دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۹
بیوگرافی سفارشی که انگلیسی‌ها برای فاطمی نوشتند؟/سیف‌العلمایی که شمشیرالعلما ترجمه شد

حسین فاطمی درباره بیوگرافی که انگلیسی‌ها برایش نوشته‌اند در کتاب «با چشمی گریان، تقدیم به عشق» نوشته لطف‌الله میثمی می‌نویسد: «قسمت خوشمزه بیوگرافی من این بود که پدرم «سیف العلما» لقب داشت و در چند جای این «بیوگرافی» چون مجددا از کلمه انگلیسی به فارسی ترجمه کرده بودند این لقب را در ترجمه ثانوی «شمشیر العلما» ترجمه کرده بودند.»

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) امروز سالگرد شهادت دکتر حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت مصدق است به همین دلیل به دنبال مطلبی بودیم که، خاطره‌اش را گرامی بداریم. کتاب «با چشمی گریان، تقدیم به عشق» به کوشش لطف‌الله میثمی تنها کتابی بود که در این فرصت کوتاه در دسترس بود و باوجود این‌که دوست داشتیم نقبی هم به کتاب «قلم و سیاست» محمدعلی سفری بزنیم اما این مهم ممکن نشد و تنها به نقل خاطراتی از دکتر فاطمی در این کتاب بسنده کردیم.

داستان اسناد خانه «سدان»

در بخشی از این کتاب «با چشمی گریان، تقدیم به عشق» که همراه با انعکاس بعضی خاطرات دکتر فاطمی است به سراغ ماجرای «اسناد خانه» می‌رود و با ورق زدن این اتفاق به شرح و تفسیر آن می‌پردازد. در نقل این ماجرا با آوردن جملاتی درباره چگونگی تصرف آن به دست افراد طرفدار «جبهه ملی» می‌نویسد: «داستان اسناد خانه «سدان» - مدیر انگلیسی شرکت نفت ایران - و اداره تبلیغات شرکت به طور خلاصه این است که بعد از «خلع ید» در آبادان جماعتی از افراد طرفدار «جبهه ملی» به اداره شرکت در تهران حمله برده و او را غافلگیر ساختند و از اداره مرکزی او هم خلع ید شد، گرچه مقداری از اسناد مهم را قبلاً شرکت به سفارت انتقال داده بود، اما آنچه در دایره تبلیغات شرکت به چنگ آمد و بعد اسنادی که از خانه «سدان» کشف کردیم، مقداری ارتباطات شرکت را با محافل، جراید و مقامات ایرانی آشکار می‌ساخت.» ص ۹۳

همکاری برخی روزنامه‌های دوره پهلوی دوم با عوامل انگلیس در اسناد خانه سدان کشف می‌شود و فاطمی درباره این ارتباط آورده است: «ضمناً اوراقی هم که صورت شرح‌حال اعضای جبهه ملی را داشت و مملو از فحش عرض، ناموس و شرف بود و قسمت‌هایی از آن‌ها را روزنامه‌ها اجیر شرکت نشر داده و حتی بعضی از مقالات آن‌ها به‌صورت (بقیه‌دار) باقی بود که به‌خوبی نشان می‌داد که حتی یک کلمه ازآنچه را که شرکت برای طبع و نشر در اختیار آن‌ها گذاشته است کم‌وزیاد نکرده‌اند و ازجمله این مقالات «بیوگرافی» من بود که قسمت‌های اولیه آن در یک روزنامه گمنام منتشرشده بود و بقیه آن را دکتر بقایی در یک مصاحبه مطبوعاتی به مخبرین خارجی و داخلی نشان داد.» ص ۹۴

بیوگرافی خوشمزه‌ای که برای حسین فاطمی نوشتند

فاطمی در بخش دیگری از اسناد کشف‌شده خانه سدان به سراغ بیوگرافی سفارشی می‌رود که از وی تهیه‌شده و آن را مورد واکاوی قرار می‌دهد در بخشی از واکاوی می‌خوانیم: «قسمت خوشمزه بیوگرافی من این بود که پدرم «سیف‌العلما» لقب داشت و در چند جای این «بیوگرافی» چون مجدداً از کلمه انگلیسی به فارسی ترجمه کرده بودند تا روش انشای نویسنده اصلی معلوم نباشد، این لقب را در ترجمه ثانوی «شمشیرالعلما» ترجمه کرده بود و این هم مانند ادعانامه‌ای که دادستان برای بی‌دینی دکتر مصدق درست کرده بود، بی‌دین، مسیحی، بهایی و... از آب درآمدم. یک سر اقتباس از آن «بیوگرافی» شرکت نفت بود و البته گمان می‌بردند در موقع انتخابات حربه خوبی بر ضد من خواهد بود.» ص ۹۴


خاطراتی که از حسین مکی در این کتاب نقل‌شده است

مرور حضور برخی چهره‌های دست‌به‌قلم در جریان ملی شدن نهضت نفت ایران ازجمله شخصیتی مانند حسین مکی، نویسنده کتاب «تاریخ بیست ساله» و نقش پیدا و پنهان وی در مبارزات ملی شدن نفت برای افرادی که کمتر به پژوهش و مطالعه در تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت پرداخته‌اند کمی مبهم است. بنابراین برخی نوشتار دکتر فاطمی ما را بر آن داشت که به سراغ خاطراتی برویم که از مکی در این کتاب نقل‌شده است. «باید توضیح داده شود که [حسین] «مکی» پیش از انتخابات تهران بر سر یک موضوع کوچک، از مصدق رنجید.

