در نشست بررسی آرا و اندیشههای «محمد عابد الجابری» مطرح شد
باید تحلیل ساختارگرا و طرح تاریخی از متن داشت / هر گزاره، محصول یک زمان و مکان است
مترجم آثار و استادان آشنا به اندیشههای «محمد عابد الجابری»، در پژوهشکده تاریخ اسلام به تحلیل آرای این اندیشمند معاصر مراکشی پرداختند.
سنت، نقطه ارشمیدسی و کهنالگوها
ابتدای نشست، حجتالاسلام دکتر سید علی میرموسوی، به بررسی تبارشناسی افکار الجابری پرداخت و اظهار کرد: اندیشه الجابری چند رهاورد برای جامعه روشنفکری دارد؛ اول آن که الجابری در مجموعه تفکر اگرچه وامدار تفکر مفاهیم غربی است اما می کوشد این مفاهیم را بومی کند و با مفاهیمی که درون ماست، پیوند بزند. این موضوع یکی از کارهای دشوار الجابری بوده است.
وی افزود: دغدغه دیگر الجابری، توجه به سنت در میان نواندیشانی است که نسبت به سنت توجهی ندارند. او تجدید را بدون توجه به نقادی سنت نمیداند و از این نظر برای ما الهامبخش است. الجابری می گوید که من یک مرحله گسست دارم و یک مرحله پیوست. برای فهم سنت، ابتدا باید از آن جدا شویم و از نقطه ارشمیدسی به آن نگاه و بعد با آن پیوند برقرار کنیم. الجابری سعی کرده است تا این کار را با ساختارگرایی انجام دهد.
این عضو هیات علمی گروه سیاسی دانشگاه مفید توضیح داد: درمورد الجابری نکات فرعی دیگری هم وجود دارد. برای مثال، تحلیلی را که از عقل سیاسی میدهد برمیتوان شمرد. او در کتاب «عقل سیاسی» ارکان عقل سیاسی را بر اساس روشی که در تحلیل ساختار عقل عربی داشته است، تحلیل می کند. در بحث حقوق بشر و ریشه های خشونت و افراطیگری در جهان نیز نگاه خود را بیان کرده است. الجابری سه ایده آرکی تایپ یا کهنالگوی عقل را بیان میکند؛ عقل بیانی، عقل برهانی و عقل عرفانی. عقل بیانی بر اساس قیاس غایب بر شاهد استوار است. بر این اساس رابطه علیت بر اجزای جهان برقرار نیست. این موضوع در بحثهای الجابری بهزیبایی مطرح می شود.
نیاز به تحلیل ساختارگرا و طرح تاریخی
سید محمد آلمهدی از دیگر سخنرانان نشست که تاکنون هشت اثر عابد الجابری را ترجمه کرده است، با ارائه توضیحی از اوضاع و موقعیت کشورهای عربی در زمان حیات عابد الجابری، گفت: جنگ 1967، شکست نظامی چند کشور عربی نبود بلکه فروپاشی ایدئولوژی بود. این شکست، عربها را هاج و واج کرد، در نتیجه اندیشمندان چون گذشته رو به این پرسش آوردند که علت عقبماندگی ما چیست؟ نسل بعد 1967 به این نتیجه رسیدند که پاسخهایی که در گذشته به این سؤال می دادند، درست نبوده است. بنابراین آن چه با سنت برخورد داشت لغو کردند. عرب از یک طرف دل به سنت دوخته و از سویی دیگر به مدرنیته چشم دارد. الجابری نقطه عطفی برای توجه به سنت به شمار میآید.
وی افزود: الجابری از خیلیها تأثیر گرفته است اما بالاخره به این نتیجه میرسد که باید تحلیل ساختارگرا و طرح تاریخی از متن داشت؛ به عبارت دیگر صاحب متن در چه زمانی و تحت تاثیر چه عوامل سیاسی آن را نوشته است. الجابری می گوید که نگاه تاریخی بدون دید ایدئولوژیک ناقص است. به عقیده او، فلسفه اسلامی، مادهای معرفتی است که کارکرد ایدئولوژیک خود را دارد. این فیلسوف، وحدت اندیشه و وحدت دشواره را مطرح میکند. به سبب دشواری عقل و نقل در مشرق و با این روش که فلاسفه مشرق، دین و فلسفه را با هم درآمیزند و عقل و نقل را با هم یکسان کنند، یک اندیشه چارچوب تشکیل میشود.
مترجم آثار الجابری در ادامه، این فیلسوف مراکشی را بیش از اندازه شیفته «ابن رشد» توصیف کرد و گفت: به عقیده او اگر میخواهیم اصیل بمانیم و مدرن باشیم باید راه ابنرشد را در پیش بگیریم در حالی که پذیرفتن آن امروز خیلی مشکل است.
آلمهدی با اشاره به نقدهایی که بر آرای الجابری نوشته شده است، اظهار کرد: اولین نقدی که من در این زمینه خواندهام، در سال 1997 م. توسط یحیی محمد نوشته شده بود که چندان دلچسب نبود. دکتر محمود اسماعیل و کمال عبداللطیف هم الجابری را نقد کردهاند. اما دو نقد بسیار زیباست؛ یکی نقد چهارگانه جورج مراکشی است و دیگری نقد علی عرب. نگاهی نو که الجابری به فلسفه اسلامی داشت، بعضی ها را برآشفت و عده ای را خوشحال و به آینده امیدوار کرد.
فضا و ویژگی اندیشه الجابری
در ادامه نشست، دکتر عباس برومند با انتقاد از کمی توجه به اندیشمندان و نظریهپردازان جهان اسلام در ایران اظهار کرد: اهالی علم و علوم انسانی به آن میزانی که آثار غربیها را ترجمه و نقد میکنند و در محافل مختلف به توضیح آن میپردازند، اهتمام به اندیشمندان جهان اسلام وجود ندارد.
مدیر گروه تاریخ جریانهای فکری جهان اسلام در پژوهشکده تاریخ اسلام، گفت: الجابری خدمت بزرگی به سنت و تاریخ کرد. او یاد داد که هر گزاره که در تاریخ تولید میشود، زمانبند است. بنابراین آرای الجابری هم متعلق به یک زمان معین است. پس ابتدا باید زمان الجابری را شناخت؛ او فرزند زمانه خود در نیمه دوم قرن بیستم در مغرب اسلامی است، در فضایی است که دوران استعمار به پایان رسیده و بحرانهای پس از آن بروز کرده است و تمام جوامع به دنبال هویتیابی هستند و به نظریهپردازی میپردازند. الجابری در این فضا رشد و تنفس میکند. نقطه ممتاز ویژگی او این است که در پروژه هویتیابی، چیزی او را از دیگران متمایز میکند و آن عنایت ویژهاش به سنت است.
او افزود: الجابری سنت را به عنوان یک حقیقت در هویت میبیند. به سنت به عنوان یک مسئله مینگرد و در این بازخوانی، تاریخ را به سنت برمیگرداند و سنت را زمانبند معرفی میکند. به عبارت دیگر هیچ گزارهای تولید نشده مگر آن که محصول یک زمان و مکان است و مقتضیات مکان و زمان روی آن تأثیر گذاشته است.
برومند اظهار کرد: دو انتقاد بر الجابری وارد است؛ اول آن که محصور در تاریخ مغرب است و دیگر آن که این آدم دغدغهمند، پروژههایی زیاد را به صورت همزمان شروع کرده و هیچ کدام را به سرانجام خوبی نرسانده است.
در پایان این نشست، سخنرانان به پرسشهای حاضران در برنامه درباره افکار عابد الجابری پاسخ دادند.
نظر شما