به مناسبت درگذشت «ژرژ کلمانسو» سیاستمدار شهیر فرانسوی
تنها کتاب فارسی موجود در کتابخانه «ببر فرانسه»/ آرزویی که ایرج افشار برای سیاستمداران داشت
سوم آذر (24 نوامبر) برابر با درگذشت «ژرژ کلمانسو» سیاستمدار و نخستوزير فرانسوی است. ایرج افشار در سفری که به موزههای پاریس داشت شرح حال جالبی از محل زندگی و کتابخانه کلمانسو نوشته است. وی میگوید: «در کتابخانه کلمانسو پنج هزار جلد کتاب موجود است، اکثرا به زبان فرانسوی، انگلیسی و در مسایل سیاسی، بینالمللی و شرح احوال رجال بزرگ سیاست است.»
از مهمترین کارهای او «تصویب جدا شدن امور کلیسا از دولت و اعطاء استقلال داخلی به کلیساها»، «نخست وزیری فرانسه در سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹»، «رهبری سیاسی فرانسه در روزهای بحرانی جنگ نخست جهانی» و «بنیانگذاری صلح ورسای» بوده است.
مهمترين اثر وی «در غروب انديشهام» نام دارد كه خطابگونهای از يك فيلسوف پير به نسل جوان است. وی كه به سبب دفاع از فرانسه به ببر فرانسه معروف شده بود سرانجام در 24 نوامبر 1929م در 88 سالگی درگذشت.
«ایبنا» به مناسبت سالروز درگذشت این سیاستمدار فرانسوی، چکیدهای از سفر زندهیاد ایرج افشار به پاریس و دیدار وی از موزه کلمانسو از مجله «پیام بهارستان» که تحت عنوان «رهآورد سفر (یادداشتهای سفر استاد ایرج افشار به پاریس 1336 ه ش)کتابخانهها و موزهها» چاپ شده، جمعآوری کرده است که خواندن توصیف و نحوه نگاه یکی از بزرگترین مورخان ایرانی به این سیاستمدار معروف فرانسوی خالی از لطف نیست.
ایرج افشار در اینباره مینویسد: «موزههای گمنامی هست که در گوشه و کنار شهر پاریس قرار دارد و سالها میگذرد تا یک ایرانی به آنجا سری بزند. میخواهم من باب مثال برای شما وصف موزه کلمانسو را بنمایم. نام کلمانسو را سالهاست شنیدهام و چهره آن مرد تاریخی همواره در نظرم مظهر شهامت و قدرت فکری و صلابت رای و عزم راسخ بوده است.
از پدرم میشنیدم که کلمانسو هنگام جوانی روزنامهنویس درجه اول ممتازی بود و قلمش حکم پتک کوبندهای داشت. روزنامهای داشت به نام «مرد آزاد» ( که مرحوم علیاکبر داور هم اسم روزنامه خود را به تقلید از این روزنامه «مرد آزاد» گذاشته بود) پدرم میگفت: یک بار که روزنامه کلمانسو را توقیف و دستگاه او را تخته کردند، فورا روزنامه دیگری انتشار داد به نام مرد زنجیرشده (که در فارسی باید مرد گرفتار اسم گذاشت) و مثل توپ در همه فرنگ صدا کرد.
باری میدانید که کلمانسو در جنگ بینالملل اول، رییسالوزرای فرانسه بود. در میان متفقین آن روزگار، از رجال بسیار برجسته و شاید خردمندترین آنها بود و حکم چرچیل را داشت در جنگ جهانی دوم. مجسمهای از کلمانسو در انتهای خیابان معروف شانزلیزه گذاشتهاند که حقیقتا مردی و مردانگی و بلند فکری از آن میتراود. هر بینندهای که صاحب مجسمه را میشناسد، بیاختیار به تحسینگفتن میایستد و پس از مرگ وی، که در سال 1929 اتفاق افتاد، دوستانش انجمن ساختند و چنین تصمیم گرفتند که این مجمع را به نام انجمن دوستان کلمانسو جاودان نگه دارند و خانه او را نیز دستنخورده بگذارند تا آیندگان بیایند و مسکن مرد بزرگی را که کوچک و خانقاه گونه است، به چشم عبرت ببینند.
کاش تمام کسانی که به مقامات بلند، چون وزارت و وکالت سفارت یا دیگر مقامات درجه اول سیاسی و اداری میرسند، برای تنبه سری به این کاشانه حقیر بزنند و دریابند که حکومت کردن با صداقت طبعا ذکری خیر در عقب دارد و گور صاحب تدبیر زیارتگه جمیع سیاحان ملل عالم خواهد بود.
وقتی به خانه کلمانسو که امروز به نام موزه کلمانسو است در آمدم، بیاختیار قلبم و چشمانم را متاثر یافتم و در و دیوار این خانه کوچک گواه بر صداقت و درستی مردی وطنپرست و صدیق و مردم دوست و خوشفکر که مدت سیوپنج سال در آنجا زندگی کرده است.... در کتابخانه کلمانسو پنج هزار جلد کتاب موجود است، اکثرا به زبان فرانسوی، انگلیسی و در مسایل سیاسی، بینالمللی و شرح احوال رجال بزرگ سیاست است و اتفاقا کتابهای بسیاری هم در خصوص احوال خود او بود که مولفین، آن کتابها را برای او به هدیه فرستاده بودند و یک کتاب فارسی هم در میان کتابهای کلمانسو دیدم. آن دیوان شعری بود به نام «کلیات نظم والا» که یکی از راجههای هند به او تقدیم کرده است.»
نظر شما