودی» با کارگردانی آرش سنجابی ساخته‌شده وزندگی این شاعر را با حضور خودش روایت می‌کند.

اغلب فیلم‌هایی که درباره شاعران ساخته می‌شود متأثر از شخصیت آن‌ها به آثاری شاعرانه تبدیل می‌شود. ساختار کلی چنین فیلم‌هایی نیز ترکیبی از شعر و خود شاعر هستند. ساخت این فیلم‌ها کار ساده‌ای نیست. اولین دلیل آن این است که شعر امری جوششی است و برخلاف فیلم‌سازی، مجسمه‌سازی، نقاشی و حتی داستان‌نویسی نمی‌توان لحظه سرودن آن را به تصویر کشید. یعنی وقتی فیلم‌سازی بخواهد درباره یک شاعر فیلم بسازد، نمی‌تواند «فعل سرودن شعر» را تصویری کند و به همین دلیل دوربین در چنین شرایطی امکان تحرک و مانور چندان گسترده‌ای ندارد.
 
شعرا شخصیت‌های محبوبی هستند و بر همین اساس است که در اغلب موارد فیلم‌ساز تصمیم می‌گیرد از حضور همین شخصیت در مقابل دوربین به شکل مستقیم بهره بگیرد و اصطلاحاً «شاعر را راوی و بازیگر فیلم» کند. در فیلم سخت مثل آب نیز دقیقاً چنین اتفاقی رخ می‌دهد. شمس لنگرودی به مقابل دوربین می‌آید و در مقام سوژه فیلم کارهای مختلفی را انجام می‌دهد. از ویرایش شعرهایش گرفته تا شستن ظرف و سر زدن به پدر و مادر و دیگر کارهای معمول که یک انسان در طول روز انجام می‌دهد. از خلال همین فعالیت‌های روزمره است که این شاعر در مقابل دوربین به روایت مقاطع مختلف زندگی خود می‌پردازد. از خلال همین رفت‌وآمد است که با صحبت‌های او و اندکی عکس‌های قدیمی از این هنرمند، باشخصیت وی آشنا می‌شویم، از شکل‌گیری فعالیت‌هایش مطلع  و از تأثیر سفرهایش بر شخصیت شعری‌اش آگاه می‌شویم. فیلم‌ساز برای روایت این داستان مصالح تصویری خاصی ندارد و همه ماجرا در لنگرود ـ شهر زادگاه این شاعر ـ روایت می‌شود. چند عکس از دوران مختلف زندگی وی، تعدادی دفترچه که شعرهای کودکی‌اش بر آن نوشته‌شده و تصاویری از نقاط مختلف شهر که شمس در آن رفت‌وآمد داشته همه مصالح تصویری فیلم است. ساختار تصویری نیز به‌شدت ساده است و صرفاً در بخش‌های اندکی از فیلم، تصاویر از شکل و شمایل ساده خود خارج می‌شوند و مثلاً ریتم تُندتری می‌گیرند.

غالب آثار این‌چنینی که در حوزه فیلم‌های زندگینامه‌ای طبقه‌بندی می‌شوند، روایت خود را از زمان کودکی آغاز و به زمان حال می‌رسند. «سخت مثل آب» این‌چنین نیست و روایتی سیال گونه دارد و میان کودکی، جوانی و حال شاعر درحرکت است. بخش‌های ابتدایی فیلم به‌کندی پیش می‌رود و حتی ارتباط برقرار کردن با فیلم را دشوار می‌کند اما از زمانی که طنز خاص این شاعر به فیلم اضافه می‌شود و مثلاً داستان زنی به نام راضیه را تعریف می‌کند که غشی بوده و شمس از دست او افتاده، فیلم وضعیت بهتری پیدا می‌کند. فیلم از این حیث ـ کمبود نمایش و داستان ـ ضعف‌های جدی دارد و نیازمند تزریق قصه‌هایی فرعی به آن است تا برای اثری حدوداً 90 دقیقه‌ای، کشش بیشتری در مخاطب برای دنبال کردن داستان وجود داشته باشد. دختر شمس لحظاتی کوتاه در مقابل دوربین است اما از همسرش اثری نیست. البته روایت نحوه ازدواج و نیز به زندان افتادن این شاعر در سال‌های پس از انقلاب نیز از بخش‌های خوب فیلم است که در پایان اثر گنجانده‌شده است و می‌توانست با قرار گرفتن در بخش‌های ابتدایی، بر جذابیت اثر بیفزاید.

شمس لنگرودی هرچند چهره‌ای فتوژنیک ندارد و مناسب حضور در مقابل دوربین به‌عنوان یک بازیگر نیست اما صراحت و طنز موجود در گفتارش او را شیرین و دوست‌داشتنی می‌کند. مثلاً اینکه اعلام می‌کند خواننده موردعلاقه‌اش جواد یساری بود از بخش‌های جذاب فیلم است یا اینکه در 16 سالگی شعری با مضمون خستگی سروده و خودش هم نمی‌داند چرا چنین کرده است.

در پایان نیز وجه‌تسمیه نام‌گذاری فیلم مشخص می‌شود. ازنظر این شاعر آدم‌ها باید «سخت مثل آب باشند والا مثل سنگ‌پشت آب خواهند ماند.»
نکته قابل‌تأمل درباره فیلم این است که شمس به این موضوع اشاره‌کرده که تاکنون چهار ـ پنج فیلم درباره‌اش ساخته‌شده و فقط یکی از آن‌ها را دیده و کارگردان‌های آن آثار ضرورتی برای نشان دادن فیلم به این شاعر نداشته اند! حضور او در مراسم نمایش فیلمش نشان از این دارد که حداقل از نتیجه این فیلم راضی است.
 
آیدا در آینه شاملو
همان‌گونه که از نام این فیلم مشخص است، قرار است از خلال تماشای اثر به وجهی تازه از زندگی یک شاعر معاصر و پُرآوازه دست‌یابیم و روایت زندگی آیدا از نگاه شاملو را مشاهده کنیم. در فیلم اثری از حضور شاملو نیست و هرچه هست، همسر اوست که به روایت زندگی‌اش می‌پردازد. فیلم اثری عاشقانه است و باوجود ساختار ساده و حتی گاهی غیرحرفه‌ای آن، به‌خوبی می‌تواند این وجه از فیلم را ـ عشق میان شاعر و همسرش ـ به تصویر بکشد. گفت‌وگو با محمود دولت‌آبادی، شمس لنگرودی، ایران درودی و... بخش‌هایی از فیلم است که به شیوه رایج در تمامی آثار این‌چنینی تکرار می‌شود.

شاید مهم‌ترین ویژگی این فیلم نزدیک شدن سازنده به سوژه است. احساس صمیمیت آیدا با سازنده فیلم به‌گونه‌ای است که بسیاری از نکات خصوصی زندگی و رابطه با این شاعر را در مقابل دوربین بیان می‌کند و همین مسئله رنگ و بویی کاملاً صادقانه به فیلم می‌دهد. البته در برخی صحنه‌ها فیلم به‌شدت دچار سانتی مانتالیزیم شده و شبیه به کلیپ‌های تلویزیونی می‌شود.
تماشای این دو فیلم مستند حتی در آن‌ها که علاقه‌ای به شعر و شاعری ندارند نیز این کنجکاوی را ایجاد می‌کند که سراغ کتاب‌های این شاعران رفته و آن‌ها را مطالعه کنند. این نکته یکی از کارکردهای خوب ساخت فیلم درباره  شعرای  پیشکسوت است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها