به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) این کتابها در ادامه انتشار مجموعه «هانک زیپزر، بزرگترین تنبل دنیا» منتشر شدهاند که پیش از این در 6 جلد عرضه شده بود.
نویسندگان این مجموعه یعنی هنری وینکلر و لین اولیور با نوشتن این مجموعه موفق به جلب نظر عده قابل توجهی از نوجوانان شدهاند و در حال حاضر نیز یک مجموعه تلویزیونی با نام «ماجراهای هانک» بر گرفته از همین کتاب از شبکههای مختلف کشورهای اروپایی در حال پخش است.
در کتاب «کمک! یکی از کلاس چهارم نجاتم دهد» هانک زیپزر باید دوباره در کلاس چهارم بماند اما دلش نمیخواهد پدر و مادرش این را بدانند.
در کتاب «مدرسه تابستانی، فکر بکر کدام نابغهای بود؟» تابستان و مدرسه دو کلمهای هستند که هانک زیپزر دلش نمیخواهد آنها را در یک جمله بشنود. به نظر او چسبیدن به نیمکت توی یک کلاس گرم برای تمام تابستان اصلا جالب نیست اما فکر می کند شاید یک یا دو درس خوب هم در یان مدت یاد بگیرد.
در بخشی از کتاب «کمک یکی از کلاس چهارم نجاتم بدهد» میخوانیم: معلمم، خانم آدولف، گفت: «بچهها، امروز توی کلاس کمی هیجان خواهیم داشت. میتوانید آن را حس کنید؟» امتحان کردم. اوه، پسر، آیا خیلی سعی کردم؟ دستهایم را صاف توی هوا گرفتم تا ببینم آیا موج هیجان را میگیرند یا نه. هیچی. هیچی حس نکردم. دور و برم را نگاه کردم ببینم توی کلاس چیز غیرعادیای به چشمم میآید یا نه. کلاس مثل همان کلاسِ چهارم همیشگی بود، همان کلاسِ مدرسه خیابان هشتادوهفتم که هشت ماه از زندگیام را تویش گذرانده بودم. همان دیوارهای قدیمی سبزِ رنگ پریده. همان نیمکتهای کهنه که پشت سر هم در یک ردیف چیده شده بودند، درست همانطور که خانم آدولف دوست داشت...
در بخشی از کتاب «مدرسه تابستانی فکر بکر کدام نابغه ای بود؟» هم میخوانیم: در حالی که صورتم را توی بالش فرو م یکردم، گفتم: «نمی خواهم بیدار شوم.» پدرم گفت: «هانک، امروز اولین روزِ مدرسه تابستانی ات است، نباید دیر برسی. یادت باشد، اولین خاطره...» حرفش را قطع کردم و گفتم: «تا ابد می ماند. خودم میدانم، پدر.» فکر نکنید میتوانم فکر دیگران را بخوانم یا از این جور کارها بکنم. به این خاطر این جمله را میدانستم که حرفهای پدر را بارها و بارها شنیده بودم و برای همین، پیش از این که او جملههایش را تمام کند، من میتوانستم آ نها را تمام کنم....
انتشارات چکه کتابهای «مدرسه تابستانی، فکر بکر کدام نابغهای بود؟» و «کمک! یکی از کلاس چهارم نجاتم دهد» را در شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت هشت هزار ریال برای هر جلد منتشر کرده است.
حرکت لودرکوچولوی نارنجی به سوی بازار کتاب
کتاب«لودرکوچولوی نارنجی» از مجموعه کتابهای «ماشین کوچولوی من» نوشته بتینا پترسن با ترجمه حسین فتاحی منتشر شد.
این کتاب در قالب قصههای کودکانه درباره رنگها و ماشینآلات، ماجرای لودرکوچولویی را بیان میکند که در ساختن یک ساختمان به سایرین کمک میکند. کودکان گروه سنی «الف و ب» با خواندن این کتاب میآموزند که برای ساخته شدن یک ساختمان چه افراد و وسایلی شرکت دارند و چه کارهایی انجام میدهند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «لودر کوچولو بیلش را پایین آورده است تا شنها و ماسهها را بردارد. شنها و ماسهها خیلی زیادند. لودر کوچولو بیلش را بالا برده و از تل ماسهها بالا میرود...»
چاپ دوم کتاب «لودرکوچولوی نارنجی» با شمارگان دوهزار نسخه به قیمت هشت هزار ریال از سوی انتشارات ذکر منتشر شده است.
شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۰
نظر شما