بنیاردلان در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در این باره اظهار کرد: نقد آثار و حتی نقد بر افکار و اندیشهها از قدیمالایام در سنت ما ایرانیان وجود داشته است. به طور مثال، غزالی نقدهای فراوانی بر آثار ابنسینا نوشته است یا متکلمانی که آثار فلاسفه را نقد میکردند. هر چند گاهی نقدها به خشونت نیز کشیده میشدند اما در هر صورت، نقد رشد فرهنگ را به همراه دارد.
وی ادامه داد: از طرف دیگر، نقد بر آثار و افکار باعث تأثیرپذیری افراد از یکدیگر میشود؛ به عبارت دیگر نقد به نفع بشریت و حکمت تمام میشود و زمینه گسترش حکمت و دانایی را فراهم میکند؛ به طور مثال خواجه نصیرالدین طوسی با بهرهمندی از نقد آثار ابنسینا توانست آثار بسیار پختهتری خلق کند.
این نویسنده توضیح داد: از دوره مشروطیت به بعد، متأسفانه ایرانیان در حوزه نقد، نسبت به معارف خود بیگانه شدند و به سمت سنت نقد در غرب روی آوردند؛ این در حالی است که حتی به سنت نقد در غرب نیز اشراف کامل ندارند و جسته و گریخته مطالبی را استخراج کردهاند که چندان با فرهنگ بومی ایرانی ـ اسلامی همخوانی ندارد.
بنیاردلان، گفت: متأسفانه تعداد منتقدان در حوزه هنرهای تجسمی، تئاتر و رمان به تعداد انگشتان دست نیز نمیرسد.
وی اظهار کرد: منتقدان باید مبنایی و بهدور از سلایق شخصی، نسبت به مطلب یا حکمتی که نقد میشود، برخورد کنند. در غیر این صورت بر اساس نظریات شخصی خود نقد میکنند؛ این مشکل، بزرگترین دغدغه اهالی فرهنگ در عرصه نقد به شمار میآید.
مدیرگروه فلسفه هنر دانشگاه هنر تهران افزود: متاسفانه اغلب نقدها زمینه روشنگری مطالب را فراهم نمیکنند و بیشتر، شخصیت صاحب اثر را نقد و بررسی میکنند. البته به تازگی رویکرد نقدها منطقیتر شده است و نقدها بیشتر بر مبنای یک نظریه ارائه میشوند اما همچنان با نقد خوب و شایسته فاصله داریم.
بنیاردلان عنوان کرد: اغلب نویسندگان به انعکاس و معرفی کتابهایی که به رشته تحریر در میآورند، بسیار علاقهمندند. بدون تردید نقد و بررسی آثار، یکی از راههای معرفی آثار به شمار میآید؛ در این صورت، نویسندگان هم با نقاط قوت و ضعف آثار خود آشنا میشوند و هم باعث میشود که جامعه از انباشت کتابهای نازل در خود، مصون بماند.
وی با بیان اینکه تا زمانی که نقد نباشد، نمیتوان به ایجاد تحول مثبت در آثار امیدوار بود، گفت: نقد آثار باعث میشود، صاحبان آنها در چاپهای بعدی آثارشان، دقت عمل بیشتری نشان دهند و بهتدریج انگیزه خلق آثار فاخر در آنها شکوفا شود.
*دراین باره بخوانید:
(1)شاکری: وقتی نقد تاثیری در تجارت کتاب نداشته باشد عملا اهمیتی پیدا نمیکند(اینجا)
(2)جُربزهدار: نشریات خانه کتاب میتوانند نقش موثری در ترویج فرهنگ نقد ایفا کنند/ نقد، چراغی فراسوی سیاستگذاران روشن میکند(اینجا)
(3)کیانفر: ضرورت راهاندازی کتابخانه تخصصی نقد(اینجا)
(4)جعفری مذهب:جامعه ما نیاز به نقد را احساس نکرده است/ پدیدهای به نام «اورژانس نقد»(اینجا)
(5)حسینی: آیین نقد کتابهای تازهتالیف برگزار شود(اینجا)
(6)عبدالعلی دستغیب: بسیاری از نقدها تبدیل به مدح شدهاند/ مسئولان برای راهاندازی مجامع نقد کتاب بکوشند(اینجا)
(7)رفیعی: پیشنیازهای نقد مطلوب و مدخلی بر اخلاق نقد(اینجا)
(8)آژند: اکثر نقدها یا نان قرض دادن است یا خرده حساب شخصی/ لزوم اهتمام دانشگاهها برای ایجاد رشته نقد(اینجا)
(9) مهدویراد: نقد باعث گسترش و سلامت نشر میشود(اینجا)
(10) خدایار: برای نهادینه کردن فرهنگ نقد در جامعه باید مسئولان نیز نقدپذیر باشند(اینجا)
(11) سرشار: بعضی به دلیل نقدی که بر آثارشان نوشتهام بامن قهرند(اینجا)
(12) اسلامی اردکانی: کتابهای خوب، محصول نقدند/ اغلب نویسندگان ظرفیت پذیرش نقد را ندارند(اینجا)
(13) مهدی محقق: تنزل جایگاه نقد به دلیل تنزل اخلاق در جامعه است(اینجا)
(14) تفرشی: در ایران نقد حرفهای و روشمند وجود ندارد/ عیار نقدها در فضای مجازی بیشتر در معرض قضاوتند (اینجا)
(15) ذوالفقاری: ارشاد کتابهایی را که از فیلتر نقد گذشتهاند خریداری کند/ جلوگیری از کتابسازی با کمک نقد (اینجا)
(16) فاطمه راکعی: برای نقد با کمبود متخصص مواجهایم(اینجا)
(17) مؤمنی: منتقدان باید خود ِ نقد را هم به نقد بکشند/ برخی نقدهای امروزی حاصل زد وبندهای دوستانه هستند(اینجا)
(18)کاکایی: متاسفانه از نقد با رویکرد سیاسی، برای تخریب استفاده میکنند/ برخی رسانهها دنبال سهمخواهی هستند(اینجا)
(19) امامی: نقد در ايران رابطه مستقیم با اقتصاد مردم دارد/ مشکلات فرای فرهنگ قرار دارند نه در خودِ فرهنگ (اینجا)
(20) زیباکلام: «نقد» نه تعریف است، نه تحقیر / سه گروه کتابی که نمیتوان جدی نقد کرد(اینجا)
(21) کزازی: نقد در کاربرد و معنای راستین آن، هنوز در ایران پدید نیامده است/هر آنچه به نام نقد نوشته میشود، شتابزده و بیارزیابی به چاپ نرسد(اینجا)
چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۶
نظر شما