داستان این بود که وقتی قرار شد هیاتی برای دفاع از شکایت انگلیس به شورای امنیت بروند، «مکی» از آبادان به من تلفن کرد که او نیز مایل است با این هیات بیاید. من نیز با دکتر مصدق مذاکره کردم او هم پذیرفت. با تلفن موافقت نخست وزیر را به او اعلام کردم. بعد معلوم نشد که چرا دکتر مصدق تصمیم گرفت چند نفر از اعضای کمیسیون مختلط را با خود ببرد. ابتدا پیشنهاد کرد که همه اعضا بیایند، چند نفرشان گفتند این کار به صلاح نیست. بعد گفت نمایندگان کمیسیون مختلط از هر یک از دو مجلس جداگانه دو نفر را انتخاب کنند و مکی هم عضو هیات مختلط بود. پنج نفر مجلس شورا، آقایان دکتر صالح و دکتر شایگان را برگزیدند و از سنا (اگر اشتباه نکنم) سهام السلطان بیات را که در اروپا بود و دکتر متین دفتری را انتخاب کردند.» ص 87

وزیر امور خارجه دکتر مصدق و هیاهوی حسین مکی

دکتر فاطمی در این سطور بخشی از وقایع انتخاب افراد هیات همراه دکتر مصدق برای سفر به آمریکا را شرح می‌دهد. از حذف مکی که مشتاقانه اسباب سفر بسته است و از آبادان راهی تهران شده می‌گوید و در ادامه به شرح واکنش رنجیدگی مکی از مصدق می‌نویسد: «مکی که در آبادان خداحافظی به نام سفر آمریکا کرده بود وقتی به تهران رسید و از ماجرا باخبر شد که هیات مختلط او را انتخاب نکرده و مصدق هم می‌گوید اگر او را ببرم، سایر اعضا خواهند رنجید، طوفانی از ناسزا و دشنام به پا کرد. دکتر بقایی و یکی دو نفر دیگر را هم خود دکتر مصدق خواست که جزو مشاورینش بیایند، البته برای مکی این مطلب ناگوارتر شد.» ص 88

در ادامه دکتر فاطمی از دوستی نزدیک با مکی می‌گوید و درحالی‌که از رفتار وی متعجب است در خاطراتش آورده است: «من و مکی خیلی باهم دوست بودیم و در «جبهه ملی» رفاقت ما ضرب‌المثل بود. اما آن شب که مکی از آبادان برگشت و آن انقلاب را من در حال او دیدم که به کائنات برای یک چنین موضوع بی‌ارزشی فحش می‌دهد، برای نخستین باریکه خوردم و سخت متأسف شدم که جوانی که از میان توده مردم برمی‌خیزد و با حوادث و اتفاقات بی‌شمار آن‌قدر جلو بیاید که مورد اعجاب و شگفتی همه باشد به خاطر هیچ و پوچ مبارزه‌ای را که ملتی نگران آن است که متزلزل کند که به آمریکا نرفته است.» همان صفحه

باوجود این‌که فاطمی از رفتارهای پرخاشگرانه مکی سخت ناراحت است اما دست‌به‌کار می‌شود و با نوشتن نامه‌ای به مصدق درصدد است تا ظاهر امر را درست کند. حتی آیت‌الله کاشانی نیز به ماجرا وارد می‌شود وی هم با نوشتن دست خطی در تلاش است تا غائله را ختم به خیر کند. وزیر امور خارجه مصدق درباره هیاهوی مکی می‌نویسد: «با این وصف من سعی کردم که صورت ظاهر کار درست بشود و حیثیت «مکی» محفوظ بماند. به همین منظور نامه‌ای تهیه کردم و به دکتر مصدق برای امضا دادم که در آن نامه از مکی خواهش شده بود که به مناسبت حساس بودن وضعیت آبادان به آنجا برگردد. [آیت‌الله] کاشانی هم یک چنین مرسله‌ای به مکی نوشت. اما او با این حرف‌ها از جوش‌وخروش نمی‌افتاد و بدزبانی می‌کرد و پیش هر کس دشنام می‌گفت و به‌تدریج مخالفین بو می‌بردند که جبهه ضعیف شده و شکاف در آن عمیق‌تر شده است. حتی گویا در جلسه مجلس هم بعد از رفتن هیات به آمریکا یا خود مکی یا به اشاره او در این مورد صحبتی شد.» ص 88

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها